تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۱۶۸ جلسه ۱ حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی ۱ جلسه تفسیر آیه صد و شست و هشت بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَ لَوْ یَرَى الَّذینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذابَ […]
تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۱۶۸ جلسه ۱
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
۱ جلسه تفسیر آیه صد و شست و هشت
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَ لَوْ یَرَى الَّذینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّهَ لِلَّهِ جَمیعاً وَ أَنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعَذابِ (۱۶۵) إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا الْعَذابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ (۱۶۶٫ ) وَ قالَ الَّذینَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا کَرَّهً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ کَما تَبَرَّؤُا مِنَّا کَذلِکَ یُریهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَیْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجینَ مِنَ النَّارِ (۱۶۷) یا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالاً طَیِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ (۱۶۸)
و برخى از مردم به جاى خدا معبودهایى انتخاب مىکنند که آنها را آن گونه که سزاوار است خدا را دوست داشت، دوست مىدارند؛ ولى آنان که ایمان آوردهاند، محبت و عشقشان به خدا بیشتر و قوىتر است. و اگر کسانى که [با انتخاب معبودهاى باطل] ستم روا داشتند، هنگامى که عذاب را ببینند، بىتردید بفهمند که همه قدرت ویژه خداست [و معبودهاى باطل، هیچ و پوچاند] و خدا سخت کیفر است. (۱۶۵)(همان) هنگام، کسانى که پیروى شدهاند، از پیروانِ خود، بى تعهد مى شوند؛ و عذاب را مشاهده مى کنند؛ و پیوندها از میانشان بریده مى شود. (۱۶۶ ) و آنان که [به جاى خدا از پیشوایان شرک و کفر] پیروى کردند، گویند: کاش براى ما بازگشتى [به دنیا] بود تا ما هم از آنان بیزارى مىجستیم، همان گونه که آنان از ما بیزارى جستند. خدا این گونه اعمالشان را که براى آنان مایه اندوه و دریغ است به آنان نشان مىدهد، و اینان هرگز از آتش بیرون آمدنى نیستند. (۱۶۷) اى مردم! از آنچه [از انواع میوهها و خوردنىها] در زمین حلال و پاکیزه است بخورید، و از گامهاى شیطان پیروى نکنید؛ زیرا او نسبت به شما دشمنى آشکار است. (۱۶۸)
تفسیر سوره مبارکه بقره – آیه ۱۶۸
اصل حلال بودن غذاها و دشمنى شیطان با انسان
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَ لَوْ یَرَى الَّذینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّهَ لِلَّهِ جَمیعاً وَ أَنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعَذابِ (۱۶۵) إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا الْعَذابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ (۱۶۶٫ ) وَ قالَ الَّذینَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا کَرَّهً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ کَما تَبَرَّؤُا مِنَّا کَذلِکَ یُریهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَیْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجینَ مِنَ النَّارِ (۱۶۷) یا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالاً طَیِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ (۱۶۸)
و برخى از مردم به جاى خدا معبودهایى انتخاب مىکنند که آنها را آن گونه که سزاوار است خدا را دوست داشت، دوست مىدارند؛ ولى آنان که ایمان آوردهاند، محبت و عشقشان به خدا بیشتر و قوىتر است. و اگر کسانى که [با انتخاب معبودهاى باطل] ستم روا داشتند، هنگامى که عذاب را ببینند، بىتردید بفهمند که همه قدرت ویژه خداست [و معبودهاى باطل، هیچ و پوچاند] و خدا سخت کیفر است. (۱۶۵)(همان) هنگام، کسانى که پیروى شدهاند، از پیروانِ خود، بى تعهد مى شوند؛ و عذاب را مشاهده مى کنند؛ و پیوندها از میانشان بریده مى شود. (۱۶۶ ) و آنان که [به جاى خدا از پیشوایان شرک و کفر] پیروى کردند، گویند: کاش براى ما بازگشتى [به دنیا] بود تا ما هم از آنان بیزارى مىجستیم، همان گونه که آنان از ما بیزارى جستند. خدا این گونه اعمالشان را که براى آنان مایه اندوه و دریغ است به آنان نشان مىدهد، و اینان هرگز از آتش بیرون آمدنى نیستند. (۱۶۷) اى مردم! از آنچه [از انواع میوهها و خوردنىها] در زمین حلال و پاکیزه است بخورید، و از گامهاى شیطان پیروى نکنید؛ زیرا او نسبت به شما دشمنى آشکار است. (۱۶۸)
یا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالاً طَیِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ ۱
در جلسه قبل عرض کردیم که خطاب کلمه «النَّاسُ» در این آیه به همه مردم و بنی الادم را شامل می شود و به عبارت دیگر بشر را شامل می شود چون پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) رحمت و مبعوث بر کافّه أنام گردیده لذا کلمه «النَّاسُ» را بیان فرموده که همه افراد بشر را شامل می شود .
کلمه بعدی در این آیه شریفه «کُلُوا» می باشد که امر است ،اگر به خاطر داشته باشید آنچه در اصول گفتیم امر یعنی «ما یفهم العرف» به معنای آنچه مردم می فهمند .
اگر به یاد داشته باشید در کلمه صلاه هم بحث حقیقت شرعیه که گفتیم ما حقیقت شرعیه را قبول نداریم چون از روز اول شرع بوده است یعنی از زمان حضرت آدم تا خاتم لذا نماز قبلا و الان وجود داشته و دارد لذا نماز به ارکان مخصوصه زمان حضرت آدم اطلاق می شده و در حال حاضر بر ارکان مخصوصه الان اطلاق می شود منتهی ارکان کم یا زیاد شده است وگرنه صلاه همان صلاه است .
اینکه میگویند صلاه به معنای دعا بوده و وضع بر دعا شده همان هم استعمالات عرفی بوده است .
آنچه که مسلم می باشد ظهوری که ما میگوییم از اصول مستفاده از روایاتی می باشد که ما در بحث وجوب و ظهور مثلا در وجوب داریم مانند نسبت به امر حاضر که در اینجا امر حاضر است .
البته قبلا هم گفته ایم که دوازده چیز در وجوب ظهور دارد مانند :«امر حاضر ،امر غائب ،کلمه امر ، کلمه وجب ،کلمه لزم ،کلمه فرض، کلمه کتب، جمله خبریه در مقام انشاء، علی ضرریه ،علیک به معنای الزم» که تمامی این موارد ظهور در وجوب دارد پس این موارد نکاتی می باشد که باید خوب دقت بفرمایید .
در این آیه خداوند متعال می فرماید :«کُلُوا» آیا واجب است که ما بخوریم ؟ خیر بلکه در این آیه دلالت بر وجوب ندارد چون قرائن حالیه و مقالیه ای که در این لفظ آمده دلالت بر ترخیص میکند و به عبارت دیگر دلالت بر اباحه می کند به معنای اینکه شما میتوانید بخورید .
ما میتوانیم تبصره ای بزنیم به جهت اینکه اولا ما باید بخوریم وگرنه زنده نمی مانیم و ثانیا لفظ «کُلُوا» فقط برای خوردن نیست بلکه از باب غلبه آورده شده بر همه استفادههایی که می توانیم از اموال خود ببریم اعم از خوردن ،پوشیدن و تفریح کردن دلالت میکند .
اگر بگوییم ظهور دارد این ظهور در جایی می باشد که هیچ قرینه ای حالیه ، مقالیه و مقامیه در کار نباشد و قدر متیقن در مقام تخاطب نباشد آنوقت ما می توانیم بگوییم ظهور در وجوب دارد لذا لفظ «کُلُوا» گرچه در حاضر می باشد اما قرائنی که در این آیه وجود دارد مفاد وجوب را نمی رساند که بر ما واجب است بخوریم .
منتهی بنده عرض کردم بنابر تبصره ای که برای حفظ جان باید ما بخوریم بنابراین وجوبی قرار گرفته یعنی متناسب با وجوب می باشد نه اینکه اصلا وجوب نباشد .
پس آنچه که مسلم می باشد علاوه بر اینکه تمامی قرائن حالیه ،داخلیه ، خارجیه و مقامیه موید بر این مطلب می باشد ،آنچه مسلم می باشد کلمه «کُلُوا» برای ترخیص معین شده است .
کلمه بعدی «مِمَّا» می باشد که «مِن» تبعیضیه است ،یعنی بعضی از آن چیزهایی که حلال و طیب می باشد را بخورید لذا هر حلالی را نمی شود خورد چون شاید خوردنی نیست و حلال بودن به تنهایی کافی نیست بلکه باید طیب هم باشد .
اینکه فرموده حلال باشد یعنی آنچه که در زمین وجود دارد و اباحه بر آن بار می شود ،در اینجا آیا اصل بر اباحه می باشد یا اصل بر حظر است ؟ یعنی ما باید دلیل داشته باشیم که حلیت در آن درست شود یا اصل باید به گونه ای باشد که برعکس،حظر را بردارد ؟
آنچه متعارف می باشد در این بحث حلیت است و مصداق آن روایات فراوانی می باشد مانند :« اصاله الاباحه ، کل شیء لک مباح ،کل شیء لک حلال، کل شیء لک طاهر و…» مفاد این موارد این است که اصل بر اباحه می باشد .
در بحث خوردنی ها که شما توجه کنید با ما موصوله آورده و در ادامه«حَلالاً طَیِّباً» فرموده ،از جهت خوردنی باید خوردنی باشد و صلاحیت خوردن داشته باشد لذا اینکه یک چیزی طیب و حلال می باشد یعنی در آن میتوانید تصرف کنید و اباحه دارد تصرف در آن ، پاکیزه و خوشایند انسان نیز می باشد اما خوردنی نیست مانند عمامه خیلی زیبایی که خوردنی نیست و پارچه است .
مکر اینکه کلمه «کُلُوا» را صرف مال حساب کنیم که یکی از مصادیق صرف مال اکل می باشد و مصداق دیگر لبس و پوشیدن است و مصارف دیگر که همه ی این موارد را شامل می شود.
بنابراین مقتضی اصل اولیه بنابر آنچه که در لسان مشهور و معروف می باشد اباحه و اصاله الاباحه است لذا اگر اصل اولیه اباحه باشد ، اگر خواستیم بگوییم جائز نیست آن را آکل و مصرف کنیم باید بر آن منع از طرف شارع آمده باشد .
لذا خداوند متعال فرمود:«قُلْ لا أَجِدُ فِی ما أُوحِیَ إِلَیَّ مُحَرَّماً عَلى طاعِمٍ یَطْعَمُهُ إِلاَّ أَنْ یَکُونَ مَیْتَهً أَوْ دَماً» ۲ یعنی بگو ای رسول خدا به مشرکین که بعض اقسام را حرام می دانند اما ما حرام نمیدانیم که بلکه همه چیز از نظر تصرف حلال می باشد لذا آن چیزی که پوشیدنی است را بپوشید و آنچه خوردنی است بخورید مگر اینکه این موارد باشد پس از جانب شارع مقدس برای اصاله الاباحه استثنا امده است .
بنابراین اصل اولیه بنابر همین آیه و ادله دیگری که معروف و مشهور در روایات می باشد ، اصل اولیه اصاله الاباحه است و نه اینکه اصل اولیه منع و حظر باشد .
البته این بحث را بعضی از اصولیون مطرح کرده اند اما ثمره عملی ندارد فقط اینکه مقداری اصاله الاباحه را تثبیت می کنند وگرنه ثمره عملیه ای در این بحث ندارد .
کلمه بعدی «طَیِّباً» می باشد که این حال بعد از حال است ،اعراب به عطر طیب گویند یعنی ماده «طاء،یاء،باء» را برای عطر استفاده می کنند که عطر دو خصوصیت عالیه دارد .
خصوصیت اول آن اینکه عصاره گل می باشد پس جنس آن جنسی بسیار گوارا و عالی است و ظاهر آن نیز بهترین بو را دارد و خوش بو است ،بنابراین هم ظاهر خوبی دارد هم جوهر و باطن آن نیز عالی است لذا گوارای انسان می باشد .
در بحث اخلاق هم حضرت صادق آل محمد (صلوات الله علیهم اجمعین) می فرماید: یکی از چیز هایی که باعث حسن و خلق می باشد «طیب الکلام» است ،یعنی حرف که میزنید حرف های عالی ، خوب و مغز دار بزنید و حرف زدن شما هم زیبا باشد و زیبایی را بگوید .
بعضی اشخاص هستند که حرف های قشنگی می زنند اما در غالب بد و بعضی اشخاص زیبا حرف می زنند اما حرف آنها مغز ندارد یعنی آنچه در مستعملات او وجود دارد مغز ندارد اما زیبا صحبت می کند.
آن کسی که خوش اخلاق می باشد کسی است که هم سخنان زیبا بر زبان آورد و هم با زبان زیبا آنها را بیان کند لذا آن را طیب الکلام گویند.
در این مطلب مورد بحث هم کلمه «طَیِّباً» که با یاء اضافه بیان شده که آن را تبدیل به صیغه مبالغه کرده که ما خوب دقت کنیم به معنای اینکه آن چیزی که پاکیزه تر است را بخور .
همین بحث را در بحث حجاب هم می توانیم اعمال کنیم بلکه در همه مباحث وقتی لازمه وجود و زندگی ما خوردن است ، بهترین ها را بخوریم و همچنین اگر وجود ما نیاز به پوشش دارد بهترین ها را بپوشیم.
اینکه می فرماید:«کُلُوا» و در ادامه می فرماید «حَلالاً» بتوانیم تصرف کنیم و از ثروت خود انسان باشد و نخواهیم در ثروت شخص دیگری تصرف کنیم و استفاده کنیم و یا جزء موارد استثنایی بر اباحه نباشد و در مرحله بعد «طَیِّباً» باشد که طیب بودن آن نیز خیلی مهم است و حتی بعضی از آن طیب ها را چون «من» تبعیضیه بود یعنی بعضی از آن ها را که این خصوصیات را دارد را بخورید و استفاده کنید .
بنابراین کلمه «کُلُوا» را اعم از اینکه به معنای ظاهری آن به معنای اکل و خوردن فرض کنیم یا آنچه به معنای غالب گرفتیم یعنی صرف مال محسوب کنیم فرقی نمی کند لذا آنچه در این کلمات نهفته ،معنا و موضوع له انها می باشد فرقی ندارد .
مرحوم طیب اصفهانی که خود نیز کلمه «کُلُوا» را به معنای ثانی یعنی صرف مال محسوب نموده می فرماید:« کلمه طیب به معنای گوارا و ملایم طبع انسان بودن است.»
واقعا هم خود مرحوم طیب انسان ملایم طبعی بود ،بنده دو سال آخر عمر ایشان را توانستم درک کنم و خدمت ایشان به مسجد کازرونی می رفتیم و چند باری در خیابان طیب به منزل ایشان می رفتیم و خدمت ایشان می رسیدیم لذا با اینکه ایشان پیر و کهولت سن داشتند اما خیلی خوش احوال بودند .
ایشان آنقدر با مردم خوش برخورد بودند که دیگر نمیتوانست بلند یا کوتاه شود پس زیر بغل های ایشان را می گرفتند و با ماشین ایشان را به مسجد کازرونی می بردند و دو شخص ،دو طرف ایشان می گذاشتند و زیر بغل های ایشان را می گرفتند و به ایشان در رکوع و سجده کمک می کردند ؛ یعنی تا نهایت توانی که ایشان میتوانست از لحاظ جسمی به جا می آورد و ایشان لاغر اندام بودند و کمر ایشان نیز خم شده بود پس بنابراین طیب واقعا طیب بود .
می خواهیم این کلمه طیب خوب جا بیفتد تا اشتباه نکنید و از طیب گرفته شده که در زبان عربی به معنای عطر است ،عصاره گل را که میگیرند تبدیل به عطر می شود .
در برابر طیب خبث است ،یعنی آنچه در آن خباثت،کثیفی و چرک وجود دارد و مشمئز کننده است و همه چیز می تواند باشد مانند اینکه کلام میتواند طیب یا خبیث باشد ، صورت انسانی میتواند طیب یا خبیث باشد.
همچنین انسان ها هم خبیث و طیب دارند لذا در قرآن کریم خداوند متعال می فرماید:«الْخَبِیثاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَ الْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثاتِ وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ»۳ و جالب این است که این «الف و لام » ها به معنای اختصاص می باشد ،یعنی آدم خبیث مخصوص ادم خبیث است لذا زن خبیث برای مرد خبیث و مرد خبیث برای زن خبیث است .
نکته ای که در کلمه «النَّاسُ» باقی می ماند که بگوییم که همه مردم نسبت به احکام دین محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) مامورند که انجام بدهند لذا این کلمه «النَّاسُ» را که می فرماید روی آن دقت داشته باشید چون همه انسان ها اعم از اهل کتاب و غیر اهل کتاب ،همگی باید نسبت به آنچه پیامبر اورده باید عمل کنند
۱_ سوره بقره آیه ۱۶۸
۲_ سوره انعام آیه ۱۴۵
۳_ سوره نور آیه ۲۶
بازدیدها: 41
فهرست مطالب
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.