تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۲۲ جلسه ۳ حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی ۵ جلسه تفسیر آیه بیست و دوم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ الَّذی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَکُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (۲۲) به […]
تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۲۲ جلسه ۳
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
۵ جلسه تفسیر آیه بیست و دوم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
همان [خدایى] که زمین را براى شما فرشى [گسترده]، و آسمان را بنایى [افراشته] قرار داد؛ و از آسمان آبى فرود آورد؛ و بدان از میوهها رزقى براى شما بیرون آورد؛ پس براى خدا همتایانى قرار ندهید، در حالى که خود مىدانید.
تفسیر سوره مبارکه بقره – آیه ۲۲
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
الَّذی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَکُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (۲۲) [۰]
مقدمه
مرحوم علّامهی طباطبایی فقط ذیل این آیه یک بیانی کردند و رد شدند و نکات خاصّی را در آن بیان نکردند.
یک نکته از قبل وجود دارد، من خدمت شما بگویم و آن بحث «جَعَلَ» بود که در معنای آن عرض کردیم «جَعَلَ» بعد از خلق است.
در لسان العرب هم در تعبیرات مختلف قرآن آورده است و «جَعَلَ» را به معنای «سَیَّرَ» معنا کرده است که «جَعَلَ» در واقع بعد از وجود شیء است که باید وجود شیء را داشته باشیم تا «جَعَلَ» بر آن تطبیق بشود. مثل همین جا که فرمود: «جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً» یعنی زمین بوده است، بعد «جَعَلَ لَکُمُ … فِراشاً» خدا زمین را برای شما بستر آرامبخش قرار داده است.
این مطلب تکلمه و تأییدیّه از لسان العرب است که برای شما گفتم که «جَعَلَ» به معنای «خَلَقَ» نیست، گرچه در ترجمهها به معنای آفریدن و آفرید معنا میکنند ولی «خَلَقَ» نسبت به وجود شیء است و خلقت شیء آن را به وجود میرساند امّا هر جا «جَعَلَ» داشته باشیم به معنای خلقت کن فیکونی نیست، بلکه به معنای سیرورت آن شیء است. یعنی از حالی به حالی، از نیکی به بدی، از بدی به نیکی.
- نمیشود بگوییم خلق و جعل با هم همتراز هستند؟
– نه هم تراز نیستند. حرف ما همین است. هم معنی و مترادف نیستند. «خَلَقَ» به معنای خلق خداوند نسبت به خود شیء است که وجود او را شامل میشود امّا «جَعَلَ» دگرگونی شیء است.
خدا زمین را خلق کرده است. «خَلَقَ الْأَرْضَ»[۱] بعد «جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً». یعنی خود شیء دیگر وجود دارد. «جَعَلَ» که میگویند، یعنی آن را دگرگون میکند.
مرحوم علّامه از بیان نکاتی که در این آیه داریم اغماض کرده است. گرچه در آیات دیگر، خصوصاً در آیهی بعدی مفصّل در بحث اعجاز قرآن صحبت کرده است. امّا اینجا در رابطه با نکاتی که از نظر مسائل فلسفی و عقلی خیلی قابل توجّه است، حرفی نزده است.
مرحوم طیّب اصفهانی در اطیب البیان خوب تقسیمبندی کرده است و آنها را به زیبایی بیان کرده است. «الَّذی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً» هر کدام از اینها مقامات است که خداوند مقامات مختلفی را در این آیه بحث کرده است.
مرحوم طیّب اصفهانی (رحمه الله علیه) در اطیب البیان پنج مقام را در این آیه از کلام خداوند تبارک و تعالی بیان فرموده است.
اوّلین مقام آن در بیان عوالم خداوند و مخلوقات خداوند و اقسام آنها است، چون اقسام آن را ذیل این آیه بیان کردهاند ولی در خود آیه اینکه خداوند فرموده است: «جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً» آمدند آنچه که مخلوق خداوند در این عالم وجود است را بیان کردند.
آنچه را که حضرت جلّ و اعلی در عالم وجود بیان فرموده است، عوالم چند قسم هستند.
عالم عقول آن عالمی است که مجرّدات را شامل میشود و مجرّدات، بالفعل و بالقوّه هیچ نیازی به ماده ندارند. عقول عالمی را شامل میشود که نیاز و احتیاج به ماده ندارند. نه ذاتاً نیاز دارند و نه فعلاً نیاز دارند. کمالاتی که در مجرّدات وجود دارد، بالفعل است. احتیاجی به اینکه کسی در آن ایجاد بکند و تکسّب بکند، نیست.
دومین عالم از عوالم وجود در مخلوقات حضرت حق، عالم نفوس است که عالم نفوس ذاتاً مجرّد از ماده هستند امّا در مقام فعل نیاز به ماده دارند. مثل نفوس انسانها. کمالات اینها بالقوّه است. یعنی خود انسان باید به کمالات برسد. آنجا که نیاز پیدا میکند، خدا خود به خود نیاز را هم برای او آورده است، عالم ماده است.
یک بخشی از وجود آدم مربوط به عقل آدم است که خدا کمالات عقل را در خود عقل قرار داده است، احتیاجی به ماده ندارد که کسی عقل او چه بشود. امّا در نفس او که مدیر اجرایی وجود انسان است، گرچه ذاتاً نیاز به ماده ندارد، یعنی وجود او وجود مجرّد است امّا اگر خواستید به کمالات برسد و در مقام فعلیّت پیدا بکند، آن مقام احتیاج به ماده دارد.
سومین عالم از عوالمی که در این عالم مخلوقات خداوند تبارک و تعالی حساب میشوند، عالم صور هستند که موجودات این عالم دارای صورت صرفه، خالی از ماده هستند. مثل مُثُل برزخیّه. آن کسانی که در عالم برزخ هستند، عالم مثالی.
اینها موجوداتی هستند که دارای صورت صرفه هستند، خالی از ماده هستند و اصلاً ممکن است بعضی از ملائکه از همین قبیل باشند و نشانهی اینکه ما این بحث را تأیید بکنیم خوابها و رؤیاهایی که ما در خواب میبینیم که خود خواب نوعی مرگ است و ما خیلی از صورتها و چیزها را میتوانیم در عالم خواب رؤیت بکنیم.
- سومین مورد که سخت شد.
– عالم صور است.
- بروید بزنید به عالم برزخ آنجا دیگر بین آنها حایل است
– ما در مقام بیان برزخ نیستیم. ما میگوییم صوری که در برزخ هستند، مثالهایی که آنها دارند صورتهایی است که از ماده خالی است. چون اگر از ماده خالی بود، خاک نشده بود.
چهارمین عالم عالم اعراض است که عالم اعراض بدون ماده و موضوع تحقّقپذیر نیست. مثل رنگها، شکلها، صفات، هیئات، افعال، همه چیزهایی که ما میتوانیم آنها را… حتّی افعال خداوند تبارک و تعالی که در این دنیا صادر میشود، اشکالی که در این دنیا انجام میشود، اینها همه در عالم ماده متبلور میشوند و صورت پیدا میکنند. لذا اصلاً بدون ماده و موضوع تحقّقپذیر نیستند.
پنجمین عالم، عالم اجسام است. عالم اجسام که موجودات این عالم هستند که اینها مرکّب از ماده و صورت هستند که وقتی مرکّب از ماده و صورت باشند، اصلاً صورت آنها بدون ماده تحقّق پیدا نمیکند.
اجسامی که در عالم وجود هستند، دو قسم هستند. یک دسته از اجسام آنهایی هستند که به آنها اجسام علوی میگویند که بالا هستند، آنها که در آسمانها هستند. تمام کرّات و سیّارهها و منظومهی شمسی و همهی اینها را دقّت بکنید، اینها یک قسم هستند، مافوق هستند، بالاتر از زمین هستند.
یک قسمت هم عالم سفلی، است. عالم سفلی این است که در زمین است. به هر چه که مربوط به زمین میشود، عالم سفلی میگویند که شامل انسان و حیوانات میشود؛ تمام اجسام، کوهها، بیابانها، دریاها شامل همهی اینها میشود. هر چه که در زمین است شامل این میشود، مطلق است.
در آیات شریفه و بیان سورهی مبارکهی صافّات، نسبت به اجسام عالم فرموده است: «إِنَّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِزینَهٍ الْکَواکِبِ»[۲] ما آسمان را زینت کردیم. مراد از آسمان یعنی بالا و ما در هر جایی از کرهی زمین باشیم، آنچه که بالای سر ما قرار میگیرد را آسمان میگوییم. لذا میفرماید: آسمانی که بالای سر شما است را بنایی، سقفی که در این عالم بر سر شما است را ما زینت کردیم «بِزینَهٍ الْکَواکِبِ» یعنی به زینت کواکبی که در این عالم هستند. سیارهها و ستارههایی که در آسمان هستند.
یا سورهی مبارکهی فصّلت میفرماید: «وَ زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابیحَ»[۳] و ما آسمان بالای سر شما را زینت کردیم. «السَّماءَ الدُّنْیا» یعنی بالای سر دنیا را.
آنچه که مسلّم است، این است -این را هم بگوییم- که این زمین و آنچه که نزدیک به این زمین است را دنیا میگویند. یعنی آنچه که در این زمین برای انسانها قابل رؤیت است، دنیا میگویند. لذا «السَّماءَ الدُّنْیا» یعنی بالای سر همین کرهی خاکی که شما روی آن هستید را زینت کردیم «بِمَصابیحَ»، مصابیح یعنی ستارگان نورانی. چراغهایی که وقتی شبها نگاه میکنید چقدر ستاره و زیبایی دارد، آنها را میگوید.
در مورد عالم سفلی که عرض کردیم منظور همین کرهی زمین و ما فیها است که شامل همهی انسانها، حیوانات، آبها، خاکها، صحراها، کوهها، جنگلها، میشود.
چگونگی آن را بیان در قرآن میفرماید که در آیات مختلف آنها بیان شده است. اوّلاً که خلقت زمین -که ما در آن هستیم- یکی از هزاران سیارهای است که در این منظومهی شمسی در حرکت است و آنچه که مسلّم است این است که این کره در حال حرکت است، حرکتهای مختلف دارد و کلّ منظومه در حال حرکت است. خورشید در حال حرکت است و چگونگی خلقت این زمین در فضای وسیعی است که شناور است. خدا خلقتی بر این زمین کرده است به طوری که مناسب با زندگی بشر و ما فیهای آن باشد. از جهت اینکه انسان بتواند در آن سکونت داشته باشد، زندگی بکند، موجودات دیگر همینطور.
فاصلهی این کرهی خاکی با کرات دیگر با خورشید (باید متناسب باشد) باید یک فاصلهای با خورشید داشته باشد که نه در اثر سرما منجمد بشود و نه در اثر گرما ذوب شود.
لذا آن (زمین) را خدا به گونهای ترسیم فرموده است و نظم داده است که دارای فصول مختلف باشد و همین فصول و گرما و نور باعث رویش گیاهان در این زمین بشود، نباتات روی زمین بیاید و باعث این بشود که ما بتوانیم از آن استفاده بکنیم.
آنچه مسلّم است این است که خدا در این زمین هوا را در همه جا برای تنفّس همهی موجودات گذاشته است که ما به الاحتیاج موجودات این کرهی خاکی است و آنچه هم که مسلّم است این است که طبق نصّ آیات قرآن آسمانهایی که ما بر این زمین داریم هفت آسمان است. در سورهی مبارکهی نبأ فرمود: «وَ بَنَیْنا فَوْقَکُمْ سَبْعاً شِداداً»[۴] یا سورهی مبارکهی ملک فرمود: «الَّذی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً»[۵] خداوند آسمان را هفت طبقه آفریده است یا سورهی مبارکهی نوح فرمود: «أَ لَمْ تَرَوْا کَیْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً».[۶]
یا سورهی مبارکهی فصّلت آیات ۱۱ و ۱۲ «قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَیْکُمُ اللَّیْلَ سَرْمَداً»[۷] نکتهی خیلی مهم است که خداوند میفرماید: آیا ندیدید که برای شما شب و روز گرداندیم. پس اوّل باید زمین باشد. اینکه گفتیم «جَعَلَ» به معنای سیرورت است، اینجا دوباره این تأیید میشود و دلالت بر همین معنا دارد که فرمود: «جَعَلَ اللَّهُ عَلَیْکُمُ اللَّیْلَ سَرْمَداً» یعنی خداوند این شب را برای شما قرار داد که باعث آرامش شما بشود.
«إِلى یَوْمِ الْقِیامَهِ» بعد میفرماید: «مَنْ إِلهٌ غَیْرُ اللَّهِ یَأْتیکُمْ بِضِیاءٍ أَ فَلا تَسْمَعُونَ» برای شما غیر خدا چه کسی است؟ کسی دیگر است که بتواند این نورانیّت را برای شما ایجاد بکند، ضیاء خورشید را داشته باشد؟
بعد میفرماید: «قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَیْکُمُ النَّهارَ سَرْمَداً»[۸] خدا روز را هم برای شما قرار داد. «إِلى یَوْمِ الْقِیامَهِ مَنْ إِلهٌ غَیْرُ اللَّهِ» غیر از خدا کسی دیگری است که بتواند برای شما یک چنین نظم و انضباطی را درست بکند. «یَأْتیکُمْ بِلَیْلٍ» شب را برای شما آورد. «تَسْکُنُونَ فیهِ» که شما در آن شب آرامش میگیرید. «أَ فَلا تُبْصِرُونََ» حالا دیگر نمیخواهد بصیرت بگیرید. ما نمیدانیم چه وقت باید بصیرت بگیریم، بصیرت امروزی را هم نمیدانم باید چه وقت بگیریم؟
متأُسّفانه هنوز که هنوز است مسئولان ما از مذاکره حرف میزنند؟ این حرفها رها بکنید. کلاهکهای هستهای را باید درست بکنیم، فتوای آقا هم عوض بشود و ما هم در دنیا بگوییم که آدم هستیم. این را باید بفهمیم که دشمن با ما شوخی ندارد، دشمن، دشمن است یک قدم عقب برویم، ما را دچار مشکل میکند.
باید اینجا هم از شیطان حذر بکنیم. ما اینجا باید بصیرت بگیریم. غیر خدا چه کسی است که شب و روز را برای ما ایجاد کرده است؟
بعد میفرماید: «وَ مِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ لِتَسْکُنُوا فیهِ»[۹] خدا شب و روز را از باب رحمت خود برای شما قرار داده است. «وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ» و اینکه شما از فضل او استفاده بکنید. «وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» و شاکر خداوند باشید.
- این آیه برای همهی دنیا است یا برای مسلمانها است؟
– خطاب قرآن به همهی انسانها است. قرآن برای انسانها آمده است. ما در قرآن کراراً «یا أَیُّهَا النَّاسُ» داریم.
– آنها که شب و روز ندارند، چه میشود؟
– نه همه شب و روز دارند.
– جایی است که شش ماه شب است، شش ماه روز است.
– آنها هم به جای خود دارند. مگر نمیگویید: شش ماه روز است و شش ماه شب است. خدا آن گوشهها را قرار نداد که بروند آنجا زندگی بکنند، باید به این اطرف هجرت بکنند، کسی آنجا زندگی نمیکند میروند آنجا تحقیقات علمی میکنند. هنوز انسانها به علمی دست نیافتند که حکمت وجود قطبین را بدانند، این شب و روز بودن، شش ماه شب و شش ماه روز را بدانند، انجمادی که در آنجا وجود دارند را بدانند. هنوز به علم آن دست نیافتند که بتوانند آن چیزهایی را کشف بکنند و اختراع بکنند و برای استفاده از مردم به کار ببرند. خیلی چیزها در این عالم وجود دارد.
یکی بود میگفت: نمیشود یک کاری بکنیم که در کشاورزی این آفات، این حشرات از بین بروند. شما فکر میکنید اینها بیجهت خلق شدند. خدا یک حیثیّت و خلقتی برای اینکه قرار داده است که اینها را خلق کرده است.
ما سال گذشته برای گردافشانی از هلند زنبورهای بامبو، مثل زنبورهای عسل است آورده بودیم. اینقدر این زنبور منظّم بود. صبح نزدیک آمدن آفتاب از کندوی خود بیرون میآمد، تا ساعت ۱۰ و ۱۱ گردافشانی میکرد، ۱۰ و ۱۱ میآمدند استراحت میکردند، عصری که هوا خنک میشد دوباره میرفتند. جالب هم این بود زنبورهایی که مأمور بودند، مثلاً در سالن داشتند چیز میکردند -ما بعضی وقتها میایستادیم دقّت میکردیم میدیدیم- همانها دوباره بعد از ظهر میآمدند همانجایی که گردافشانی را قطع کرده بودند، دوباره ادامه میدادند. اینها حکمتهای حضرت حق است که ما نمیدانیم. هنوز نفهمیدیم که اینها چقدر مفید هستند.
البتّه الآن شرکتهایی داریم که یک سری از حشرات را بارور میکنند و تخمهای آنها را میآورند به عنوان بیولوژیک آنها را در مزرعههای ما قرار میدهند باعث میشود که آفات مضرّه به واسطهی آن آفات از بین برود، به واسطهی آن حشرات از بین برود. مثلاً یک حشراتی است، یک پشههایی است که سیاه رنگ است میآیند حشرات سفید رنگی را که مضرّ بر آن محصولات است را از بین میبرند.
خداوند همه چیز را در این عالم وجود به حکمت خود قرار داده است، لذا اینجا هم میفرماید: به رحمت خودم. «وَ مِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ»[۱۰] اینکه ما شب و روز را اینگونه قرار دادیم، از رحمت خود ما بوده است تا «لِتَسْکُنُوا فیهِ» تا آرامبخش شما در این زمین باشد. «وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ» و اینکه سزاوار شما بشود بر اینکه از فضل خداوند بهرهمند بشوید. «وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» تا اینکه شما بفهمید که شاکر خدا بشوید و شکر خدا را بکنید.
اینها نکاتی بود که در مقام اوّل برای این آیه بود و مرحوم طیّب اصفهانی فرموده بودند. چگونگی خلقت را هم که عرض کردیم که یک بخشی از آن را اشاره کردم در مقام دوم آن است. من مقامات را میشمارم داشته باشید. مقام سوم در بیان «أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ»[۱۱] است. مقام چهارم در مقام «فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَکُمْ» است و مقام پنجم در این آیه «فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ».
[۱]– سورهی طه، آیه ۴ و سورهی فصلت، آیه ۹٫
[۲]– سورهی فصّلت، آیه ۶٫
[۳]– همان، آیه ۱۲٫
[۴]– سورهی نبأ، آیه ۱۲٫
[۵]– سورهی ملک، آیه ۳٫
[۶]– سورهی نوح، آیه ۱۵٫
[۷]– سورهی قصص، آیه ۷۱٫
[۸]– همان، آیه ۷۲٫
[۹]– همان، آیه ۷۳٫
[۱۰]– همان، آیه ۷۳٫
[۱۱]– سورهی بقره، آیه
بازدیدها: 0
فهرست مطالب
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.