جنگ و جهاد - 2 بايگاني سالانه - 1363



بسم الله الرحمن الرحيم

امسال ماه رمضان فروع دين را بحث مي‌كرديم، به مسأله جهاد رسيديم. درباره جنگ و جهاد بريده بريده مطالبي گفته شده است. اما اين جا چون عده‌اي هستند كه بحث فروع دين را مسلسل وار گوش مي‌دهند ما هم «الحمد لله» خدا لطف كرد، آيه‌ها و رواياتي كه درباره جهاد بود، در كتاب‌هاي مختلف شيعه و سني ديديم و يك حديث‌هاي نابي پيدا كردم تا برايتان بخوانم. البته حديث‌هايي كه مي‌خوانم براي مثل خودم خوب است و اينهايي كه پاي تلويزيون مثل نخود دير پز مي‌مانند و نشسته‌اند. اين انقلاب عدسهايش هم پخته شد و هم به جبهه رفت. بعضي از مردم زود پخته مي‌شوند و يك پيام جماران آنها را مي‌پزد. افرادي هستند كه نه بعد از پيام جماران بايد عزيزاني نيز شهيد شوند تا اينها يك ذره، يك ذره تكان بخورند و پخته شوند، بعضي از مردم هم كه خيلي كم هستند، اينها مثل ريگي كه در آب است روي هرچراغي كه بگذاري عاقبت پخته نمي‌شود. آيه‌ها و حديث‌ها براي افرادي است كه دير مي‌جنبند يا نجنبيده‌اند. (اين احاديث در كنز العمال جلد 4 آمده است)
اهميت جهاد: پيغمبر(ص) فرمود: «من ابغض غازيا فقد ابغضني» هر كس يك رزمنده را ناراحت كند، انگارمن رسول الله را ناراحت كرده است. الله اكبر از اين مقام. سعي كنيد رزمندگان را ناراحت نكنيد. اين خيلي مهم است، رزمنده به جايي برسد كه رسول خدا بگويد هر كس عزيز رزمنده را ناراحت كند، انگار مرا ناراحت كرده است. اين خيلي مهم است. در حديث ديگر فرمود: (اتقوا اذي المجاهدين) بترسيد از اين كه رزمندگان را اذيت كنيد. «فان الله يغضب لهم كما يغضب لرسل » همين طور كه خدا به خاطر اذيت رسولان غضبناك مي‌شود اگر كسي رزمنده‌اي را اذيت كند، خدا هم غضب مي‌كند. (و يستجيب لهم كما يستجيب لهم) يعني همين طور كه خدا دعاي پيغمبران را مستجاب مي‌كند، خدا دعاي رزمندگان را نيزمستجاب مي‌كند. «النائم في سبيل الله كصائم » كسي كه در جبهه برود و در چادر و خيمه‌اش يك ساعت بخوابد، خواب رزمنده مثل روزه غير رزمنده مي‌ماند. رزمنده‌اي كه حتي در جبهه شب حمله نيست و خوابيده است، خواب او مثل بيداري كسي كه روزه دار است مي‌ماند. خيلي مهم است.
پيغمبر(ص) فرمود: «من مرض يوماً في سبيل الله» اگر كسي يك روز، يا نصف روز يا يك ساعت در جبهه مريض شود، عزيزاني دستشان سالك مي‌زند، آنجا در جبهه به خاطر مسائلي مريض مي‌شوند و مجبور مي‌شوند مرخصي بگيرند. كسي كه در جبهه مريض شود، خدا تمام گناهانش را مي‌بخشد «فان الملائكة يعجزون من احصاء حسنات ادناهم» الله اكبر از اين حديث. حديث داريم كه فرشتگان عاجز هستند از اين كه كوچكترين رزمنده را، اجرش راحساب كنند. يعني تمام ملائكه از اين كه پاداش كوچكترين رزمنده را حساب كنند، عاجز هستند. تمام فرشته‌ها نمي‌توانند سيمايي و پاداشي از پاداشهاي رزمنده دارد(يك رزمنده كوچك) ملائكه هم نمي‌توانند آن را حساب كنند. اين حديث‌ها همه از كنز است.
«من اظل رأس غاز اظله الله يوم القيامة » مكانيك‌ها و جوشكارها، لوله كش‌ها كه براي جبهه سايبان مي‌زنند «اظل رأس غاز» كسي كه رفته يك سايبان در جبهه براي رزمنده‌ها در خط اول يا دوم يا پشت جبهه درست كرده است، خدا روز قيامت برايش سايبان مي‌زند. رزمنده‌اي كه اسلحه‌اش روي دوش اوست يا به دست اوست خداوند با اين رزمنده به فرشته‌ها مباهات مي‌كند.
«من اغتاب غازيا فكأنما قتل مؤمنا» اگر كسي غيبت رزمنده‌اي را بكند انگار مؤمني را كشته است. رزمنده به كجامي رسد. دعايش مستجاب است، هر كس رزمنده‌اي را عصباني كند خدا را عصباني كرده است، هر كس غيبت رزمنده‌اي را بكند انگار مؤمني را كشته است. خيلي مهم است.
«قيام الساعة في الصف للقتال في سبيل الله خير من قيام ستين سنة» پيغمبر(ص) فرمود: يك ساعت در خط انسان بايستد، براي اين كه بجنگد از 60 سال عبادت ارزشش بيشتر است. يك ساعت در صف جبهه از 60 سال عبادت ارزشش بيشتر است. خيلي رزمنده‌ها نزد خدا آبرو دارند.
براي نيروي دريايي حديث بخوانم. گرچه اين جا پادگان نيروي هوايي است، اما حديثي هديه براي نيرو دريايي بخوانم. «غزوة في البحر مثل عشر غزوات في البر» پيامبر(ص) فرمود: يك جنگ دريايي ارزش آن از 10 جنگ زميني بيشتراست. «اقرب الناس من درجة النبوة اعلي جبهات» بعد از انبياء هيچ كس مقامش به اندازه رزمندگان نيست. حديث ديگر اينكه «من فدا اسير من‌ايد العدو فأنا ذلك الاسير» اگر رزمندگان حمله كردند و زنداني را فتح كردند و درآن را شكستند و مؤمنين و اسيران را آزاد كردند، پيغمبر(ص) فرمود: هر كس اسير را آزاد كند انگار مرا آزاد كرده است. خداياتو را به حق محمد و آل محمد به رزمندگان عزيز ما توفيق بده كه اسيرهاي عزيز ما را در بغداد و جاهاي ديگر آزاد كنند.
پيغمبر(ص) فرمود: «من فدا اسيراً من ايدي العدو» كسي كه يك اسيري را از چنگ دشمن بيرون بياورد «فأناذلك الاسير» آن اسير من هستم. انگار مرا از دست دشمن آزاد كرده است. خيلي حديث ناب است. حديث‌ها خيلي عالي است. شايد ما در بحث جهاد تعداد زيادي حديث ملاحظه كرديم، از اين تعداد 30 يا 40تا كه انتخاب كرده‌ام خيلي لطيف است. «من سل سيفه في سبيل الله فقد بايع الله» هر كس شمشيرش را در راه خدا بكشد، انگار با خدا دست داده است. كشيدن شمشيرش براي ضربه زدن به دشمن بيعت با خداست.
«من رمي العدو بسهم في سبيل الله و هو له ابن محرر. من رمي العدو بسهم في سبيل الله اصاب او اخطأابن رقبة» كسي كه يك فشنگ بسوي دشمن بيندازد، انگار كه يك برده آزاد كرده است. چه فشنگ به دشمن بخورد و چه نخورد، تير اندازي كه مي‌كني بخورد يا نخورد(البته نه فشنگ بي هدف) انگار برده آزاد كرده است. قرآن مي‌فرمايد: «ذلِكَ بِأَنَّهُمْ لا يُصيبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لا نَصَبٌ وَ لا مَخْمَصَةٌ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً يَغيظُ الْكُفَّارَ وَ لا يَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلاً إِلاَّ كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنينَ»(توبه/120) گرسنگي و تشنگي كه در جبهه تحمل مي‌كنند، در مقابل گرسنگي و تشنگي و گامهايي كه برمي دارند، تمام اينها عمل صالح نوشته مي‌شود. رسول خدا(ص) فرمود: اگر كسي بميرد و جبهه نرود، اين آدم ناقص است. «من لقي الله بغير اثرٍ من جهاد» اگر كسي از دنيا برود و اثري از جهاد در وجودش نباشد، يك تركش، زخمي، درد سري، يك اثري از جبهه در وجودش نباشد «لقي الله و فيه ثلمة » اين فرد يك كمبودي دارد، روز قيامت احساس مي‌كند كه نقصي دارد، مثل كسي كه از منزل بيرون مي‌رود و كلاه بر سرش نيست يا لباسش يك آستين ندارد.
مهمانان خدا سه گروه هستند: 1 - كسي كه به حج مي‌رود 2 - كسي كه به جبهه مي‌رود. «لهوقته ساعة في سبيل الله افضل من سبعين حجة» يك ساعت كه انسان لب مرز بايستد و براي كشور اسلامي مرزباني كند از 70 حج مستحبي ارزش آن بيشتر است. «الاسلام الجهاد لا يناله الا افضلهم» قله اسلام جنگ است، و به اين قله نمي‌رسد مگركساني كه خيلي فضيلت دارند. «ان لكل امة سياحة و سياحة امتي الجهاد» هر امتي يك گردشي دارد، گردش امت من جبهه است. «ان لكل امة رهبانية و رهبانية امتي الرباط في نحور العدو» براي هر امتي انزوايي است، اما انزواي امت من اين است كه در سينه دشمن روند و به صف بايستند كه دشمن جلو نيايد. «من مات مراوة في سبيل الله اعاذه الله من عذاب القبر و اجرها لها اجره، رباط ما قامة الدنيا»(كسي) مرزباني اگر لب مرز از دنيا برود تادنيا عمر دارد اجر مرزباني براي او ضبط مي‌شود(حديث‌هاي خيلي مهمي است)‌اي كاش ژاندارمري اين بحث‌ها را استفاده مي‌كرد، زيرا بعضي از مناطق مرزي كه پاسگاه‌هاي ژاندارمري لب مرز است و افراد شب تا صبح نمي‌خوابند، پاي تلويزيون نيستند كه اين بحث‌ها را بشنوند. حال ان شاء الله يا جزواتش را بدهيم و چاپ بشود و يا برايشان پيام بفرستند.
«الا انبئكم بليلة افضل من ليلة القدر» پيغمبر(ص) فرمود: مي‌خواهيد برايتان شبي را كه از شب قدر بهتر است بگويم. «حارس حرس في ارض خوف » كسي كه در مناطق امن پاسداري مي‌كند «لعله لا يرجع الي اهله» شايد هم او راگروگان گرفتند، شايد او را كشتند. آنهايي كه در جاده‌هاي كوهستان، آنهايي كه در جاده‌هاي مرزي، آنهايي كه وقتي قاچاقچي‌ها را مي‌گيرند، خودشان را به آب و آتش مي‌زنند، شبانه روز زحمت مي‌كشند، آن عزيزان كميته و ژاندارمري و عزيزان سپاهي و بسيجي كه لب مرز هستند، بگويم از شب قدر چه شبي بهتر است؟ شبي است كه فرد براي حفظ حكومت اسلامي حفاظت مي‌كند. «حارس حرس في ارض خوف » آن شب زنده داري كه شب را بيدار مي‌ماند باترس و لرز.
«من شهد عيداً من اعياد المسلمين في ثغر في ثغور المسلمين كتب الله له من الحسنات عدد كل مشرك و مشركة وراء ظهره » الله اكبر چه حديثي است! پيغمبر(ص) فرمود: اگر عيدي شد(عيد معمولاً هر كس مي‌خواهد كنارخواهر و مادر و زن و بچه‌اش باشد) و كسي به خاطر حفظ حكومت اسلامي صرفنظر كرد از اين كه كنار آنها باشد(و درايام عيدي كه جاذبه دارد كه انسان كنار خانواده‌اش باشد) در ايام عيد مرزها را حفظ كرد، خداوند به عدد هر زن و مرد مشركي كه پشت او نشسته‌اند و نمي‌توانند به خاطر او حمله كنند، اجر برايش حساب مي‌كند، ميلياردها كفار و مشركين كه اگر مرز ما آدم نگهبان نداشته باشد، ممكن است هر كدام هجوم بياورند و به خاطر اين كه ايشان مرز را نگهداشته به خاطر اين خدمتي كه مي‌كنند، به عدد هر زن و مرد مشركي خداوند به او اجر مي‌دهد. خيلي مهم است. البته مرزدار فقط اينها نيستند كه مرز خاكي را حفظ مي‌كنند. چون حديث داريم كه علماء امت من مرزدار هستند. يعني دو رقم مرز داريم. مكتب خاك. مرز خاك و افكار را بايد حفظ كرد. يعني همين طور كه مرزبان‌ها جلوي غير ايراني رامي گيرند، علما نيز نبايد بگذارند فكر غير اسلامي نيز وارد مغزها شود. اگر ديدند كه كسي فكر غير صحيح وارد وجودش مي‌شود يا وارد مي‌كند، مي‌گويند: آقا حرفت و سخنت چيست؟ ماركسيست‌ها حرفشان و سخنشان اين است و جوابشان نيز اين است. يعني با استدلال جلوي دشمن را مي‌گيرند. جلو وسوسه‌ها و سم پاشيها و تبليغات رامي گيرند.
امام عسگري(ع) فرمود: «سلام الله علي علماء شيعتنا مرابطون في ثقر الذي. . . . . ابليس يمنعونهم عن الخروج علي ضعفاء شيعتنا» ابليس و شيطان افراد ضعيف را وسوسه مي‌كنند. علماء هستند كه با بيان و قولشان جلوي وسوسه‌ها را مي‌گيرند. پس آنها هم مرزبان هستند.
اهداف جنگ: در دنيا جنگهايي كه رخ مي‌دهد يا براي كشور گشايي است يا براي استعمار است يا فروش اسلحه است، جنگ براي مسلط شدن بر منابع كشوري، جنگ براي بدست آوردن امتيازي در دنيا و بگويند: فلان كشورتحت سلطه ماست. جنگهاي دنيا معلوم است هدفش چيست؟ اما جنگهاي اسلام، دليل دارد؛ 1 - برچيدن شرك: اسلام كه مي‌جنگد، يكي از هدف هايش اين است كه شرك را از بين برود. شرف انساني سقوط مي‌كند، اگر انسان به ضد خود يا پست‌تر از خودش دل ببندد. انسان به چه كسي دل ببندد؟ يا بايد به پست‌تر از خودش يا بايد به مثل خودش و يا بايد به بالاتر از خودش دل ببندد. بالاخره انسان به چه كسي مي‌خواهد متصل شود؟ دل كه بي عشق نمي‌شود. انسان كه بي ستايش و پرستش نمي‌شود. پرستش و ستايش جزء فطرت انسان است. انسان اگر جماد پرست شود، جماد پست است زيرا تو انساني و او جماد است. اين سقوط انسان است.
اگر انسان، بله قربان گوي انسان بشود اين هم سقوط است. انسان بايد عشق و پرستش او براي قدرتي بالاتر باشد. خدا و كساني كه در راه خدا هستند. خدا در زمينه برچيدن شرك مي‌فرمايد: «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ»(بقره/193) عامل فتنه بايد برچيده شود. مكتب و قانون بايد قانون خدا باشد و يك جمله نيز به شما بگويم، اسلام به ما اجازه صدور انقلاب و نشر فرهنگمان را مي‌دهد. بله هر كس در انتخابات و انتخاب رييس جمهور، روش خود را در كشورش دارد. اما هر كس حق دارد از حق خودش پشتيباني كند و منطق خودش را بگويد. تبليغ صحيح آزاد است نه اينكه انسان را به ماده وصل كنند، انسان را بله قربان گو بار بياورند. قرآن مي‌گويد: بكشيد «وَ يَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ» بكشيد تا مردم در راه خدا قرار گيرند.
2 - دفاع نيز داريم، چرا جنگ كنيم؟ براي دفاع «أُذِنَ لِلَّذينَ يُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا»(حج/39) 15سال مسلمان‌ها تحت شكنجه بودند و بعد از 15 سال آيه نازل شد كه اذن و اجازه به شما داديم «لِلَّذينَ يُقاتَلُونَ»؛ «بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا» اين افرادي كه چند سال است مظلوم هستند، اكنون اذن داديم كه بجنگند و دفاع از خود كنند.
3 - نجات مستضعفان، هر كشور مستضعفي از مسلمان‌ها كمك خواست، مسلمان‌ها نيز بايد بجنگند براي نجات آنها. قرآن مي‌فرمايد «وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفينَ»(نساء/75) چرا در راه نجات مستضعفين نمي‌جنگيد؟ براي مستضعفين نيز اجازه داده شده است.
4 - تنبيه ظالم، گوشمالي ظالم، جنگ براي اين كه ظالم را گوشمالي بدهيم. قرآن مي‌گويد: «فَقاتِلُوا الَّتي‏ تَبْغي‏ حَتَّى تَفي‏ءَ إِلى‏ أَمْرِ اللَّهِ»(حجرات/9) اگر دوگروه مسلمان با هم دعوا كردند، ظالم را شناسايي كنيد و با او بجنگيد. گرچه مسلمان نيز باشد. اگر يك قلدر و خاني زورگفت، بايد مسلمان‌ها جمع شوند و خان و قلدر را سر جايش بنشانند. اگرچه به خونريزي برسد. جنگ براي اين كه ظالم ادب شود و گوشمالي شود.
5 - جلوگيري از فساد. قرآن مي‌گويد: «وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ»(بقره/251) اگر يك عده با قدرت جلو فساد را نگيرند، زمين پر از فساد مي‌شود و لذا در جلوگيري از فساد و نهي از منكر زباني عمل مي‌كنيم و بعد ازمرحله ارشاد با زبان، عملي و از راه اعمال قدرت نيز عمل مي‌كنيم. گاهي اوقات طرف با زبان اصلاح نمي‌شود، بايد بازور جلو فساد را گرفت. زور براي اين كه خان و ظالم را گوشمالي دهيم، زور براي اين كه مستضعفي را نجات دهيم، زوربراي دفاع از خود، زور براي از بين بردن شرك، در اين موارد زور خوب است.
6 - استقرار امنيت و احكام خدا، امام حسين(ع) مي‌گويد: به كربلا مي‌روم و با شمشير وارد عمل مي‌شوم. چرا؟ مي‌فرمايد: «وَ لَكِنْ لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ، وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِكَ فَيَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ وَ تُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِكَ. »(تحف‏العقول، ص‏237) خدايا براي اين كه دين تو را روشن كنم، «وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِكَ» اصلاح را بياورم «فَيَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ وَ تُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِكَ. » خدايا مي‌جنگم تا آن قوانيني كه پياده نمي‌شود، پياده شود. دستوراتي كه كنار است همه عمل شود. مي‌جنگيم براي استقرار امنيت و استقرار احكام خدا. كسي اگر مزاحم تبليغ مي‌باشد، با او مي‌جنگيم. «فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْناقِ وَ اضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنانٍ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ»(انفال/13-12)مثلاً فرض كنيد كساني كه رسول خدا مي‌خواهد صدايش را به گوش اين بدبخت‌ها برساند، چند تا مهره گردن كلفت مي‌آيند و مزاحم مي‌شوند، چون مزاحم صداي حق هستند، اينها را نيز بايد از سر راه برداشت.
هدفهاي جنگ ما اينهاست، نه براي اين كه نان و آب كسي را بگيريم، نه خاك كسي را بگيريم. در دنيا بگوييم كه ما زورداريم، قدرت داريم، ارعاب كنيم، جنگ مي‌كنيم براي اين كه كشورها را زير سلطه بياوريم و حق وتو در سازمان بين الملل داشته باشيم. جنگ براي اين هدفها نيست.
- دستور العملها؛ با چه كساني بجنگيم؟ وقتي هدفهاي جنگ روشن شد، با چه كساني بجنگيم روشن است. يك حديث بخوانم و با چه كسي بجنگيم را بگويم. يك حديث در مورد زبان و افسر نگهبان: حديثي است خيلي قشنگ، اين حديث را سني‌ها نقل كرده‌اند، در سنن ابن ماجه صفحه 925؛ پيامبر(ص) فرمود. «رحم الله حارس الحرس » درود خدا بر كسي كه افسر نگهبان است. يعني سركشي مي‌كند به كساني كه نگهبان هستند. افرادي نگهبان هستند و يك نفر با ماشين به آنها سركشي مي‌كند. «رحم الله حارس الحرس » درود خدا بر كسي كه افسر نگهبان‌ها است. اما كساني كه تداركات چي هستند و روابط عمومي و گروه گشت و مخابرات در مورد اينها نيز حديث قشنگي است. پيامبر(ص) فرمود: «افضل الغزات في سبيل الله » در ميان رزمندگان آن كسي ارزشش بيشتر است كه «خادمهم» به آنها خدمت مي‌كند. كسي كه به رزمنده خدمت مي‌كند ارزشش از همه بيشتر است. به بعضي رزمنده‌ها مي‌گوييم پاي ديگ برو، مي‌گويد من مي‌خواهم به جبهه بروم، مي‌خواهم خط اول بروم. هر جا كه به تو گفته‌اند برو، برو! گفتند برو خط اول، بگو چشم! گفتند: پاي ديگ برو، بگو چشم! «افضل الغزات في سبيل الله خادمهم » بهترين رزمنده‌ها، كسي است كه خدمت كند، تداركات آماده كند «ثم الذي يأتيهم بالاخبار» بعد از خادم ارزش كسي بيشتراست كه خبر بياورد. مثلاً مخابرات باشد، بي سيم داشته باشد، گروه گشت باشد، مي‌رود شناسايي مي‌كند و خبرمي آورد. روابط عمومي باشد. روزنامه و پوستر و تبليغات و خبري بياورد. كساني كه غذا مي‌پزند، ماشين سرويس مي‌كنند، خدمت مي‌كنند. يا كساني كه خبرها را از دوست و دشمن مي‌آورند. خبر آور، روابط عمومي، مخابرات، تداركات چي‌ها، اينها همه ارزششان زياد است.
حالا اينها كه نمي‌توانند بروند. مي‌گويند ما كه پير شده‌ايم، پاي تلويزيون چرت مي‌زنند و چنين مي‌گويند: ما كه نه اهل جبهه هستيم چه زن و چه مرد كاري نمي‌توانيم انجام دهيم، كاري نمي‌توانيم بكنيم، «من جهز غازياً» كسي كه تجهيز كند رزمنده‌اي را، تو كه نمي‌تواني جبهه بروي كمك كن.
عزيزاني كه نماز جمعه مي‌خوانند، به نماز مي‌روند و خون نيز مي‌دهند. قلك‌ها را كه تلويزيون نشان داد ديديد «من جهز غازياً» اگر كسي رزمنده‌اي را تشويق كند، كه به جبهه برود «فقد غزي » او هم رزمنده حساب مي‌شود. «و من خلفه في اهله بخيرٍ فقد غزي » اگر رزمنده‌اي جبهه رفته است، شما در خانه او را مي‌زني و گوشتي، ناني، و. . . به خانواده او مي‌رساني. اگر كسي به قصد خير خواهي زن و بچه رزمنده را «من خلفه في اهله بخير فقد غزي » يك كسي به جبهه رفته است و زنش در خانه ناراحت است. فردي(پير زني) به خانه وي مي‌رود و مي‌گويد: شبهايي كه شوهر تو جبهه است من پيش تو مي‌آيم كه تنها نباشي. اين كارها نيز شريك در اجر هستند.
- عليه چه كساني بجنگيم؛ در قرآن آيات و هنمودها زياد است. «وَ قاتِلُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ الَّذينَ يُقاتِلُونَكُمْ»(بقره/190) مي‌كشندشما را، آنها را بكشيد. «وَ أَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ»(بقره/191) از همان راهي كه شما را بيرون كردند، شما بايد آنها رابيرون كنيد. «فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ»(توبه/12) سركرده هايشان را بايد بكشيد. «وَ قاتِلُوا الْمُشْرِكينَ كَافَّةً كَما يُقاتِلُونَكُمْ كَافَّةً»(توبه/36) چون آنها شما را مي‌كشند، شما نيز آنها را بكشيد و بزنيد. اما آنهايي كه مخالف ما هستند اما شمشير به روي مانمي كشند، ما آنها را كار نداريم. افرادي مخالف هستند و در كشور ما هم زندگي مي‌كنند و تا دست به شمشير نزدند ماهم كار به آنها نداريم.
قرآن مي‌فرمايد: «لا يَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذينَ لَمْ يُقاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطينَ»(ممتحنه/8) كساني كه «لَمْ يُقاتِلُوكُمْ» با شما جنگ ندارند «وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ» شما را از وطنتان آواره نمي‌كنند «تَبَرُّوهُمْ » به اينها نيكي كنيد، ولو مسلمان نيستند. اما مادامي كه شمشير نكشيده‌اند، در كنار شما و باهم زندگي مي‌كنند «وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ» با عدالت با ايشان رفتار كنيد.
اما دستور عملها، در اين باره مطالب زيادي داريم. 44 دستور العمل نوشته‌ام كه برايتان مي‌گويم و به صورت فهرست وار كه بحث هايمان فشرده باشد. 1 - از نظر آمادگي، آيه‌اي كه آرم برادران سپاه است «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ»(انفال/60) بايد آماده باشيد هر چقدر كه مي‌توانيد ولو آمادگي به اين باشد كه ريشهايتان را رنگ بزنيد كه دشمن نگويد سپاه ما يك افراد پيري هستند.
چون يك روز پيامبر(ص) ديد كه در جنگ دارند به آنها مي‌خندند، توجه كرد كه چرا؟ ديد كه صف اول پير مردها هستند. فرمود: فردا ريشهايتان را رنگ كنيد كه نگويند ارتش اسلام يك مشت پير مرد هستند و حديث داريم كه «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» به اين باشد كه ريشتان را رنگ بزنيد، كه ظاهرتان خوش تيپ باشد. اسلام خيلي روي ژست سپاه عنايت دارد. حديث داريم كه يك روز پيامبر(ص) در جبهه ديد كه آشپز غذا مي‌پزد به او گفت ده ديگ بار بگذار. گفت يك ديگ بس است و 9 تاي ديگر اسراف است. 10 ديگ بار بگذار 1 ديگ غذا و بقيه آب جوش، زير همه را روشن كن، يكي آب گوشت و 9 تاي ديگر آب خالي. آشپز سؤال كرد فايده‌اش چيست؟ پيامبر فرمود: به اين دليل كه ديدبان دشمن مي‌بيند و اگر يكي باشد، مي‌گويد جمعيت مسلمان‌ها كم است. 10 تا ديگ بار بگذار، كه بگويد: عجب! چه جمعيتي است! اگر ببيند كه جمعيت كم است مي‌گويد 9 برابر اينها پشت خط هستند. خيلي اسلام عنايت دارد كه آمادگي، آمادگي قوي باشد.
«تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ»(انفال/60) مسلمان‌ها بايد عدو خدا را بترسانند. ‌اي كاش همه مسلمان‌ها كه در مكه و اين طرف و آن طرف جمع مي‌شوند، ‌اي كاش همه كشورهاي اسلامي عنايت داشته باشند كه هم اكنون مسلمان‌ها «يخافون من عدو الله» قرآن مي‌گويد: «تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ» دشمن خدا را بترسانيد.
1- آمادگي
2- دقت در گزينش، رزمنده‌ها درگزينش آنها بايد دقت شود. هر كس جبهه نرود. چون قرآن مي‌گويد: يك آدمهايي هستند، ترسو كه بينش ندارند و عاشق نيستند. اگر اينها بروند بيشتر خراب مي‌كنند. «لَوْ خَرَجُوا فيكُمْ ما زادُوكُمْ إِلاَّ خَبالاً وَ لَأَوْضَعُوا خِلالَكُمْ»(توبه/47) اگر در جبهه بيايند ترديد بوجودمي آورند. بنابراين رزمنده‌اي كه مي‌خواهد به جبهه برود بايد آزمايش بشود كه عاشق جبهه باشد.
3 - تحليل صحيح سياسي و نظامي داشته باشد. رزمنده‌هايي كه غافل و ناآگاه باشند، نمي‌شود. رزمنده بايد از يك تحليل سياسي برخوردار باشد و اگر خبر سياسي شنيد، زود به مركز خبر بدهد تا افراد موثق خبر را برايش تحليل كنند. قرآن در اين زمينه مي‌فرمايد: «وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذاعُوا بِهِ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى‏ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ»(نساء/83) انتقاد مي‌كند از افرادي كه خبري را شنيدند و زود آن را پخش مي‌كنند. اينها نبايد خبري را كه شنيدند پخش كنند. «وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى‏ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ» خبر را كه شنيدند به اهلش مراجعه كنند و اهلش تحليل كند. بنابراين رزمنده‌ها بايد در ميان شايعه‌هايي كه جبهه و پشت جبهه پخش مي‌شود، اين شايعات را قبل از اين كه به كسي بگويند، به دستگاه تحليل سياسي كه اين تحليل كننده هم آدم اميني است، خبرها را به او منعكس كنند تا تحليل كند.
4- انسجام، رزمنده‌ها بايد انسجام داشته باشند «وَ لْتَكُنْ مُقَاتَلَتُكُمْ مِنْ وَجْهٍ وَاحِدٍ أَوِ اثْنَيْنِ وَ اجْعَلُوا لَكُمْ رُقَبَاءَ فِي صَيَاصِي الْجِبَال وَ مَنَاكِبِ الْهِضَاب»(نهج‏البلاغه، نامه‏11) ظاهراً حضرت علي(ع) است كه مي‌فرمايد: وقتي حمله مي‌كنيد يا از يك پهلو حمله كنيد، يا از دو پهلو. يعني نيروهايتان اينگونه نباشد كه هر چندنفر از يك جا حمله كند تا زود ضربه بخورند. نيروهايتان منسجم باشد. حمله كه مي‌كنيد از يك سو يا دو سو باشد. اهميت به ديدبانها، ديدبانها را خيلي اهميت بدهيد. «وَ اجْعَلُوا لَكُمْ رُقَبَاءَ»، براي رزمنده‌ها ديدبانهايي قرار دهيد «فِي صَيَاصِي الْجِبَال » در كوههاي بلند «وَ مَنَاكِبِ الْهِضَاب» و روي تپه‌ها و نوك كوهها ديدبان قرار دهيد.
5- بازديد از مكان جنگ، رهبر و فرمانده جنگ بايد قبل از جنگ منطقه نظامي را بازبيني كند. در قرآن مي‌فرمايد: «وَ إِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِينَ مَقاعِدَ لِلْقِتالِ وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ»(آل عمران/121) يادتان باشد قبل از اين كه رزمنده‌ها براي جنگ بروند، تو‌اي رسول خدا قبلاً منطقه جنگي را بازديد كن. از قبل منطقه جنگي را بازديد كن.
6 - «لَا يَحْمِلَنَّكُمُ» «با هر كس كه مي‌خواهيد بجنگيد قبلاً تبليغاتي داشته باشيد، شايد در ميان دشمن افراد گول خورده‌اي باشند كه بر اثر تبليغات به راه بيايند» و لذا امير المؤمنين(ع) مي‌فرمايد: «لَا يَحْمِلَنَّكُمُ شَنَآنُهُمْ عَلَى قِتَالِهِمْ قَبْلَ دُعَائِهِمْ وَ الْإِعْذَارِ إِلَيْهِمْ»(نهج‏البلاغه، نامه‏12) قبل از اين كه دعوت كنيد، به اينها حمله نكنيد. البته اگر امكان دعوت باشد.
7 - مسأله ديگر: افراد بي گناه را سعي كنيد كه نكشيد «وَ لَا تُقَاتِلَنَّ إِلَّا مَنْ قَاتَلَكَ»(نهج‏البلاغه، نامه‏12) اگر در درگيري فرد به فرد، فردي به تو حمله كرد، به ديگري حمله نكن، مگر اين كه بداني او به تو حمله مي‌كند، اگر تو به او حمله نكني.
8 - دستور العمل هشتم، «قَلْقِلُوا السُّيُوفَ فِي أَغْمَادِهَا قَبْلَ سَلِّهَا»(نهج‏البلاغه، خطبه 66) امير المؤمنين(ع) مي‌فرمايد: وقتي مي‌خواهيد به جبهه برويد اول شمشير را درغلاف يك تكان بدهيد، كه اگر خواستيد شمشير را بكشيد، شمشير گير نكند. يعني قبلاً اسلحه‌تان را آزمايش كنيد. «قَلْقِلُوا السُّيُوفَ» يعني ببين اسلحه‌ات، شمشيرت از غلاف بيرون مي‌ايد يا خير. اسلحه را شب زيرمتكايت بگذار، در كنار خودت باشد.
امير المؤمنين(ع) مي‌فرمايد: «وَ إِذَا غَشِيَكُمُ اللَّيْلُ فَاجْعَلُوا الرِّمَاحَ كِفَّةً وَ لَا تَذُوقُوا النَّوْمَ إِلَّا غِرَاراً أَوْ مَضْمَضَةً»(نهج‏البلاغه، نامه 11) وقتي هوا تاريك شد «فَاجْعَلُوا الرِّمَاحَ كِفَّةً » اسلحه را بالاي سرتان بگذاريد «وَ لَا تَذُوقُوا النَّوْمَ إِلَّا غِرَاراً أَوْ مَضْمَضَةً» در جنگ، خواب را مزه مزه كنيد. بخوابيد اما خواب سير نه، خواب را مزه مزه كنيد. يعني خواب را مثل مزه مزه كردن آب كه در دهان مي‌بريد و بيرون مي‌ريزيد، خواب را به چشم ببريد و بيرون آوريد. با خواب شوخي كنيد. در وقت حمله عجله نكنيد. اگر آنها به شما حمله نكردند، شما به آنها حمله نكنيد. البته اين در مورد جنگهاي طبيعي است، اكنون حساب جنگها با قبل فرق كرده است. جنگ اسلامي كه درباره‌اش اين حديثها را داريم، جنگ تن به تن بوده است. در جنگ تن به تن ابتدا دشمن جلو مي‌آيد، انسان صدايش به او مي‌رسد. اما وقتي او از پنج فرسخي موشك مي‌فرستد، از 20 فرسخي موشك مي‌فرستد. من در اينجا نمي‌توانم تبليغ كنم. آقا مگر شما در تلويزيون نگفته‌ايد كه تا كسي را نصيحت نكرده‌ايد، حمله به او نكن. من چگونه او را از 20 فرسخي نصيحت كنم. يك سري دستورات اسلام مربوط به جنگ فرد به فرد است. جنگ فرد به فرد جنگ مردانه است، به خاطر اين كه طرف دشمن را مي‌بيند، مقايسه مي‌كند و با او حرف مي‌زند، آگاهي و بينش دارد. اين موشك روسي و آمريكايي رافرستادن، اين را يك بچه ديوانه نيز اگر دستش را روي دكمه بگذارد، انجام مي‌شود. اين شرافت نيست. شرافت به اين است كه انسان خودش بفهمد و دشمن را ببيند و با او حرف بزند. يعني جنگها عاقلانه و با بينش باشد. ولي اين رقم جنگهايي كه متأسفانه در اثر علم و صنعت، منهاي تقوا به جامعه جهاني تحميل شده است. در اين جنگها به خاطرحفظ نظام بايد مقابله به مثل كرد. اگر نخواهيم مقابله به مثل كنيم و بگوييم ما عراقي را ديديم، نصيحتش كنيم و بعد ببينيم اگر پذيرفت تا بياييم اين كارها را بكنيم ايران را جمهوري اسلامي را از دست مي‌دهيم و سقوط مي‌كند.
بنابراين يكسري كارها امروز از روي اضطرار رخ مي‌دهد والا دستورات جنگ، دستورات نهج البلاغه در اين رابطه خيلي زيباست. الان اگر بخواهيم آن دستورات اجرا شود شكست ما قطعي است. به خاطر اين كه آنها از راه انساني نمي‌آيند تا ما درست عمل كنيم.
مقداري درباره ارزش رزمنده صحبت كرديم كه دعايش مستجاب مي‌شود، كسي كه رزمنده را عصباني كند خدا را به غضب درآورده است. زمين زير پاي رزمنده چقدر ارزش دارد. كسي كه شب نخوابد انگار اين شب او از شب قدرعبادتش بيشتر است. مقداري از آيات و روايات را خوانديم. ولي قبل از اين كه ما بخوانيم عده‌اي عمل كردند و ما پس قافله مانده‌ايم. ماه رمضان نيز دارد تمام مي‌شود و پيغمبر(ص) فرمود: هر كس ماه رمضان تمام شود و بخشيده نشود معلوم مي‌شود كه آدم بدبختي است. خيلي آدم شقاوتمندي است كه ماه رمضان تمام شود و بخشيده نشود. امام زين العابدين(ع) اين روزهاي آخر ماه رمضان كه مي‌شود، يك دعا دارد «وداع با ماه رمضان». مي‌گويد: ‌اي ماه رمضان، خداحافظ. ‌اي شب قدر، خداحافظ. خداحافظ‌ اي ماهي كه در تو چشم ماتر شد. ‌اي ماهي كه در تو دل ما لرزيد. خداحافظ ‌اي ماهي كه گناهان ما در تو بخشيده شد. خداحافظ ‌اي ماهي كه يك قرآن در تو خواندم.
خدايا تو را به حق محمد و آل محمد عزيزاني كه پارسال بودند و روزه گرفتند و اكنون شهيد هستند و عزيزاني كه اكنون مجروح هستند، اسيران عزيزي كه در بغداد روزه مي‌گيرند، خدايا به حق محمد و آل محمد خرج عمومي براي همه مستضعفين و مسلمانها و ايرانيها مرحمت بفرما.
خدايا به ظلم و صدام و حاميان او عمرشان را پايان بده. خدايا تو را به حق محمد و آل محمد اگر ماه رمضان امسال پايان ماه رمضان ماست، تا ما را نيامرزيدي ما را از دنيا مبر. اگر بناست عمر داشته باشيم عمر ما را در راه رضاي خودقرار بده.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»