تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۱ تا ۵ جلسه ۲۹ حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی ۴۱ جلسه شرح ویژگیهای مُتَّقین بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ الم (۱)ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدىً لِلْمُتَّقینَ (۲) الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ (۳) وَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما […]
تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۱ تا ۵ جلسه ۲۹
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
۴۱ جلسه شرح ویژگیهای مُتَّقین
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
الم (بزرگ است خداوندى که این کتاب عظیم را، از حروف ساده الفبا به وجود آورده). (۱) آن کتاب با عظمتى است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است. (۲) (پرهیزکاران) کسانى هستند که به غیب [آنچه از حس پوشیده و پنهان است] ایمان مىآورند؛ و نماز را برپا مىدارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبى که به آنان روزى دادهایم، انفاق مىکنند. (۳) و آنان که به آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پیش از تو (بر پیامبران پیشین) نازل گردیده، ایمان مىآورند؛ و به رستاخیز یقین دارند. (۴)آنان بر طریق هدایت پروردگارشانند؛ و آنان رستگارانند. (۵)
تفسیر سوره مبارکه بقره – آیات ۱ تا ۵
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».
مقدمه
میلاد حضرت صاحب الزّمان (عجل الله تعالی فرجه الشّریف) را تبریک و تهنیت عرض میکنم.
به مناسبت این روز یک کلمه از آیهی معروف را عرض میکنم. «بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ»[۱] کلمهی بقیّه معمولاً در ذهنها اینطور متبادر میشود، یعنی آنچه که از چهارده معصوم باقی مانده است و الآن حضور دارد، ولو غایب است، ما به آن بقیه الله میگوییم.
در صورتی که این نیست. این بقیّه و باقی مانده در زبان فارسی همین چیزی است که ما میگوییم، امّا بقیّه در زبان عربی به معنای آن چیزی است که متّصف به بقاء است، یعنی آنچه که فنا ندارد. «بَقِیَّتُ اللَّهِ»؛ کلمهی «بَقِیَّتُ» را به «الله» اضافه کردند، یعنی بقیّهی آن کسی که بقاء او هم مِن الله است. او است که باقی مطلق است. بقاء مطلق مخصوص ذات اقدس احدیّت است. آن کسی که بقاء دارد، حضرت حجت بن الحسن است، چون متصّف به خود خدا است. یکی از صفات خدا هو الباقی است، او بقا دارد. کلمهی الباقی به معنای صفت مشبّه است که دلالت بر ثبوت صفت در ذات میکند. حالا بقیّه الله به معنای آن چیزی است که بقاء او هم متّصف به بقاء الله است، متّصف به الله است.
آن وقت «بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ» چه نکتهای دارد که کلمهی «بَقِیَّتُ» را آورده است و حضرت حجت بن الحسن را توصیف کرده است؟ نکته این است که تمام ما به دنبال این هستیم که گونهای شویم و به دنبال اشیاء هستیم که آنها دوام داشته باشند و زود از بین نرود.
یکی از محاسن چیزهایی که ما از بازار تهیّه میکنیم این است که باقی بماند و زود از بین نرود. حتّی در بحث «یُقیمُونَ»[۲] که در سورهی مبارکهی بقره بود، یعنی نماز آنها بقاء و دوام دارد. نماز اقامه شده آن نمازی است که دائماً نماز بخوانند. هم از صیغهی «یُقیمُونَ» که فعل مضارع استفاده کردیم، هم از خود «قَوَمَ» که در آن استعمال شده است که در باب افعال هم رفته است. لذا آنجا برای آن معنای دوام را کردیم. بعضیها فرمودند یعنی دائماً نماز بخوانند. نه اینکه یک بار نماز بخوانند و یک بار نخوانند. نماز به پا داشته شده نمازی است که دائماً باشد یا در تعبیرات دیگر «یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداهِ وَ الْعَشِی»[۳] یعنی دائماً در داعی الله باشد، در دعوت خدا باشد.
«بَقِیَّتُ اللَّهِ»
مصداق واقعی حضرت صاحب الزّمان
اینجا هم «بَقِیَّتُ اللَّهِ»[۴] خود مادّهی «بَقِیَّتُ» را هم آورده است که خود مادّهی «بَقِیَّتُ» دلالت بر دوام و ماندگاری دارد. حالا از صیغهها استفاده میکردیم، اینجا از مادهی «ب»، «ق» و «ی» استفاده کرده است، به معنای بقاء و ماندگاری و فنا نشدن است؛ به عبارت دیگر ابدی است. بقاء مطلق این است که ابدی باشد. «بَقِیَّتُ اللَّهِ» یعنی ما به دنبال چیزی هستیم که بقاء داشته باشد، خدا میفرماید: «بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ» حالا دنبال بهترین آنها هم هستیم، یعنی خود حضرت حجّت، خود بقیّه الله، خود صاحب الزّمان. چون انسان به دنبال این است که بهترین را بگیرد. لذا أخیر است، «خَیْرٌ» به معنای افعل تفضیل است، یعنی بهترین برای تو است. «بَقِیَّتُ اللَّهِ» که مصداق حضرت حجت بن الحسن است.
آن وقت فرمود: «خَیْرٌ لَکُمْ» یعنی اگر ما به دنبال صاحب الزّمان باشیم، به صورت واقعی منتظر باشیم… یک بار انتظار را معنا کردیم. انتظار یعنی همهی وجود شما و همهی آنچه که در آن هستید، خود را برای آن صرف کنید. مثل اینکه منتظر یک مهمانی است. وقتی منتظر یک مهمانی باشد تمام زندگی و متعلّقات زندگی خود را در خدمت میزبانی آن مهمان قرار داده است که الآن در انتظار او است. شب تا صبح هم نمیخوابد، از چند روز قبل هم تدارک میبیند. برای اینکه آن موجود عظیم و باعظمت که مورد نظر او است و مورد محبّت او است و عزیز او است بیاید و از او میزبانی کند.
همهی ما اگر به دنبال چیزی باشیم که بقاء داشته باشد و ماندگاری داشته باشد و به عبارت دیگر به دنبال بهترینها باشیم، بهترین مطلق صاحب الزّمان است. «بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ» مواظب باشید اشتباه معنا نکنید.
دو کلمه در اوصاف حضرت بقیّه الله اشتباه معنا میکنند. یکی همین کلمهی «بَقِیَّتُ اللَّهِ» که میگویند به معنای باقی مانده که اشتباه است. «بَقِیَّتُ اللَّهِ» یعنی آن کسی که بقاء دارد و فنا ندارد و دوام دارد. یکی هم کلمهی خاتمیّت است که خاتم الأُوصیاء است، کما اینکه پیامبر خاتم الأنبیاء است. این کلمهی خاتم را هم بعضی اوقات اشتباه معنا میکنند. میگویند آخرین پیغمبر، یعنی آخرین وصی. درست است، آخرین وصی و آخرین اوصیاء حضرت حجّت است، آخرین پیغمبر هم حضرت محمّد مصطفی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است.
امّا این کلمهی خاتم به معنای آخرین نیست، بلکه به معنای کامل کننده است. کسی که نبوّت ۱۲۴ هزار پیغمبر را تکمیل میکند و به کمال میرساند حضرت محمّد مصطفی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است. آن کسی که وصایت بعد از پیغمبر را که خود آن مکمّل دین بود و تکمیل کنندهی دین بود که از حضرت امیر المؤمنین شروع شده است به حضرت مهدی ختم پیدا کند، یعنی کامل میشود، لذا خاتم الاوصیاء است.
«وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَهً لِلْعالَمینَ»[۵] البتّه این کلمهی «رَحْمَهً لِلْعالَمینَ» بین همهی چهارده معصوم مشترک است. همهی آنها «رَحْمَهً لِلْعالَمینَ» هستند. آن وقت حضرت را در قرآن تصریح فرموده است: «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَهً لِلْعالَمینَ» در اینجا حصر دارد. «وَ ما أَرْسَلْناکَ»؛ مای نافیه به همراه «إِلاَّ» دلالت بر حصر میکند، یعنی فقط پیغمبر رحمت برای عالمین است. رحمت نه برای فقط انسان، برای تمام موجوداتی که وجود دارد، تمام اکوسیستمهایی که در آن حیات است و موجودات در آن زندگی میکنند، حتّی جمادات، حتّی گیاهان. پیغمبر برای تمام اینها رحمت است.
یکی دیگر از چیزهایی که مختص حضرت بقیّه الله و حضرت نبیّ اکرم است نام ایشان است. هر دو المسمّی به «محمّد» هستند. لذا حضرت عسکری را «أبا محمّد» میگوییم. به هر حال آن چیزی که مهم و مورد توجّه در این آیهی شریفه است، کلمهی «بَقِیَّتُ اللَّهِ» است که حضرت حجت بن الحسن معنا میکنند و بهترین او است «خَیْرٌ لَکُمْ»[۶].
منتها در این «خَیْرٌ لَکُمْ»؛ «لَکُمْ» «ل» نفعیّه است، یعنی بهترین است که بر سود شما است یک شرط دارد. «إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ» شرط این است که شما ایمان واقعی داشته باشید. این ایمان، ایمان خاص است. این ایمان همان ایمانی است که در سورهی مبارکهی مؤمنون فرمود. «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ»[۷] حالا کدام مؤمنون؟ «الَّذینَ هُمْ فی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ»[۸] صفاتی که بیان فرموده است. این شرط ایمان را ما باید تصحیح کنیم. یعنی مؤمن بودن را ما باید درست کنیم، ما باید به دنبال آن باشیم.
بنا بر توصیفاتی که در آیات سورهی مبارکهی بقره راجع به توصیف متّقین بیان کردیم، انحاء ایمان را بیان کرده است. «الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ»[۹] اینها را مفصّل توضیح دادیم. معنای ایمان و ایمان واقعی را بیان کردیم. در آیهی بعد میفرماید: «وَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ»[۱۰] ایمان آنها که معنای ایمان را عرض کردیم. در معنای «یُؤْمِنُونَ» ما چندین جلسه مادّه و هیئتاً آوردیم و معنا کردیم. حالا سربستهی آن این است؛ متّقین ایمان سازی میکنند و امنیّت سازی میکنند نسبت به آنچه که خدا به تو پیغمبر نازل کرده است.
«بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ» پیغمبر از کجا «إِلَیْکَ» را آورد؟ آنجا که خطابات مفرده در قرآن اگر در قصص نباشد و در مورد خاصّی نباشد که قرینه داشته باشیم اطلاق آن بر پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است، مانند قلاول قرآن. یعنی جاهایی که امر به قول شده است. «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ»[۱۱]، «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاس»[۱۲]، «قُلِ اللَّهُمَّ مالِکَ الْمُلْک»[۱۳] اینها خطاب به خود پیامبر است.
حالا اینجا هم اگر دقّت کرده باشید «وَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ»[۱۴] دو نکته در این آیه است. یکی اینکه ایمان آنها به قرآن همیشگی است. «یُؤْمِنُونَ» فعل مضارع است، دلالت بر استمرار و ملکه شدن دارد. به چه چیزی؟ «بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ» کلمهی «ما»، «ما» موصوله است و افادهی عموم میکند. یعنی هر آنچه که در قرآن است. «بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ» یعنی قرآن. یعنی شما باید به همهی قرآن ایمان داشته باشید، نه اینکه به بعضی ایمان داشته باشید و به بعضی ایمان نداشته باشید. متّقی کسی است که توصیف میشود به ایمان کلّ قرآن و کلّ آنچه که قبل از ما و قبل از پیغمبر ما نازل شده است. «وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ» همهی آنچه که قبلاً نازل شده بود؛ کلّ کتب آسمانی.
فرق بین مسلمانها و موحدّین بین حضرت خاتم الانبیاء و محمّد مصطفی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و بقیّهی موحدّین این است که مسلمانهای واقعی و مؤمنین به دین پیغمبر خاتم همهی پیامبران را دوست دارند و به همهی آنها ایمان دارند. کتابهای آسمانی همهی آنها را هم قبول دارند و عمل میکنند. منتها قرآن کاملترین کتابها است که هر آنچه در آن کتابها بوده است در قرآن به صورت کامل و تکمیل شده به واسطهی خاتم الانبیاء آورده شده است. لذا این توصیف «وَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ». این نکاتی است که پیرامون این بیان کردیم.
همین کلمهی ایمان که مرتّب داشتیم همان وصفی است که در «إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ»[۱۵] داشتیم؛ «بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ». این «إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ» اختیاری است. این کلمهی «إِنْ» را آورده است. کلمهی «إِنْ» شرطیه دلالت بر این میکند که یک فرد مکلّف اختیار دارد که آن را انجام بدهد یا انجام ندهد. اگر انجام داد به آن میرسد. اگر انجام نداد از آن غافل میشود و محروم میشود.
بر خلاف «إذا» شرطیّه که هر جا بیاید دلالت بر وجوب شرط نسبت به مشروط میکند. «إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاهِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُم».[۱۶] مثل آن جایی که امتناع شرط است. امتناع شرط کجا است؟ جایی که شرط محال است و مشروط هم محال است. «لَوْ کانَ فیهِما آلِهَهٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتا»[۱۷] هیچ موقع آله غیر از خدا در زمین و آسمان نخواهد بود. وقتی چنین چیزی محال است، فساد زمین و آسمان هم محال است.
پس بنابراین أدات شرط در این کلمهی «إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ»[۱۸] این «إِنْ» شرطیه دلالت بر اختیار میکند که انسان میتواند با اختیار خود آن کار را انجام بدهد یا آن کار را انجام ندهد. یعنی خود را به ایمان توصیف کند. مؤمن شدن به این نیست که کسی به شما بدهد، ایمان اعطایی نیست، ایمان را خود شما باید به دست آورید. ایمان را هم به اعتقاد قلب که در تحقیقات باید برای خود ایجاد کنید و در مقام اظهار آن را به زبان بیاورید و در عمل جوارح و بدن هم آن را نشان دهید. این ایمان میشود.
حالا «إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ» یعنی اگر ما بخواهیم معنای واقعی کلمهی انتظار را داشته باشیم تمام اینها را دارد. یعنی از دل، از جیب نفس باید نوکری کنیم و انتظار بکشیم. زبان خود را هم باید به دنبال صاحب الزّمان بچرخانیم. همهی اعمال و تمام امکانات خود را هم باید برای فرج حضرت مهدی إنشاءالله به کار ببریم. نه اینکه فقط دنبال این باشیم که بقیه الله مشکلات ما را حل کند. مریضهای ما را شفا بدهد. آنها را برای همه میکند، برای غیر مؤمنین هم میکنند. آنها رحمت للعالمین هستند. هر کسی به درگاه آنها برود و درخواستی کند دست خالی برنمیگردد. ما باید مؤمن واقعی شویم به این توصیفاتی که عرض کردیم تا إنشاءالله بتوانیم منتظر واقعی حضرت صاحب الزّمان باشیم.
«وَ صَلَّی اللهُ عَلَی مُحَمَّدٍ…».
[۱]– سورهی هود، آیه ۸۶٫
[۲]– سورهی بقره، آیه ۳٫
[۳]– سورهی انعام، آیه ۵۲؛ سورهی کهف، آیه ۲۸٫
[۴]– سورهی هود، آیه ۸۶٫
[۵]– سورهی انبیاء، آیه ۱۰۷٫
[۶]– سورهی هود، آیه ۸۶٫
[۷]– سورهی مؤمنون، آیه ۱٫
[۸]– همان، آیه ۲٫
[۹]– سورهی بقره، آیه ۳٫
[۱۰]– همان، آیه ۴٫
[۱۱]– سورهی إخلاص، آیه ۱٫
[۱۲]– سورهی ناس، آیه ۱٫
[۱۳]– سورهی آل عمران، آیه ۲۶٫
[۱۴]– سورهی بقره، آیه ۴٫
[۱۵]– سورهی هود، آیه ۸۶٫
[۱۶]– سورهی مائده، آیه ۶٫
[۱۷]– سورهی انبیاء، آیه ۲۲٫
[۱۸]– سورهی هود، آیه ۸۶٫
بازدیدها: 0
فهرست مطالب
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.