۞ امام علی (ع) می فرماید:
امام صادق عليه السلام فرمود: مسلمان برادر مسلمان اسـت بـه او ظلم نمى كند و وی را خوار نمى سازد و غیبت وی را نمى كند و وی را فریب نمى دهد و محروم نمى كند. ‌وسائل الشيعه 8: 597 ‌

موقعیت شما : صفحه اصلی » اخبار » تفسیر آیات 171 تا 180
  • شناسه : 9069
  • ۰۴ دی ۱۴۰۳ - ۷:۳۶
  • 46 بازدید
  • ارسال توسط :
  • نویسنده : یداله رضوانی
  • منبع : حوزه علمیه اصفهان
آیه ۱۷۹ | طرح قانون حیات بخش قصاص و تشویق به عفو ۱
آیه ۱۷۹ | طرح قانون حیات بخش قصاص و تشویق به عفو ۱

آیه ۱۷۹ | طرح قانون حیات بخش قصاص و تشویق به عفو ۱

تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۱۷۹ جلسه ۱ حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی   جلسه تفسیر آیه صد و هفتاد و نه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏ لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِکَهِ وَ الْکِتابِ وَ النَّبِیِّینَ وَ آتَى […]

تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۱۷۹ جلسه ۱

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی

  جلسه تفسیر آیه صد و هفتاد و نه

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِکَهِ وَ الْکِتابِ وَ النَّبِیِّینَ وَ آتَى الْمالَ عَلى‏ حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبى‏ وَ الْیَتامى‏ وَ الْمَساکینَ وَ ابْنَ السَّبیلِ وَ السَّائِلینَ وَ فِی الرِّقابِ وَ أَقامَ الصَّلاهَ وَ آتَى الزَّکاهَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا وَ الصَّابِرینَ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حینَ الْبَأْسِ أُولئِکَ الَّذینَ صَدَقُوا وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ (۱۷۷) یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصاصُ فِی الْقَتْلى‏ الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثى‏ بِالْأُنْثى‏ فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخیهِ شَیْ‏ءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَیْهِ بِإِحْسانٍ ذلِکَ تَخْفیفٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ رَحْمَهٌ فَمَنِ اعْتَدى‏ بَعْدَ ذلِکَ فَلَهُ عَذابٌ أَلیمٌ (۱۷۸)  وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاهٌ یا أُولِی الْأَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (۱۷۹) کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّهُ لِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقینَ (۱۸۰)

نیکى این نیست که روى خود را به سوى مشرق و مغرب کنید، بلکه نیکى [واقعى و کامل، که شایسته است در همه امور شما ملاک و میزان قرار گیرد، منش و رفتار و حرکات‏] کسانى است که به خدا و روز قیامت و فرشتگان و کتاب آسمانى و پیامبران ایمان آورده‏اند، و مال و ثروتشان را با آنکه دوست دارند به خویشان و یتیمان و درماندگان و در راه ماندگان و سائلان و [در راه آزادى‏] بردگان مى‏دهند، و نماز را [با همه شرایطش‏] برپاى مى‏دارند، و زکات مى‏پردازند، و چون پیمان بندند وفاداران به پیمان خویشند، و در تنگدستى و تهیدستى و رنج و بیمارى و هنگام جنگ شکیبایند؛ اینانند که [در دین‏دارى و پیروى از حق‏] راست گفتند، و اینانند که پرهیزکارند. (۱۷۷) اى اهل ایمان! در مورد کشته‏شدگان بر شما قصاص مقرّر و لازم شده: آزاد در برابر آزاد، برده در برابر برده، زن در برابر زن. پس کسى که [مرتکب قتل شده چنانچه‏] از سوى برادر [دینى‏] اش [که ولىِّ مقتول است‏] مورد چیزى از عفو قرار گرفت [که به جاى قصاص، دیه و خون‏بها پرداخت شود] پس پیروى از روش شایسته و پسندیده [نسبت به وضع مادى قاتل بر عهده عفو کننده است‏]، و پرداخت دیه و خون‏بها با نیکویى و خوش‏رویى [بر عهده قاتل است‏]. این [حکم‏] تخفیف و رحمتى است از سوى پروردگارتان؛ پس هر که بعد از عفو، تجاوز کند [و به قصاص قاتل برخیزد] براى او عذابى دردناک است. (۱۷۸) اى صاحبان خرد! براى شما در قصاص مایه زندگى است، باشد که [از ریختن خون مردم بدون دلیل شرعى‏] بپرهیزید. (۱۷۹) بر شما مقرّر و لازم شده چون یکى از شما را مرگ در رسد، اگر مالى از خود به جا گذاشته است، براى پدر و مادر و خویشان به طور شایسته و پسندیده وصیت کند. این حقّى است بر عهده پرهیزکاران. (۱۸۰)

 

تفسیر سوره مبارکه بقره – آیه  ۱۷۹

طرح قانون حیات بخش قصاص و تشویق به عفو

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی

«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِکَهِ وَ الْکِتابِ وَ النَّبِیِّینَ وَ آتَى الْمالَ عَلى‏ حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبى‏ وَ الْیَتامى‏ وَ الْمَساکینَ وَ ابْنَ السَّبیلِ وَ السَّائِلینَ وَ فِی الرِّقابِ وَ أَقامَ الصَّلاهَ وَ آتَى الزَّکاهَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا وَ الصَّابِرینَ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حینَ الْبَأْسِ أُولئِکَ الَّذینَ صَدَقُوا وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ (۱۷۷) یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصاصُ فِی الْقَتْلى‏ الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثى‏ بِالْأُنْثى‏ فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخیهِ شَیْ‏ءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَیْهِ بِإِحْسانٍ ذلِکَ تَخْفیفٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ رَحْمَهٌ فَمَنِ اعْتَدى‏ بَعْدَ ذلِکَ فَلَهُ عَذابٌ أَلیمٌ (۱۷۸)  وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاهٌ یا أُولِی الْأَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (۱۷۹) کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّهُ لِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقینَ (۱۸۰)

نیکى این نیست که روى خود را به سوى مشرق و مغرب کنید، بلکه نیکى [واقعى و کامل، که شایسته است در همه امور شما ملاک و میزان قرار گیرد، منش و رفتار و حرکات‏] کسانى است که به خدا و روز قیامت و فرشتگان و کتاب آسمانى و پیامبران ایمان آورده‏اند، و مال و ثروتشان را با آنکه دوست دارند به خویشان و یتیمان و درماندگان و در راه ماندگان و سائلان و [در راه آزادى‏] بردگان مى‏دهند، و نماز را [با همه شرایطش‏] برپاى مى‏دارند، و زکات مى‏پردازند، و چون پیمان بندند وفاداران به پیمان خویشند، و در تنگدستى و تهیدستى و رنج و بیمارى و هنگام جنگ شکیبایند؛ اینانند که [در دین‏دارى و پیروى از حق‏] راست گفتند، و اینانند که پرهیزکارند. (۱۷۷) اى اهل ایمان! در مورد کشته‏شدگان بر شما قصاص مقرّر و لازم شده: آزاد در برابر آزاد، برده در برابر برده، زن در برابر زن. پس کسى که [مرتکب قتل شده چنانچه‏] از سوى برادر [دینى‏] اش [که ولىِّ مقتول است‏] مورد چیزى از عفو قرار گرفت [که به جاى قصاص، دیه و خون‏بها پرداخت شود] پس پیروى از روش شایسته و پسندیده [نسبت به وضع مادى قاتل بر عهده عفو کننده است‏]، و پرداخت دیه و خون‏بها با نیکویى و خوش‏رویى [بر عهده قاتل است‏]. این [حکم‏] تخفیف و رحمتى است از سوى پروردگارتان؛ پس هر که بعد از عفو، تجاوز کند [و به قصاص قاتل برخیزد] براى او عذابى دردناک است. (۱۷۸) اى صاحبان خرد! براى شما در قصاص مایه زندگى است، باشد که [از ریختن خون مردم بدون دلیل شرعى‏] بپرهیزید. (۱۷۹) بر شما مقرّر و لازم شده چون یکى از شما را مرگ در رسد، اگر مالى از خود به جا گذاشته است، براى پدر و مادر و خویشان به طور شایسته و پسندیده وصیت کند. این حقّى است بر عهده پرهیزکاران. (۱۸۰)

 

وَلَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاهٌ یَا أُولِی الْأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ ۱

منفعت قصاص برای مردم

در کلمه «لَکُمْ» لام نفعیه بوده یعنی در قصاص نفعی برای شما از جهت حیات وجود دارد که برای شما حیات می‌آفریند آنچه که مفسران از این جهت بر آن لحاظ کردند این است که با وجود قصاص کسی جرات انجام‌ قتل را ندارد .

شأن نزول آیه

اما آنچه که راز و رمز این مسئله می‌باشد و حیات در قصاص لحاظ شده و باعث حیات بیشتر می‌شود، در همان شان نزول آیه وجود دارد که باعث جلوگیری از قتال و کشتارهای دسته جمعی و قبیله‌ای است.

تفاوت میان حکمت و علت

البته در اینجا درواقع احتمالا یا بیان علت انجام می‌دهد یا حکمت را بیان می‌دارد بین حکمت و علت فرق وجود دارد اگر یک چیزی علت حکم باشد، حکم تابع آن علت خواهد بود تا زمانی که علت باشد حکم نیز وجود دارد و از طرف دیگر هم مطرد و هم منعکس می‌باشد.

اطراد در حکم

اطراد آن زمانی رخ می‌دهد که علت حکم را به دنبال دارد و تا زمانی که علت باشد معلول نیز خواهد بود اما اگر علت نباشد معلولی نیز وجود ندارد ارتباط شیئین به نحو علیت به این شرح است که با وجود علت، معلولی وجود دارد اما با نبود علت معلولی نیست!

تعریف و مثال در حکمت

همچنین این را در حکمت در نظر بگیرید که حکمت بیان مصالح و مفاسد است برای مثال می‌گویند زنان باید بعد از طلاق رجعی یا فوت همسر خود عده نگه‌دارند چرا؟ چرای آن را در روایات به عنوان حکمت بیان کردند که علت آن عدم اختلاط انساب می‌باشد زیرا میاه منجر به اختلاط انساب می‌گردد.

حکمت موجود در حکم عده

فرق بین علت و حکمت وجود دارد و آن اینکه با وجود علت معلول وجود دارد و با وجود علت در حکم، حکمی نیز وجود دارد اما اگر علتی نباشد حکم مسلوب خواهد بود اما حکمت اینگونه نیست گرچه حکمت نیز اینگونه است اما غالبیت آن بر این می‌باشد که اختلاط انساب یا میاه به وجود نیاید.

حکم عده زن

اگر یک مردی ماه‌ها با همسرش مشاجره داشتند و مقاربتی صورت نگرفته گفته‌اند که باید او نیز عده خود را نگه‌دارد، پس علت نبود حکمت بود فرق میان علت و حکمت آن است که در عدم علت حکم اثری ندارد اما در عدم حکمت حکم مسلوب در جای خود باقی می‌ماند این نکته بسیار ظرافت دارد.

حکم خمر مسکر در روایات

برای مثال درباره خمر اگر دقت بکنید فرمودند :«الخمر حرام لانه مسکر» لام تعلیل آورده پس اگر خمری بود که «لیس به مسکر فلیس حرام» فرض اگر یک خمری باشد ولی آن خمر مسکر نباشد، حرام نیست چون علت بر حرمت، مسکریت می‌باشد کانه بگوید المسکر حرام یعنی مسکر حرام می‌باشد.

علت حرام بودن خمر

یعنی اگر ما کاری کنیم که منجر به اسکار بشود و مست شویم این حرام است اگر خمر نبود و چیزی دیگری بود نام آن تفاوت داشت عنوان آن شی چیز دیگری بود اما دارای اسکار و مسکریت ایجاد می‌کرد، تکلیف چه بود؟ باید بگوییم حرام است یعنی علت حرام اسکار بوده و خمریت نیست.

منع جماع بدون عده

حکمت در جایی می‌باشد که وجود ندارد اما حکم در جای خود باقی می‌ماند یعنی ما کنکاش می‌کنیم که چرا می‌گویند ما باید عده نگه‌داریم چون احتمال دارد زن از شوهر قبلی خود که طلاق گرفته حامله باشد پس باید اینجا فرزند را نگه‌دارد و شوهر بعدی نباید جماع کند.

نگهداری عده طلاق

نباید آب منی شوهر جدید با جنین مختلط شود چرا که آب منی مقوم جنین به شمار می‌رود مقوم جنین نباید باشد برای مثال اگر زن و شوهری چهار سال با یکدیگر رابطه نداشته باشند و طلاق بگیرد سوال ایجاد می‌شود که باید عده نگه‌دارند؟ بله باید عده نگه‌دارند.

وجود رابطه علی در حکم

بنابراین حکمت در آن محکوم و حکم وجود دارد یا احتمالا وجود ندارد اما حکم به قوت خود باقی می‌ماند برخلاف جایی که برای حکم، علتی باشد که اگر علتی برای حکم نباشد، حکمی موجود نیست و رابطه علی و معلولی به این نحو است که با وجود علت، معلول نیز موجود می‌شود و برخی اوقات از وجود معلول ما به علت پی می‌بریم.

موقعیت حرمت بر خمر

وقتی می‌بینیم در موقعیتی حرمتی وجود دارد این حرمت که معلول آن حکم می‌باشد بیانگر حکم خواهد بود برای مثال بحث مسکریت و اسکار در خمر در فرض اینکه خمری باشد که آن مسکر نباشد اگر به حیث اینکه مسکر نباشد خمر باشد به وجه تسمیه خمریت نمی‌تواند حرام شود یعنی به حیث اینکه آن خمر باشد خود خمریت موضوعیتی ندارد بر اینکه حکم حرمت بر او بار شود.

مصالح و مفاسد در حکمت

حکمت در جای خود باقی خواهد بود و بالاخره هر کسی به ذوق و سلیقه خود و همچنین تحقیقات و مداقه‌ای که در آن شی دارد، می‌تواند بگوید که این وجود دارد یا خیر ، باشد یا نباشد حکم در جای خود باقی خواهد بود به ما هو هو و ربطی به اینکه آن حکمت باشد یا نباشد، ندارد گرچه حکمت به بیان مصالح و مفاسد در شی است که البته بین مصالح و مفاسد نسبت به اوامر و نواهی ملازمه وجود دارد.

حکم استحباب و وجوب

هر آنچه که حضرت جل و علی امر فرموده چه امر مطلق که وجوب را بیان می‌کند و چه امر با قرینه‌ای که استحباب را بیان می‌کند و همچنین حرمت همه این‌ها تابع مصالح و مفاسد می‌باشد یعنی تا برای شیئی مصلحت نباشد آن هم لازمه وجود ما نباشد، واجب نخواهد بود، رجحان در وجود ما داشته باشد، مستحب است اگر حرام باشد تابع مفاسد می‌باشد مفسده مهلکه حرام می‌شود.

رفع حکم در علت

مفسده مرجوحه نیز مکروه به شمار می‌رود ولی این را در حکمت‌ها می‌توانیم بیان کنیم و نه در علت احکام در علت‌ها بیان نمی‌شود پس مسلما فرق بین حکمت بر حکم و علت بر حکم، علت اگر رفع شد معلول رفع می‌شود پس حرمت از بین می‌رود اما با عدم حکمت حکم ثابت باقی خواهد بود.

منظور قرآن از حیات

«وَلَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاهٌ یَا أُولِی الْأَلْبَابِ» ۲ منافع و سود شما در قصاص وجود دارد (حیات و زندگی) البته چیزی که مفسران بیان کردند منظور کسی که قاتل می‌باشد اگر کشته شد و قصاص شد دیگران عبرت می‌گیرند اما بهترین تعبیر در اینجا آن است که اگر دقت بکنید در قصاص حیات وجود دارد.

ارتباط قصاص و حیات

وقتی قصاص شد ناراحتی والدین و ولی دم نسبت به مقتول با قصاص حل می‌شود جنگ قبیله‌ای رخ نداده و کشتار ایجاد نمی‌شود اینجا حیات که می‌فرماید حیات مهم‌تر، وسیع‌تر و گسترده‌تر لحاظ می‌شود نه اینکه یک نفر یا ده نفر عبرت بگیرند پس قصاص موجب حیات بشر می‌شود به جهت اینکه جنگ و قتال در قبیله، خانواده، کشور یا بین الملل ایجاد نمی‌شود.

علت ایجاد جنگ

برخی از جنگ اینگونه رخ دادند که به صرف یک مشاجره جزئی کشورها در جنگی بزرگ درگیر شدند برای مثال تعدی به یک دختر توسط متصدی امر انتظامی که باعث ایجاد مصائب بزرگی شد.

ایجاد تقوا: ثمره قصاص

مسلما یکی ثمرات قصاص آن می‌باشد که وقتی مردم خویشتن‌دار شدند تقوا ایجاد می‌گردد «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» شاید این راهی باشد که شما به تقوا برسید و در برابر امر و نهی خدا خویشتن داری بکنید و به غیر از آن عمل نکنید!

منابع

۱_سوره بقره آیه ۱۷۹

۲_سوره بقره آیه ۱۷۹

 

منفعت قصاص برای مردم

مقدمه

قصاص به عنوان یکی از احکام اسلام دارای منافع بسیاری برای جامعه است. در آیه «وَلَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاهٌ یَا أُولِی الْأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» به این موضوع پرداخته شده است که در قصاص حیات وجود دارد و این امر باعث می‌شود که افراد از انجام قتل‌ها و جنایات دست بکشند.

نفع قصاص

کلمه «لَکُمْ» در این آیه نشان‌دهنده نفعی است که قصاص برای مردم دارد. این نفع به این معناست که وجود قصاص موجب جلوگیری از جرأت افراد برای انجام قتل می‌شود.

شأن نزول آیه

این آیه به منظور جلوگیری از قتال و کشتارهای دسته جمعی و قبیله‌ای نازل شده است. قصاص باعث می‌شود که افراد از اقدامات خشونت‌آمیز خودداری کنند و حیات بیشتری برای جامعه فراهم شود.

تفاوت میان حکمت و علت

در اینجا باید بین حکمت و علت فرق قائل شد. علت حکم، تابع علتی است که حکم بر آن استوار است. اما حکمت، بیانگر مصالح و مفاسد است. اگر علت وجود داشته باشد، حکم نیز وجود دارد، اما اگر علت وجود نداشته باشد، حکم نیز وجود ندارد.

تعریف اطراد

اطراد به معنای وجود رابطه علت و معلول است. یعنی با وجود علت، معلول نیز وجود دارد و با نبود علت، معلول نیز وجود ندارد.

تعریف حکمت

حکمت به معنای بیان مصالح و مفاسد است. برای مثال، زنان بعد از طلاق یا فوت همسر باید عده نگه‌دارند تا از اختلاط انساب جلوگیری شود.

حکمت در حکم عده

تفاوت میان علت و حکمت این است که علت باعث وجود حکم می‌شود، اما حکمت اینگونه نیست. برای مثال، حتی اگر زوجی مدت‌ها مقاربت نداشته باشند، باز هم زن باید عده نگه دارد.

حکم خمر مسکر در روایات

در مورد خمر، گفته شده که حرام است زیرا مسکر است. یعنی اگر خمر مسکر نباشد، حرام نیست. علت حرام بودن خمر، مسکریت آن است.

منع جماع بدون عده

حکمت نگهداری عده این است که آب منی شوهر جدید با جنین مختلط نشود. حتی اگر زوجی مدتی مقاربت نداشته باشند، باز هم زن باید عده نگه‌دارد.

وجود رابطه علی در حکم

حکمت در حکم باقی می‌ماند حتی اگر علت آن وجود نداشته باشد. اما در صورت عدم وجود علت، حکم نیز از بین می‌رود.

موقعیت حرمت بر خمر

اگر خمری مسکر نباشد، حرام نیست. علت حرمت خمر، مسکریت آن است.

مصالح و مفاسد در حکمت

حکمت به بیان مصالح و مفاسد می‌پردازد. اوامر و نواهی الهی تابع مصالح و مفاسد هستند. اگر مصلحتی وجود نداشته باشد، امر واجب نمی‌شود.

حکم استحباب و وجوب

هر آنچه که خداوند امر فرموده است، تابع مصالح و مفاسد است. اگر مصلحتی وجود نداشته باشد، آن امر واجب نمی‌شود.

رفع حکم در علت

اگر علت وجود نداشته باشد، حکم نیز رفع می‌شود. اما در صورت عدم حکمت، حکم به قوت خود باقی می‌ماند.

منظور قرآن از حیات

«وَلَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاهٌ» به معنای این است که قصاص منافع و سودی برای مردم دارد. وقتی فرد قاتل قصاص شود، دیگران عبرت می‌گیرند و از انجام جنایات خودداری می‌کنند.

ارتباط قصاص و حیات

قصاص باعث جلوگیری از جنگ‌ها و کشتارهای دسته جمعی می‌شود. حیات در اینجا به معنای ایجاد زندگی بهتر و جلوگیری از قتل‌ها و خشونت‌ها است.

علت ایجاد جنگ

برخی از جنگ‌ها به دلیل مشاجرات جزئی ایجاد می‌شوند. قصاص می‌تواند از این جنگ‌ها جلوگیری کند

ایجاد تقوا: ثمره قصاص

قصاص باعث ایجاد تقوا در افراد می‌شود. وقتی مردم خویشتن‌دار باشند، به تقوا می‌رسند و در برابر امر و نهی خداوند خویشتن‌داری می‌کنند.

نتیجه‌گیری

قصاص به عنوان یکی از احکام اسلامی دارای منافع بسیاری است. این حکم باعث جلوگیری از جنایات، ایجاد حیات و زندگی بهتر، جلوگیری از جنگ‌ها و ایجاد تقوا در افراد می‌شود.

سوالات و پاسخ‌ها

سوال ۱:

قصاص به چه معناست؟

الف) نفع برای جامعه

ب) نفع برای فرد

ج) ایجاد دوستی

د) ایجاد وحدت

جواب: الف) نفع برای جامعه

سوال ۲:

کلمه «لَکُمْ» در آیه به چه معناست؟

الف) برای شما

ب) برای او

ج) برای ما

د) برای آن‌ها

جواب: الف) برای شما

سوال ۳:

شأن نزول آیه قصاص چیست؟

الف) جلوگیری از جنگ‌ها و کشتارهای دسته جمعی

ب) ایجاد محبت

ج) ایجاد وحدت

د) ایجاد دوستی

جواب: الف) جلوگیری از جنگ‌ها و کشتارهای دسته جمعی

سوال ۴:

تفاوت میان حکمت و علت چیست؟

الف) علت باعث وجود حکم می‌شود اما حکمت نه

ب) حکمت باعث وجود حکم می‌شود اما علت نه

ج) علت و حکمت هر دو باعث وجود حکم می‌شوند

د) علت و حکمت هیچ‌کدام باعث وجود حکم نمی‌شوند

جواب: الف) علت باعث وجود حکم می‌شود اما حکمت نه

سوال ۵:

اطراد به چه معناست؟

الف) وجود رابطه علت و معلول

ب) وجود رابطه دوستی

ج) وجود رابطه محبت

د) وجود رابطه وحدت

جواب: الف) وجود رابطه علت و معلول

سوال ۶:

حکمت به چه معناست؟

الف) بیان مصالح و مفاسد

ب) بیان دوستی

ج) بیان محبت

د) بیان وحدت

جواب: الف) بیان مصالح و مفاسد

سوال ۷:

حکمت در حکم عده چیست؟

الف) جلوگیری از اختلاط انساب

ب) ایجاد محبت

ج) ایجاد وحدت

د) ایجاد دوستی

جواب: الف) جلوگیری از اختلاط انساب

QR Code

 

بازدیدها: 9

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

New Page 1