1362/4/17 گناه‎شناسي، توبه و جبران گناه - 3 بايگاني سالانه - 1362



بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا و نبينا محمد و علي اهل بيته و لعنة الله علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين.

هر انساني كه از خود نقطه ضعفي نشان داد واجب است توبه نمايد پس توبه يك توصيه اخلاقي صرف نيست بلكه مانند نماز و روزه واجب است.
معمولاً اگر فردي در برابر بزرگي خطا كند از طرف آن بزرگ طرد مي‌شود اما تنها خداوند است كه وقتي بندگانش خطامي كنند آنها را دعوت به توبه مي‌نمايد و اين در حالي است كه خداوند بزرگ بزرگان است و هيچ چيز در مقابل اوبزرگ نمي‌باشد.
قرآن مي‌فرمايد اگر همه جمع شوند نمي‌توانند مگسي را خلق كنند و حتي قادر نيستند چيزي را كه مگس بر مي‌دارد را از او پس بگيرند.
بزرگ واقعي اوست و ما كوچك واقعي هستيم. او به حدي بزرگ است كه هستي را در يك لحظه خلق مي‌كند و ماآنقدر كوچكيم كه از ترس پشه پناه به پشه بند مي‌آوريم.
پس او بزرگ بي نهايت است و ما كوچك بي نهايتيم ولي بااينحال كوچك خطا مي‌كند و بزرگ دعوت به بازگشت مي‌كند براي اينكه توبه محقق گردد. سه شرط لازم است: ازنظر فكري علم به بد بودن عملش داشته باشد2ـ از نظر روحي پشيمان شود 3ـ از نظر علمي، اشتباه خود را جبران كند.
امام باقر(عليه السلام) مي‌فرمايد: «الْمُقِيمُ عَلَى الذَّنْبِ وَ هُوَ مُسْتَغْفِرٌ مِنْهُ كَالْمُسْتَهْزِئِ»(كافى، ج‏2، ص‏435) يعني كسي كه در حال گناه باشد و استغفار كندمثل اين است كه مسخره مي‌كند.
توبه بايد زود انجام شود «ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَريبٍ» نساء/17 در اين آيه از قرآن تاكيد مي‌شود كه توبه زود انجام شود.
توبه مثل آپانديس مي‌ماند كه اگر زود عمل نكنيم مي‌تركد و بيمار را مي‌كشد.
توبه فقط استغفار نيست استغفار نشانگر پشيماني است ولي براي محقق شدن توبه علاوه بر پشيماني و استغفار نياز به انجام خوبيها و جبران گذشته مي‌باشد.
مثل جايي كه كثيف باشد كه هم نياز به جارو كردن دارد و هم نياز به فرش كردن جارو كردن مثل استغفار است و فرش كردن مثل توبه خداوند در قرآن دعوت به توبه مي‌كند.
«قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ» زمر/53 يعني‌اي بندگاني كه در حق خودتان زياده روي كرده‌ايد از رحمت پروردگار نااميد نشويد همانا خداوند همه گناهان را مي‌بخشد چرا كه تنها خداوند بسيار بخشنده مي‌باشد.
پدر و مادر تا وقتي فرزندشان مرتب باشد از او تعريف مي‌كنند ولي اگر بي ادبي كند يا صورتش كثيف باشد به يكديگرمي گويند كه بچه‌ات را مواظب باش. . . . ولي خداوند هم به بندگان برگزيده‌اش وهم به گناهكاران خود با محبت برخورد مي‌كند و خطاب ميكند بنده من و گناهكاران را طرد نمي‌كند و تاكيد مي‌كند كه گناه شما به خداوند لطمه نمي‌زند و ضرر آن متوجه خودتان است.
روزي نوكري به صاحب خود گفت كه براي مخالفت با او خود را از پشت بام به پايين مي‌اندازد، ولي صاحب نوكر باخونسردي گفت كه در اين صورت يك نوكر ديگر استخدام مي‌كند پس گناه بندگان خدا را به تنگنا نمي‌كشاند.
خداوند ميليارد ميليارد ملائكه دارد كه همه آنها كارشان عبادت خداست پس خداوند با هدف ديگري ما را ترغيب به عبادت مي‌كند. و آن سعادت خود ماست.
اگر پدري دست فرزندش را مي‌گيرد سود اينكار به بچه مي‌رسد. خداوند نيز دست انسانها را مي‌گيرد تا فريب طاغوتها را نخورند.
خداوند تاكيد فراوان بر عبادت ما مي‌كند و براي آن پاداش ابدي قرار مي‌دهد اين درحالي است كه اكثر عبادات ماناقص مي‌باشند و شايد ما يك ركعت نماز كامل در طول عمر خود بجاي نياورده باشيم. و اين لطف خداوند مي‌باشدكه اينطور عبادتها را قبول مي‌كند.
افرادي كه در طول عمر خود نماز نخوانده‌اند اگر بخواهند بعد از مرگ آنها براي نماز و روزه‌هاي قضاي آنها نايب بگيرند با پول اندكي اينكار ميسر مي‌باشد. با اين پول در دنيا يك مرغداري نيز نمي‌توان خريد آنوقت ما توقع داريم كه در قبال اين نماز و روزه‌هاي ناقص به ما بهشت عطاكنند بهشتي كه «وَ جَنَّةٍ عَرْضُها كَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ» حديد/21 يعني دامنه بهشت به اندازه همه آسمانها و زمين است.
بعضي افراد مي‌گويند ما اين همه بهشت را چكار كنيم؟ در حالي كه يك گوشه آن براي ما كافي است جواب اينطور افراد با اين مثال داده مي‌شود اگر با بچه‌اي در شكم مادر مصاحبه شود و درباره دنيا بحث شود و از او بپرسند چقدر جا دردنيا مي‌خواهي؟ خواهد گفت كه چند متري بيشتر جا نمي‌خواهد چرا كه او در جايي بسيار كوچكي بوده ولي وقتي بدنيا مي‌ايد مي‌گويد «هَلْ مِنْ مَزيدٍ» ق/30 و هزار متري نيز برايش كافي نمي‌باشد پس ما نيز وقتي وارد عالم ديگر شويم به اشتباه خود پي مي‌بريم.
بعضي آيات قرآن كه حاكي از توجه فراوان خداوند به انسان مي‌باشد انسان را منقلب مي‌كند «فَاذْكُرُوني‏ أَذْكُرْكُمْ» بقره/152 يعني اگر تو به ياد من باشي من خدا به ياد تو مي‌شوم. اين حرف بسيار بزرگي است و ما آنرا نمي‌فهميم چرا كه مزه اينكه خداما را ياد كند را نچشيده‌ايم اگر به ما بگويند رهبر انقلاب به شما سلام رساند در پوست خود نمي‌گنجيم در حالي كه خداوند در قرآن به ما درود و سلام مي‌فرستد و ما را از تاريكيها نجات ميدهد «هُوَ الَّذي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور» احزاب/43.
خداوند به پيامبر دستور مي‌دهد كه در قبال ديافت مقدرا كمي صدقه وزكات به آن‌ها صلوات بفرست و به آنها دعا كن. «وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ» توبه/103 انسان در برابر اين بزرگواريها شرمنده مي‌شود.
خداوند براي رابطه با خود شرط نمي‌گذارد و هركس را در هر جايي و هر زماني مي‌پذيرد و حتي اگر بنده‌اي در فكر وقلب خود به ياد خدا باشد خدا نيز به ياد او مي‌باشد.
«سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدينَ» زمر/73 «سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحيمٍ» يس/58 از اين آيه‌هاي بزرگ اينطور آيات انسان را شرمنده مي‌كنند.
خداوند مي‌فرمايد: «كَتَبَ عَلى‏ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» انعام/12 يعني خداوند رحمت را برخودش واجب كرده است.
همانطور كه براي ما واجباتي وجود دارد خداوند نيز براي خود در قرآن واجباتي قرار داده است بخلاف واجبات ما كه در آنها نقشي نداريم خداوند خودش براي خود چيزهايي را واجب كرده است كه عبارتند از
1ـ «كَتَبَ عَلى‏ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» يعني خداوند بر خودش رحمت و بخشش را واجب كرده است.
2ـ «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى‏» ليل/12يعني بدرستي كه بر ما واجب است كه شما را هدايت كنيم. و امثال اين آيات از باب بزرگواري خداوند است. «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذينَ آمَنُوا» غافر/51 و خداوند بطور حتم به رسالتهايش و كساني كه ايمان آورده‌اند ياري مي‌رساند. خداوند در قرآن تذكر مي‌دهد كه در روز مبادا از هيچيك از خادمين شا برايتان نفعي نمي‌رساند و در موردقارون نيز هنگامي كه در زمين فرو مي‌رفت مي‌فرمايد: «فَما كانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ يَنْصُرُونَهُ» قصص/81 قارون رفت چه كسي به او كمك كرد؟ فرعون غرق شد. چه كسي به او كمك كرد؟ به نمرود چه كسي كمك كرد؟ مگر چقدر بايد خداوند براي ما مثال بزند؟
علامه طباطبائي(الطف آية في كتاب الله)يعني لطيف ترين آيه قرآن را اين آيه مي‌داند. «وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنِّي فَإِنِّي قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجيبُوا لي‏ وَ لْيُؤْمِنُوا بي‏ لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ» بقره/186 هنگامي كه بندگان من از توي پيامبر درباره من سوال مي‌كنند همانا من نزديك آنها هستم و هر كه مرا بخواند دعايش را اجابت مي‌كند پس بايد دعوت مرا بپذيرند تابه سعادت و كمال راه پيدا كنند. و خداوند با اين محبت راه ارتباط با خود را به بندگانش نشان مي‌دهد در اين آيه خداوند هفت بار از ضمير متكلم من براي خود استفاده كرده است تا نزديكي خود را به بندگان اثبات كند. ضمير(ي)در عربي ويتامين(من) در فارسي را دارد.
درحديث داريم كه در قيامت خداوند چنان در محكمه‌اش احتجاج به الطاف خود مي‌كند كه بنده گنهكار تقاضا مي‌كند براي اينكه كمتر خجالت بكشد زودتر او را وارد آتش كنند.
اگر گناه كردي جايي وجود دارد كه ترا در آنجا مي‌بخشند بدون اينكه واسطه و اسم نويسي و فتوكپي شناسنامه و نوبت وصف و قرعه كشي بخواهند و لازم نيست كسي متوجه توبه تو شود. و هركس در هر ساعتي و هر جائي متوجه خداشود خدا آماده پذيرش توبه است توبه كار هر وقت تلفن بزند خداوند گوشي را بر ميدارد و با توجه به اين همه لطف اگر باز بي اعتنايي كنيم واقعاً جاي شرمندگي خواهد داشت.
در حديث داريم كه بر فرض كه جهنمي در كار نباشد آيا حيف نيست انسان چنين خداي مهرباني را اطاعت نكند.
در حديث داريم كه از نشانه‌هاي مومن اين است كه درجه خوف و رجاي او مساوي باشد. و يك اسلام شناس واقعي بايد همان مقدار كه درباره خوف حرف مي‌زند به همان اندازه درباره رجاء بحث كند.
«تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً» تحريم/8 يعني توبه كنيد بسوي خداوند مثل توبه نصوح.
(التائب حبيب الله) پيامبر فرمودند كسي كه توبه ميكند دوست پروردگار است و خدا نيز دوست اوست.
«التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لَا ذَنْبَ لَه»(كافى، ج‏2، ص‏435) يعني كسي كه توبه مي‌كند مثل فردي است كه اصلاً گناهي ندارد.
«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقاتِلُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجيلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى‏ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذي بايَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ» توبه/111 خداوند از مومنين زرمنده جان و مالشان را مي‌خرد و بهشت براي آنان است آنها در راه خدا جهاد مي‌كنند كه دشمن را بكشند يا كشته شوند اين وعده حق الهي است كه در تورات و انجيل و قرآن آمده است و از خدا وفادارتر به عهد چه كسي مي‌باشد؟ پس‌اي اهل ايمان بخودتان در اين معامله بشارت دهيد كه اين معامله با خدا براستي پيروزي بزرگي است.
فوز يعني معامله با خداوند بخاطر همين حضرت علي(عليه السلام) وقتي ضربت خورد فرمود: «فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ»(خصائص‏الأئمة، ص‏63) صدوقي به فوز رسيد سلام خداو ملائكه و انبياء او بر همه شهداي محراب باد. اين شهيدان عمر خود را در راه خداگذراندند و در آخر در محراب به شهادت رسيدن به اميد اينكه بخاطر شهيد محراب اول حضرت علي(عليه السلام) مقام اين شهيدان چند برابر شود و اينچنين عمرهاي با بركتي نصيب ما نيز بشود. «التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنينَ» توبه/112 از پيامبر سوال شد كه چطور توبه كننده حبيب خداست؟ پيامبر فرمود نه هر توبه‌اي بلكه توبه بايد توسط فرد عابد حمد كنندهاي كه ركوعها و سجده‌ها دارندصورت گيرد فردي كه سياحت مي‌كند با روزه و امر به معروف مي‌كند و نهي از منكر مي‌نمايد و از حدود الهي محافظت مي‌كند چنين شخصي تائبي حبيب خدا مي‌شود.
اميرالمومنين با يك كلمه «فُزْتُ» بيوگرافي عمر 63 ساله خود را بيان مي‌كند و اعلام مي‌كند كه از پله‌هاي ترقي بالارفته و با خداوند معامله نموده است.
در خصوص شب قدر يك روايت به اين مضمون داريم كه در شب نوزدهم ماه رمضان زمين را خط كشي مي‌كنند و درشب بيست و يكم ديواركشي مي‌كنند و در شب بيست و سوم سندها را به نام صاحبانش ثبت مي‌كنند.
درباره مخفي بودن شب قدر فخر رازي بيان جالبي دارد(اخفي هذه الليلة لوجوه اخفاها كما اخفي ساير الاشياء اخفي رضاه في الطاعاة) يعني مخفي بودن شب قدر وجوه مختلفي دارد همانطور كه خداوند ساير اشياء را مخفي كرده و همانطور كه رضايت خود را در اطاعتها و واجبات خود مخفي نموده شب قدر را نيز در يكي از اين سه شب مخفي نموده است.
چيزهايي كه در عالم رويا و خواب ديده مي‌شود حجت نمي‌باشد مگر اينكه خواب از جانب اولياء باشد.
شخصي در خواب محتلم شد و امكان غسل را نداشت و حتي خاك پاك هم براي تيمم پيدا نكرد لباس پاكي هم براي پوشيدن نداشت و چون وقت نماز صبح در حال اتمام بود با ناراحتي فراوان با همان حالت جنابت و لباس شروع به خواندن نماز كرد. بعد از نماز بر سر خود زد و گفت خاك بر سر من با اين نمازم بعد از مدتي اين شخص از دنيا رفت شخصي او را در خواب ديد و احوال او را پرسيد او در جواب اظهار رضايت از وضع خود كرد و گفت همان دو ركعت نماز در حال جنابت مرا نجات داد چرا كه در آن دو ركعت نه تنها از خود راضي نبودم و به عبادتم نمي‌باليدم بلكه ازخودم نيز بدم آمد و احساس شرمندگي مي‌كردم و خدا آن روح شرمندگي را قبول كرد.
گاهي شخصي نيم ليتر گريه مي‌كند و وقتي از مسجد بيرون مي‌رود كيف مي‌كند و با خود مي‌گويد حتما عبادتم قبول مي‌شود و غرور او را فرا مي‌گيرد و گاهي شخصي بخاطر پرستاري از بيمار خود و يا بچه داري نمي‌تواند در مراسم شب احياءشركت كند و ازخودناراضي مي‌باشد و باخود مي‌گويد خاك بر سر من با اين شب احيايم. ولي اينكه خدا از كداميك قبول كند معلوم نمي‌باشد.
ما نبايد بفهميم كه كداميك از عبادات ما قبول شده چرا كه اگر عملي قبول شود امكان سرمستي و غرور وجود دارد واگر كسي بفهمد اعمالش مردود بوده امكان يأس و نا اميدي وجود دارد.
مثلاً اگر يك بازاري بفهمد كه ساعت سه و بيست دقيقه بعد از ظهر يك مشتري خوب برايش خواهد آمد كارش را تعطيل مي‌كند و سر ساعت سه سر كار مي‌ايد و مابقي روز را مي‌خوابد و يا اگر ارتش بداند كه دشمن هفته آينده حمله مي‌كند تاروز حمله دچار غفلت مي‌شود و يا اگر كشاورزان بدانند كه مثلاً امسال اسفناج گران مي‌شود همه روبه كاشت اسفناج مي‌آورند پس براي اينكه همه مردم بطور عادي و با آمادگي كامل به زندگي ادامه دهند نبايد از آينده و جزئيات آن باخبر شوند. پس همين روالي كه در زندگي هست خوب است و خداوند بلد است كه چطور خدايي كنديك فردي مي‌گفت خوب كسي را خدايش كرده‌اند.
كارهاي خداوند حكيمانه است گاهي انسان دخالت مي‌كند و كارها به هم مي‌ريزد و خراب مي‌شود. و طبق حكمت خداوند شب قدر بايد مخفي باشد.
در حديث داريم كه هيچ عبادتي را كوچك مشماريد چرا كه ممكن است رضايت خداوند در همان عمل باشد. درحديثي داريم كه برخي از گناهان وجود دارند كه خداوند به عزت و جلالش قسم ياد كرده كه آنها را نمي‌بخشد و تاوقتي ما نمي‌دانيم اين چه گناهي است كه مورد غضب خداوند است بايد از تمامي معاصي اجتناب كنيم.
مثل اينكه بگويند در يك سيني يكي از استكانهاي چاي سمي است در چنين شرايطي ما از هيچيك از آنها چاي نمي‌خوريم. اگر به ما بگويند كه در صد متر زمين گنجي مخفي شده ما تما صد متر را جستجو مي‌كنيم. (اخفي رضاه في الطاعاة و اخفي غضبه في المعاصي و اخفي وليه في ما بين الناس حتي يعذب الكل) يكي از اولياء خدا كرمي را در خاك ديد كه در حال غلط خوردن بود به خدا عرض كرد خدايا اين كرم به چه درد مي‌خورد؟ خدا فرمود اين كرم هم هفتاد مرتبه پرسيده كه من ترا براي چه آفريده‌ام؟
خداوند اولياء خود را در بين مردم مخفي كرده است.
اگر چند سال پيش فهميده را در بين حوزويان و دانشگاهيان و بازاريان قرار مي‌دادند و مي‌گفتند فهميده كيست؟ به تنها كسي كه نگاه نمي‌كردند حسين فهميده بود فقط در روز قيامت معلوم مي‌شود كه چه كسي فهميده است.
به يكي از اولياء خدا گفتند كه ريش تو بهتر است يا دم اين سگ؟ جواب داد اگر اين ريش از پل صراط عبور كرد بهتر ازدم سگ مي‌باشد و الا دم سگ بهتر است.
اگر من گوينده عمل و اخلاص نداشته باشم ارزش خود را به اندازه يك نوار كرده‌ام حتي گاهي ارزش نوار بيشتر مي‌باشد.
خلاصه در عالم اسرار زيادي پنهان است و مرگ ما مخفي است و زمانش معلوم نمي‌باشد و ما نيز نمي‌دانيم كه كدام عملمان قبول شده اگر بعد از نماز رو به قبله ده مرتبه يا الله بگوئيم خداوند لبيك مي‌گويد و به ما جواب مي‌دهدهمينطور هر كه هفت مرتبه «يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ» بگويد يا ده مرتبه(يا رب)بگويد خداوند به او لبيك مي‌گويد.
خدايا، لحظه مرگمان را به مانند امام و مولايمان لحظه فوز و رستگاري ما قرار بده
خدايا، ترا بحق محمد و آل محمد اين كشور علي بن ابيطالب و جمهوري اسلامي را به صاحب اصليش امام زمان برسان.
خدايا، رهبر عزيز انقلاب را در پناه حضرت مهدي به سلامت بدار و توطئه هاخنثي و توطئه گران را نابود بفرما.
خدايا، هراجروخيري كه براي بندگان عابد خود مقررميكني براي كساني كه بخاطر بيماري و كسالتها عاجزند نيز مقرر بفرما.
خدايا، دل رزمندگان ما را به پيروزي خوش بفرما. خدايا، هرچه زودتر زيارت حج و كربلا وقدس را نصيب ما بفرما.
خدايا، ما را از خاسرين در ماه رمضان و دنيا قرار مده.
خدايا، فرزندان ما را از بهترين ياران اسلام مقرر بدار.
خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»