تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۱۲۴ جلسه ۶ حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی ۶ جلسه تفسیر آیه صدو بیست و چهار بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ وَ اتَّقُوا یَوْماً لا تَجْزی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً وَ لا یُقْبَلُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا تَنْفَعُها شَفاعَهٌ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ (۱۲۳) وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهیمَ رَبُّهُ […]
تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۱۲۴ جلسه ۶
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
۶ جلسه تفسیر آیه صدو بیست و چهار
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
وَ اتَّقُوا یَوْماً لا تَجْزی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً وَ لا یُقْبَلُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا تَنْفَعُها شَفاعَهٌ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ (۱۲۳) وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ (۱۲۴)
و بترسید از روزى که هیچ کس اندکى به کار دیگرى نیاید و به حال او سودى نبخشد و از هیچ کس فدایى پذیرفته نشود و شفاعت کسى او را سودمند نبود و آنان را یاورى نباشد. (۱۲۳) و (به یاد آر) هنگامى که خدا ابراهیم را به امورى امتحان فرمود و او همه را به جاى آورد، خدا به او گفت: من تو را به پیشوایى خلق برگزینم، ابراهیم عرض کرد: به فرزندان من چه؟ فرمود: (اگر شایسته باشند مىدهم، زیرا) عهد من به مردم ستمکار نخواهد رسید. (۱۲۴)
تفسیر سوره مبارکه بقره – آیه ۱۲۴
آزمایشهاى ابراهیم (ع) و عظمت مقام امامت و محرومیت ستمکاران از این مقام
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
وَ اتَّقُوا یَوْماً لا تَجْزی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً وَ لا یُقْبَلُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا تَنْفَعُها شَفاعَهٌ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ (۱۲۳) وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ (۱۲۴)
و بترسید از روزى که هیچ کس اندکى به کار دیگرى نیاید و به حال او سودى نبخشد و از هیچ کس فدایى پذیرفته نشود و شفاعت کسى او را سودمند نبود و آنان را یاورى نباشد. (۱۲۳) و (به یاد آر) هنگامى که خدا ابراهیم را به امورى امتحان فرمود و او همه را به جاى آورد، خدا به او گفت: من تو را به پیشوایى خلق برگزینم، ابراهیم عرض کرد: به فرزندان من چه؟ فرمود: (اگر شایسته باشند مىدهم، زیرا) عهد من به مردم ستمکار نخواهد رسید. (۱۲۴)
《وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ》۱
در ذیل کلمه «کلمات» و مطالبی که مرحوم طبرسی در مجمع البیان فرموده بودند که مصادیق عبارت «کلمات» چه مواردی است ، حدود ده تا از آنها را عرض کردیم که معرفت به توحید، یقین و ایقان پروری، شجاعت در برابر ناملایمات عالم، حلم و شکیبایی، سخاوت، عزلت و کنارهگیری نسبت به آنهایی به خدا شرک میبندند، دفع سیئه با حسنه و امربه معروف و نهی از منکر کردن، مواردی از آن بودند.
در ادامه به محنتهای او پرداخته شد:محنت در نفس به جهت ۱) انداختن او در آتش ۲) تحمل رنج و محنت در قضیه حضرت اسماعیل و ذبح او و ۳) محنت در اهل چرا که خانواده و قبیلهای که حضرت ابراهیم در آن زندگی میکرد پر از محنت بود ، اما وی آن را تحمل میکرد .
مانند بحث پدرخواندهاش که مشرک بود و او تحمل نمود، شهری که در آن زندگی میکرد اهالیاش همگی بت پرست بودند و خورشید یا ستارگان را میپرستیدند؛ پس وی همه محنتها را به عنوان مصادیقی که در این کلمه بیان شده تحمل مینمود و لذا حضرت ابراهیم تماما در آنها به پیروزی رسید و آنها را کامل کرد.
دوازهمین آن را صبر بر بدخلقی ساره عرض کردیم که همسر اول حضرت ابراهیم علیه السلام بود و ابراهیم چگونه در برابر او خویشتنداری کرد که خداوند به واسطه او حضرت اسحاق علیه السلام را به ایشان اعطا فرمود.
سیزدهمین مورد این بود که فرد ذات خود را کوچک شمارد یعنی در برابر ذات احدیت خود را کوچک بداند. این یکی از کلماتی که حضرت ابراهیم آن را به اتمام رساندند ، به همین علت در آیه شریفه میفرماید«وَ لا تُخْزِنِی یَوْمَ یُبْعَثُونَ»۲ یعنی اینکه حضرت ابراهیم در برابر آنچه که خداوند تبارک و تعالی است، خودش را برانگیخته و شرمنده میکند و لذا میفرماید« وَ لا تُخْزِنِی» یعنی ما را در روز قیامت و در برابر خودت شرمنده و ذلیل نکن.
مرحوم طبرسی چهاردهمین را مورد تقرب جویی و نزدیک کردن خود به ذات احدیت میداند ، به طوری که حضرت ابراهیم در خطابی که در این آیه آمده«ما کانَ إِبْراهِیمُ یَهُودِیًّا وَ لا نَصْرانِیًّا وَ لکِنْ کانَ حَنِیفاً مُسْلِماً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ»۳ یکی دیگر از مصادیق «فَأَتَمَّهُنَّ» که در این آیه بیان شده بحث این است که تمام آنچه که در طاعت و بندگی نسبت به ذات احدیت متصور بوده را حضرت ابراهیم رعایت میکردهاند که این مورد نکته بسیار مهمی است.
اهمیت بحث تا جایی است که در آیه شریفه میفرماید:«قُلْ إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیایَ وَ مَماتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ»۴ ،«إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیایَ» یعنی تمام آنچه که از من سر میزند یعنی این چهار کلمه که در اینجا گفته یعنی همه وجود من لله هستند یعنی برای خداست و در سمت و سوی خدا حرکت میکند ، این ادعای مهمی است که کسی بتواند داشته باشد.
در روایتی که سندیت آن را اطمینان ندارم شنیدم که حضرت ابراهیم در سن ۳۴ سالگی خودش را در آینه یا آب میدید که موهایش سفید شده بود سپس گریه کرد ، از او سوال شد چرا گریه میکند؟ گفت که اشک شوق است! از دلیل آن سوال شد در جواب گفت چون همه موهایم را در راه اطاعت از حق تعالی سفید کردهام ،لذا بسیار ادعای مهمی است که فردی درباره خودش چنین سخنی بگوید ، پس جمع شرایط بندگی یکی از مصادیقی می باشد که برای «کلمات» گفته شده.
یکی از کلماتی که حضرت ابراهیم داشتهاند این است که کار را به جایی میرساند که مستجاب الدعوه میشوند ، به طوری که در یکی از آیات شریفه میفرماید:«أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتى»۵ به من نشان بده یعنی من با چشم سرم ببینم که روز قیامت چگونه اموات را زنده میکنی؟ که در جواب میفرماید:«أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ»با کلمه بلی جواب میدهد و «نعم» به کار نمیبرد چرا که از درون اعتقاد دارد، اما قصد دارد ببیند لذا میفرماید «أَرِنِی» پس فورا برای او اجابت میشود که پرندگان را سر ببر و آنها را بر سر کوهها بگذار و آنها را صدا بزن تا ببینی چگونه آنها را زنده میکنم!
یکی دیگر اینکه کار را در اطاعت و بندگی به جایی میرساند که«وَ لَقَدِ اصْطَفَیْناهُ فِی الدُّنْیا»۶ یعنی ما ابراهیم را برای خودمان برگزیدیم و بین بندگان خود او را انتخاب کردیم ، این کاری است که ابراهیم میکند یعنی کاری که انجام میدهد منجر به مصطفی شدنش میشود .
مانند همان صفاتی که حضرت محمد دارد ، اولین صفتی که به حضرت محمد اطلاق میشود، مصطفی است یعنی خداوند او را برمیگزیند و مبعوث میکند بر اینکه پیغمبر او باشد و اینجا هم میفرماید که«وَ لَقَدِ اصْطَفَیْناهُ فِی الدُّنْیا»این هم یکی از «کلماتی» که حضرت ابراهیم «فَأَتَمَّهُنَّ»، آن را به اتمام میرساند.
در جای دیگری حضرت ابراهیم کاری میکند که اقتدا کردن سایر پیامبران به ایشان واجب شود ، یعنی به انبیاء دستور داده میشود که به او اقتدا کنید و او را به عنوان مقتدا، رهبر، امام و پیشوای خود لحاظ کرده و به دنبال او حرکت کنید ، لذا معنی اقتدا کردن این است ، یعنی هر کاری او کرد ما به دنبال او همان کار را انجام دهیم که اقتدای انبیاء را به ذهن میرساند.
آنچه که در این بحث مرحوم طبرسی آورده، برخی از این مواردی که ذکر کرده آثار «کلمات» هستند نه اینکه خودش کلمهای باشد که جزئی از عبارت «کلمات» قرار بگیرد که حضرت ابراهیم آنها را به اتمام رسانیده باشد، در اینجا شاید بتوانیم از لحاظ اجتهادی و استنباطی آن را بحث کنیم که جناب طبرسی این موارد آثاری هستند که بعد از انجام «کلمات» برای حضرت ابراهیم ایجاد شدهاند یعنی درواقع پاداشی است که از طرف خدا به او دادند.
مثلا اینکه درباره ابراهیم«وَ لَقَدِ اصْطَفَیْناهُ فِی الدُّنْیا»گفته میشود، بخاطر چه چیزی بود؟ بخاطر کلماتی که «فَأَتَمَّهُنَّ» شدند، پس نباید آنها جزء «کلمات» میآوردید چرا که این موارد آثار «کلمات» هستند یا همین اقتدای پیامبران به به دنبال همین اتمام کلمات بود؛ البته مستجاب الدعوه بودن ایشان نیز بخاطر همین مسئله است .
ولی تا مقام پانزدهمی که بیان فرمودهاند، همه آنها را میتوان به عنوان مصداق «کلمات» قرار داد اما آنچه که در ادامه میبینیم متوجه میشویم که خیر اینها به عنوان کلماتی که حضرت ابراهیم انجام دهد نبوده بلکه آثار اعمال ایشان بوده است.
عدالت الهی در حق حضرت ابراهیم بدین گونه اجرا شده این پاداشها برای ایشان لحاظ شدهاند و این صفات در حضرت ابراهیم تجلی پیدا کردهاند به گونهای میشود که درباره ایشان گفته میشود«وَ وَصّی بِها إِبْراهیمُ بَنیهِ وَ یَعْقُوبُ»۷ یعنی ابراهیم و یعقوب فرزندانشان را وصیت کردند که به این آیین ابراهیمی دعوت شوند و از آنها اطاعت کنند.
نوزدهمین نکتهای که به عنوان «کلمات» بیان فرمودند و ما آن را به عنوان آثار اتمام «کلمات» میدانیم این است که خیر، در عاقبت او قرار گرفته است ، یعنی همان عاقبت به خیری خودمان برای ایشان مصداق دارد که«وَ إِنَّهُ فِی الْآخِرَهِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ»۸ که با تاکید بیان شده که حضرت ابراهیم در روز واپسین قیامت از صالحین است که خود معنای صالحین، گسترده و مهم است.
صالح یعنی کسی که کارهایش صالح باشد یعنی عملی که شایسته خودش باشد را انجام میدهد ، لذا آنچه که برای صالحین وجود دارد برای ایشان هم وجود خواهد داشت و در آخرت عاقبتش به خیر میشود.
بیستمین و آخرین موردی که طبرسی در مجمع البیان و در ذیل آیه ۱۲۴ سوره بقره آورده، حنیف بودن دین حضرت ابراهیم علیه السلام است که در قبل فرمود نه یهودی است و نه نصرانی ، در اینجا هم فرمود :«ثُمَّ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّهَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً»۹ این حنیف یعنی دینی که استوار است و دینی که از هر لحاظ ثبات دارد.
برخی از افراد من شنیدم البته نمیتوان به آن اطمینان کرد اما به عنوان تاییدی بر این مطلب که برخی افراد ایشان را مسلم میدانند که به مسلمان بودن ایشان نیز تصریح شده گرچه در آنجه معنای لغوی داشته باشد ولی معنای اصطلاحی نیز دور از انتظار نیست. لذا ممکن است دلیل اینکه هرگاه اسم حضرت ابراهیم را میشنوید بعد از آن باید علیهالسلام بگویید همین مورد باشد.
۱_ سوره بقره آیه ۱۲۴
۲_ سوره شعرا آیه ۸۷
۳_ سوره آل عمران ایه ۶۷
۴_ سوره انعام آیه ۱۶۲
۵_ سوره بقره آیه ۲۶۰
۶_ سوره بقره آیه ۱۳۰
۷_ سوره بقره آیه ۱۳۲
۸_سوره نحل آیه ۱۲۲
۹_سوره نحل آیه ۱۲۳
بازدیدها: 1
فهرست مطالب
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.