تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۲۸ جلسه ۲ حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی ۲ جلسه تفسیر آیه بیست و هشتم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ «کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمیتُکُمْ ثُمَّ یُحْییکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ»[۱]. به نام خداوند بخشنده بخشایشگر چگونه به خدا کفر مى ورزید در حالى […]
تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۲۸ جلسه ۲
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
۲ جلسه تفسیر آیه بیست و هشتم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
«کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمیتُکُمْ ثُمَّ یُحْییکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ»[۱].
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
چگونه به خدا کفر مى ورزید در حالى که [پیش از دمیده شدن روح به کالبدتان ترکیبى از عناصر] مرده بودید، پس شما را حیات بخشید، سپس شما را مىمیراند، آن گاه دوباره زنده مىکند، سپس به سوى او بازگردانده مىشوید. (۲۸)
تفسیر سوره مبارکه بقره – آیه ۲۸
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
«کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمیتُکُمْ ثُمَّ یُحْییکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ»[۱].
مقدمه
مرحوم علّامهی طباطبایی در المیزان، پیرامون این دو آیه نکات قابل توجّهی را بیان فرمودهاند که من چکیده و خلاصهی آن را بیان میکنیم.
مطالبی که در این آیه در بیان مرحوم علّامه وجود دارد این است: حقیقت انسان و آنچه که خداوند تبارک و تعالی در نهاد انسان به ودیعه سپرده است که همان ذخایری است که انسان را به کمال میرساند در حقیقت وسعت وجود دایرهی انسان بسیار بالا و وسیع است و البتّه انسان باید منازلی را در این راه طی بکند.
یکی از منازلی که باید طی بکند، زندگی در دنیا است. یکی مرگ است. یکی زندگی در عالم برزخ است و باز دوباره مرگ برزخی است که انسان را وارد به قیامت و آخرت میکند و بازگشت به سوی پروردگار متعال.
شش منزل را بیان فرمودند.
۱) زندگی در دنیا
۲) مرگ
۳) برزخ
۴) دوباره مرگ
۵) زندگی آخرت
۶) بازگشت به سوی خدا.
آنچه در این آیه هم بیان شده است همین است. بازگشت ما به سوی خداوند تبارک و تعالی که منزل آخر است، بیانگر پارهای از حقایق و مواهب الهی است که خداوند در کمال تکوین و تشریع برای انسان اختصاص داده است.
البتّه در این آیه بیان شده است: «کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً»[۱] یعنی شما مرده بودید. یعنی موجودی بودید که آن موجود حیات نداشت، مرگ داشت، مرده بود.
خداوند تبارک و تعالی میفرماید: «فَأَحْیاکُمْ» پس بلافاصله بعداز اینکه شما مرده بودید ما شما را احیاء کردیم.
«ثُمَّ یُمیتُکُمْ» مدّت زمانی هم در این حیات دنیا زندگی کردید، «ثُمّ» ـورده است، «ثُمّ» دلالت بر تراخی دارد یعنی وقت برای آن است. بعد از آن میفرماید: «ثُمَّ یُمیتُکُمْ» یک مدّتی گذشت و بعد دوباره شما به واسطهی خداوند مردید. «یُمیتُکُمْ» یعنی خدا شما را میراند، مرگ را برای شما آورد.
«ثُمّ یُحْییکُمْ» دوباره شما را احیاء کرد، این دیگر اشاره به زندگی آخرت است. «ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ» که مقام ششم است.
در این آیه یک مقام را بیان نکرده است. در یک آیه از آیات قرآن اگر ما بخواهیم سیاق آن را بسنجیم، مقام ششم روشن میشود. در واقع تفسیر قرآن به قرآن است. مرحوم علّامه آیات را در بیان آیات دیگر جمع کرده است و بیان فرموده است.
سورهی مبارکهی مؤمن آیه ۱۱ (سورهی غافر، آیه ۱۱ است) میفرماید: «قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلى خُرُوجٍ مِنْ سَبیلٍ»[۲] انسانها به خداوند تبارک و تعالی میگویند: پروردگارا دو بار ما را میراندی، دو بار هم ما را احیاء کردی. وقتی سیاق این آیه را با آیهی قبل «کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمیتُکُمْ ثُمَّ یُحْییکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ»[۳] بسنجیم، میبینیم اینها با هم فرق دارد. بعضیها فکر کردند «وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً» یک مرگ است، «و ثُمَّ یُمیتُکُمْ» مرگ دوم است. در حالی که اینطور نیست. مرده بودن تا میراندن دو موضوع است. روز اوّل ما از زمین بودیم، از جامدات بودیم و مرده بودیم، یعنی جسم بیحرکت بودیم. چون جسم بیحرکت بودیم، لذا «وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً» تعبیر شده است، شما اموات بودید، اینجا که قرآن فرموده است: «رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ» خدایا دو بار ما را میراندی، یعنی دو بار ما را مرگ دادی. برای اوّلین بار معنا نداشت بگوییم ما اموات بودیم، خدا به ما مرگ داده است. ما در درجهی اوّل یک جسم بیجان آفریده شدیم که در نباتات و در جمادات و زمین بودیم، به عبارتی خاک بودیم. بعد آمدیم، خدا ما را احیاء کرد، یعنی ما را زنده کرد.
– آن جانی که ما داریم میگوییم، چون بالاخره باید آن مراحل را طی بکنیم تا به احیاء برسیم. آن مراحل همه برای مردگان است.
– آن حالا جای خود را دارد که بحث را بکنیم که آیا نباتات به عنوان زندهها فرض میشوند یا نبات هم موجود زنده است؟ این مرگی که در آیهی سورهی مبارکهی مؤمن، آیه ۱۱ است که انسانها میگویند: «أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ»[۴] دو بار ما را میراندی، این دلالت بر این دو تا نمیکند. چون اوّلین مورد آن اموات و مرده بودن ما است. دومین مورد «یُمیتُکُمْ»[۵] است. اینجا یک «یُمیتُکُمْ» دارد. لذا وقتی جمع بین این دو آیه را دقّت بکنیم، در واقع ما اوّل مرده بودیم، بعد دو بار خدا ما را میمیراند، دو بار هم ما را احیاء میکند.
نکتهی قابل توجّه این است که ارتباط مرگ و حیات عدم و ملکه است. تا زمانی که حیاتی در کار نباشد، مرگ معنا ندارد که خدا ما را بمیراند. تا زمانی که احیاء و حیاتی در ما نباشد، مردن ما به واسطهی امر خدا معنا پیدا نمیکند. پس اوّل خداوند ما را احیاء کرده است. «ثُمَّ یُمیتُکُمْ» بعد دوباره ما را میرانده است.
اینجا که «وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ»[۶] است، مسلّم است دو حیات بر دو مرگ بوده است و حیات آخری و دومین همان حیات اخروی است که حیات اخروی باعث میشود که «ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ»[۷] سپس به سوی او برگشت پیدا میکنند، منزل ششم میشود.
خداوند هر آنچه در زمین و آسمانها است را برای انسان اختصاص داد که این را در آیهی بعدی میفرماید. «هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ»[۸].
همهی اینها برای این است که ما اینها را برای انسان در عالم تکوین و تشریع قرار دادیم که انسان به آن مقامی که خلیفهی خدا بر زمین قرار بگیرد برسد. یعنی هر آنچه که در زمین و آسمانها است، مسخّر انسانها برای رسیدن انسان به آن مقام بالا و عالی است که خلیفه اللّهی فی الارض باشد.
نکتهی قابل توجّه این است که در بدو خلقت حضرت آدم (علی نبیّنا و آله و علیه السّلام) خداوند تبارک و تعالی همهی ملائکه را مأمور به سجدهی بر این خلیفهی خود کرده است. همه را مأمور کرد که آدم را، انسانها را سجده بکنند.
اوّلین چیزی هم که برای آدم قرار داد این بود که جایگاه آدم را در بهشت قرار داد. یعنی جایگاه پدر بزرگ همهی ما، حضرت آدم ابو البشر (علی نبیّنا و آله و علیه السّلام) در بهشت قرار گرفت.
– بله الحمدلله ربّ العالمین. همهی آنچه که خوبی و شکر و سپاس و ستایش است اختصاص به خدا دارد. منتها امر خدا بود که ملائکه بر آدم سجده بکند.
– بله منتسب به ذات احدیّت است. یعنی شکری که من از شما بکنم، یعنی از خدا تشکّر کردم. اصلاً الحمدلله همهی اینها را شامل میشود.
یعنی کلّ حمدها و ستایشها مختصّ به ذات احدیّت است. شما اگر طبیعت زیبا را هم میبینید، اگر آن را ثنا بکنید در واقع ثنای خالق آن را کردید که با پرستش خداوند و هدایت او، خدا او را مورد احترام قرار میدهد و عنایت بر آنها میکند.
لذا سیاق اینجا که قرآن میفرماید: «کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً»[۹] سیاق گلایه است. خداوند گلایه میکند، بر ما امتنان میگذارد که من این کارها را برای شما کردم، شما را از مردگی به زندگی، از زندگی باز دوباره مردگی که شما را به مقام بالاتر برساند، از مقام بالاتر به زندگی ابدی و بالاخره اینکه به سوی خود من برگردید که بهترین جایگاه برای انسان است «عِنْدَ مَلیکٍ مُقْتَدِرٍ»[۱۰] اینها نکات مهمی است. چطور میشود که شما کفر بورزید؟ «کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ»
آنچه که نکتهی مهم در این دو آیه بود، این است که فرق اموات بودن و اماتهی خداوند بر انسان روشن شد و معلوم شد که منزلگاههایی که ما باید طی بکنیم تا به مقصد الهی برسیم، شش منزل است. منزل اوّل همان است که ما در عالم زمین خلق شدیم، ما از زمین هستیم. بعد خدا ما را احیاء میکند، زندگی دنیایی میدهد و بعد از زندگی دنیا میمیراند، به عالم برزخ میبرد، وارد یک زندگی برزخی میشویم، چون در آنجا هم «ثُمَّ» دارد. بعد دوباره از زندگی برزخی ما خواهیم مرد، به زندگی ابدی وارد میشویم. مرگ ما باعث رسیدن به برزخ میشود و ما به قیامت و آخرت وصل میشویم. «ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ» سپس ما به سوی خدا برگشت داریم. این دو نکته بود که در این آیات بیان شد.
آنچه که پس مهم است: مردار بودن از زمین، احیاء که وجود انسان متحوّل میشود و همچنین دوباره متحوّل شدن و متطوّر شدن به واسطهی ذات احدیّت. در سورهی مبارکهی مؤمنون، خداوند میفرماید: «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَهٍ مِنْ طینٍ»[۱۱] یعنی ما خلقت انسان را از خاک شروع کردیم. خاک یک موجود مرده است.
– طین همان گل است. خاکی که خیس است. «ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَهٍ مِنْ ماءٍ مَهینٍ»[۱۲] سلالهی آن را هم از چیکدهی از آب بیانتها قرار دادیم. «ثُمَّ سَوَّاهُ»[۱۳] پس آن را تسویه کردیم، یعنی به یک شکل درآوردیم یا در آن آیه فرمود: «فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی»[۱۴] «وَ نَفَخَ فیهِ مِنْ رُوحِهِ»[۱۵] و خداوند روح خود را در وجود او دمید. ما انسان را نشأت دادیم، ایجاد کردیم، خلقی دیگری را. یعنی آن را که از خاک آفرید، خلق دیگری به آن داد.
«فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقینَ» آن وقت اینجا فرمود:
- «فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقینَ» یعنی بهترین خالق خدا است.
– تفسیر خود که به جای خود است امّا کلّی آن این است که انسان را دگرگون کرد. یعنی میخواهد بگوید ما انسان را از این عالم خاک که عالم پست است، جایی رساندیم که دیگر جایگاه او در این خاک و عالم ماده نبود، باید او را از اینجا به جای بالاتر میبردیم.
خداوند در سورهی مبارکهی سجده میفرماید: «وَ قالُوا أَ إِذا ضَلَلْنا فِی الْأَرْضِ أَ إِنَّا لَفی خَلْقٍ جَدیدٍ بَلْ هُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ کافِرُونَ»[۱۶] آدمها گفتند: خدایا وقتی ما را از این دنیا آوردی، «ضَلَلْنا فِی الْأَرْضِ» ما در خاک گم شدیم. چون وقتی مرده در خاک دفن میشود، ممکن است هر قسمت از خاک او به یک جایی برود. «أَ إِنَّا لَفی خَلْقٍ جَدیدٍ» آیا ما را در خلق جدیدی قرار دادی؟ «بَلْ هُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ کافِرُونَ» شما میخواهید لقاء رب را کافر بشوید. این را بدانید که برگشت شما به سوی خدا است.
«قُلْ یَتَوَفَّاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ الَّذی وُکِّلَ بِکُمْ»[۱۷] اینطور که شما فکر میکنید، نیست. بلکه شما را حفظ و نگهداری میکند. من ملک الموت، فرشتهی موت را برای شما واگذار کردم. «وُکِّلَ بِکُمْ» من آن را برای شما واگذار کردم که شما را میآورد. نترسید.
منکرین معاد از روی تعجّب این را میپرسند: آیا بعد از آن که خاک شدیم و در زمین گم گشتیم، دوباره خلقتی جدید به خود میگیریم؟
(کافرین) هیچ دلیلی بر گفتار خود ندارند و منشأ این اصطیاد آنها تنها منکر بودن آنها نسبت به لقاء حق است. فکر میکنند بالاخره صاحب و سلّار ندارند، مادیّون این فکر را میکنند. در این دنیا میگویند: ما از ماده هستیم، از دنیا برویم دیگر چیزی جایی نیست. اینها منکر لقای حق هستند.
خداوند میفرماید: اینطور نیست، ما فرشتهای را موکّل بر شما قرار دادیم، بدون کم و کاست شما را تحویل میگیریم و (آن فرشته شما را) تحویل میدهد.
در سورهی طه میفرماید: «مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فیها نُعیدُکُمْ»[۱۸] شما را از زمین خلق کردیم، دوباره شما را داخل همین زمین میبریم. «وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَهً أُخْرى» دوباره هم شما را از داخل این زمین بیرون میآوریم. «تارَهً أُخْرى» یک مرتبهی دیگر که به عالم قیامت و آخرت واصل میشوید.
نتیجهی این بحثها این میشود: مسخّر کردن زمین و آسمان برای انسان «وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً مِنْهُ»[۱۹] میفرماید: ما به نفع انسان یا مختصاً بر شما مسخّر کردیم هر آنچه که در آسمانها و هر آنچه که در زمین است. «جَمیعاً مِنْهُ» یعنی هر آنچه که در زمین و آسمان است.
و باز دوباره امتناناً خداوند میفرماید: «ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیمٌ»[۲۰] حالا همهی اینها برای انسان است که انسان را به مراحلی بکشاند که منجر بشود که خلیفه اللّهی انسان بر زمین مسلّم شود. امّا این انسان به جایی میرسد که دیگر لیاقت او زمین و عالم ماده نیست، باید به عالم ملکوت برود و به عالم ملکوت واصل بشود.
البتّه انسان و عالم طبیعت از همدیگر اثرپذیر هستند ولی آنچه که مسلّم است مؤثّر بودن انسان در این عالم و در عالم طبیعت بسیار زیادتر از عالم طبیعت بر انسان است. البتّه اگر انسان آنطور که باید با عقل و درایت باشد و باید (کارها را) انجام بدهد، بدهد.
یعنی شرط اینکه انسان بتواند مؤثّرتر بر طبیعت باشد این است که با عقل خود جلو برود، راه را با امر و اوامر الهی طی بکند، اطاعت محض داشته باشد. اگر اینطور شد، آن وقت در این عالم طبیعت به جایی میرسد که به جز خدا نبیند.
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساختهام از بدنم بحر تنم
خدا در سورهی مبارکهی مریم میفرماید: «وَ قَدْ خَلَقْتُکَ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ تَکُ شَیْئاً»[۲۱] یک مقدار بیدار بشوید، من شما را آفریدم در حالی که شما هیچ چیزی نبودید. یعنی همان مردهای هم که از خاک بود، همان را هم خدا خلق کرده است. پس بنابراین دقّت داشته باشیم که ما در برابر حضرت حق هیچ هستیم. «وَ قَدْ خَلَقْتُکَ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ تَکُ شَیْئاً» پیغمبر تو هیچ چیزی نبودی، ما تو را خلق کردیم.
در سورهی مبارکهی بروج میفرماید: «إِنَّهُ هُوَ یُبْدِئُ وَ یُعیدُ»[۲۲] آن است که شما را خلق کرده است، شما را به آفرینش شروع کرده است و او است که باید به سمت او بگردید. برگشتگاه شما خود خدا است.
– مرحوم علّامه در ذیل این مباحثی که بیان میفرماید یک نتیجه میگیرد. انسانی که مخلوقی است تربیت یافته در گهوارهی تکوین و از پستان صنع و ایجاد ارتزاق نموده است، در سیر وجودیش تطوّر دارد و سلوک او با طبیعت مرده ارتباط دارد، از نظر فطریّات و ابداع، مرتبط با امر خدا و ملکوت خدا این که خدا میفرماید: «وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی»[۲۳] یعنی تو غیر از این ماده هستی، ما آمدیم تو یکی را برانگیختیم، تو را «اجْتَباهُ» یعنی ما تو را انتخاب کردیم، به مقام بالا معبوث کردیم که در این مقام بالا شما اگر خواستید سیر بکنید و سلوک داشته باشید، چارهای ندارید که از عالم ماده طی بکنید و سلوک داشته باشید.
اگر اینطور شد به مقامی میرسید به امر خداوند که به آن ملکوت میگویند، عند الله میگویند، «عِنْدَ مَلیکٍ مُقْتَدِرٍ»[۲۴] سورهی یس میفرماید: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ»[۲۵] به آن مقامی میرسد که خلقت شما با یک کلمه که گفته بشود «کُن» آن وقت «فَیَکُونُ» میشود.
البتّه همین را هم که قرآن اینگونه بیان میکند، از باب تعبیر معقول به محسوس است و الّا ارادهی خدا وجود هر موجودی است، یعنی ارادهی خدا، مراد خدا حاصل است، مراد خدا موجود است.
در سورهی مبارکهی نحل، میفرماید: «إِنَّما قَوْلُنا لِشَیْءٍ إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ»[۲۶] خدا همهی اینها را فرمود امّا نتیجهی این است که انسان در این مسیر خلقت دو گونه فرض میشود و به دو گونه حرکت میکند. یک دسته حرکت به سمت صراط مستقیم دارند که آنها منتهی میشوند و رفعت پیدا میکنند به اعلی مراتب. یک دستهی آنها به طریق شقاوت حرکت میکنند که به اسفل السّافلین منتهی میشوند.
اینها دیگر در جهت این است که خود انسانها انتخاب میکنند. اگر انتخاب آنها آن چیزی باشد که در طاعت الهی باشد، صراط مستقیم میشود. «صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ»[۲۷] اگر غیر از آن باشد، «مغضوب علیهم» میشود.
[۱]– سورهی بقره، آیه ۲۸٫
[۲]– سورهی غافر، آیه ۱۱٫
[۳]– سورهی بقره، آیه ۲۸٫
[۴]– سورهی غافر، آیه ۱۱٫
[۵]– سورهی بقره، آیه ۲۸٫
[۶]– سورهی غافر، آیه ۱۱٫
[۷]– سورهی بقره، آیه ۲۸٫
[۸]– همان، آیه ۲۹٫
[۹]– سورهی بقره، آیه ۲۸٫
[۱۰]– سورهی قمر، آیه ۵۵٫
[۱۱]– سورهی مؤمنون، آیه ۱۴٫
[۱۲]– سورهی سجده، آیه ۸٫
[۱۳]– همان، آیه ۹٫
[۱۴]– سورهی ص، آیه ۷۲ و سورهی حجر، آیه ۲۹٫
[۱۵]– سورهی سجده، آیه ۹٫
[۱۶]– سورهی سجده، آیه ۱۰٫
[۱۷]– همان، آیه ۱۱٫
[۱۸]– سورهی طه، آیه ۵۵٫
[۱۹]– سورهی جاثیه، آیه ۱۳٫
[۲۰]– سورهی بقره، آیه ۲۹٫
[۲۱]– سورهی مریم، آیه ۹٫
[۲۲]– سورهی بروج، آیه ۱۳٫
[۲۳]– سورهی ص، آیه ۷۲ و سورهی حجر، آیه ۲۹٫
[۲۴]– سورهی قمر، آیه ۵۵٫
[۲۵]– سورهی یس، آیه ۸۳٫
[۲۶]– سورهی نحل، آیه ۴۰٫
[۲۷]– سورهی فاتحه، آیه ۷٫
بازدیدها: 0
فهرست مطالب
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.