1360/6/7 سرنوشت جنگ، سوره انفال بايگاني سالانه - 1360



بسم الله الرحمن الرحيم
«لحمد لله رب العالمين وصل الله علي سيدنا و نبينا محمد(ص) و علي اهل بيته و لغته الله علي اعدائهم اجمعين»

اين سال را به همه بينندگان و به همه خواهران و برادران تبريك عرض مي‌كنم. اميدوارم اين سال براي همه شما مبارك باشد. مبارك باشد يعني چه؟ مبارك يعني خوشي، نيكو، پر بركت، مبارك، گاهي ما چيزهايي را بارها از صبح تا شب تكرار مي‌كنيم، ولي معناي آن را نمي‌دانيم. مثلا از يك خيابان چند سال است عبور مي‌كنيد، از شما مي‌پرسند: نام اين خيابان چيست؟ و شما نمي‌دانيد. مثلا 32 سال از راه «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعينُ»(فاتحه/5) عبور مي‌كنيد، ولي اسم و معناي آن را ندانيد خيلي زشت است. يا در دعا مي‌گوييد: «الهي آمين» ولي معناي آن را ندانيد، خيلي زشت است. مبارك از بركه مي‌آيد. بركه منبع آب است. گودال‌هايي كه آب در آن جمع مي‌شود، برکه مي گويند. به هرجايي كه خير زيادي در آن باشد، بركه مي‌گويند. ان شاءالله اين سال براي ما خير زيادي به همراه داشته باشد و يكي از آنها هم ان شاءالله پيروزي در جنگ است.
خيلي از دوستان در نامه‌ها مي‌نويسند که شما در درسهايي كه مي‌دهي، چه چيزي مطالعه مي‌كني؟ من قرآن و اصول كافي، وسائل الشيعه و بحارالانوار و تفسير مطالعه مي‌كنم. عرض كنم چندي پيش آيات قرآن را مطالعه مي‌كرديم، چندين آيه به ذهنم رسيد. ديدم اين آيه‌ها براي سرنوشت جنگ خوب است. پس موضوع بحث ما «سرنوشت جنگ» است.
مي فرمايد: «إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبيلِ اللَّهِ فَسَيُنْفِقُونَها ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ وَ الَّذينَ كَفَرُوا إِلى‏ جَهَنَّمَ يُحْشَرُون»(انفال/36) بدرستيكه كساني كه كافر شدند «يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ» اموالشان را خرج مي‌كنند. (كفار پول خرج مي‌كنند، آمريكا و شاه حسين و كشورهاي مرتجع خليج پول خرج مي‌كنند) «لِيَصُدُّوا عَنْ سَبيلِ اللَّهِ» تا بلكه جلوي جمهوري اسلامي و راه خدا را بگيرند. «فَسَيُنْفِقُونَها» و به آنها كمك كردند و باز هم در آينده كمك خواهند كرد. خيال نكنيد که بس است. باز هم كمك مي‌كنند. اگر هم جنگ ايران و عراق تمام شود، باز هم از راه ديگر سرمايه گذاري براي سرنگوني جمهوري اسلامي خواهند كرد. «ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً» ولي با اينكه اينهمه پول خرج كردند اين كار براي آنها جز حسرت به همراه نخواهد داشت. يعني بدتر خواهد شد. و براي آنها جز زيان به همراه نخواهد داشت.
بهشتي را ترور كردند، تا ضربه بزنند، ولي خودشان ضربه ديدند. «ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً» يعني بودجه‌اي كه گذاشتند برايشان موجب حسرت شد. «ثُمَّ يُغْلَبُونَ» نه تنها از نظر رواني حسرت مي‌خورند، بلکه از نظر نظامي هم شكست مي‌خورند. خوب اين براي دنياي چنين افرادي. اما در آخرت «وَ الَّذينَ كَفَرُوا إِلى‏ جَهَنَّمَ يُحْشَرُون» اين آيه مي‌گويد: حق پيروز است و مادر اين زمينه آيات زيادي داريم. فرعون خيلي زر و زور داشت. همه ابرقدرتها خواستند صداي پيغمبر(ص) را خاموش كنند، ولي نتوانستند. همه شهر جزابراهيم بت پرست بودند، ولي شكست خوردند. تاكنون حقي نبوده مگر اينكه پيروز شده و توطئه‌اي نبوده مگر اينكه نافرجام مانده است. حق سرانجام پيروز است، ولي سختي دارد. حق پيروز است ولي «وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ»(اعراف/128) قرآن مي‌گويد عاقبت براي متقين است. قرآن مي‌گويد: «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا»(غافر/51) ما پيامبران و مومنين را در همين دنيا پيروز مي‌كنيم. اما نگفته است بدون دردسر. به قدري سختي مي‌كشيدند كه مي‌گفتند: «حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذينَ آمَنُوا مَعَه مَتى‏ نَصْرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَريبٌ»(بقره/214) بالاخره وقتي مقداري سختي كشيديد، پيروز مي‌شويد. چون لازم كرديم برخودمان كه مومنين را پيروز گردانيم.
«وَ إِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ وَ قالَ لا غالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَ إِنِّي جارٌ لَكُمْ فَلَمَّا تَراءَتِ الْفِئَتانِ نَكَصَ عَلى‏ عَقِبَيْهِ»(انفال/48) و زماني كه شيطان اعمالشان را براي مردم زينت داد و گفت اگر شما امروز حمله كنيد كسي نيست كه بر شما غالب شود و من هم كمكتان مي‌كنم. آيه ديگري كه سرنوشت جنگ را بسيار جالب بيان مي‌كند، اين است. حمايت آمريكا و حمايت شيطان بزرگ آمريكا براي مقابله با ايران. البته قرآن آمريكا نگفته است. اما همين آمريكا که شيطان فريبش داد، همينكه دو گروه امدادهاي غيبي و رزمندگان قوي دل ما را ديد، صدام را رها كرد. «نَكَصَ عَلى‏ عَقِبَيْهِ» اين آيه خيلي با وعده‌هايي كه آمريكا به صدام داده جور در مي‌آيد. چون شيطان بزرگ براي صداميان كارهايشان را زينت داد و گفت: ارتش شما خيلي قوي است، ولي ارتش ايران ضعيف است. اگر حمله كنيد سه روزه ايران را مي‌گيريد و هيچكس در مقابل ارتش عراق قدرت غلبه ندارد. و امروز ايران غالب برشما است. اين وعده‌هايي است كه آمريكا به عراق داده بود و گفته بود: «إِنِّي جارٌ لَكُمْ» من از شما حمايت مي‌كنم. اما: «فَلَمَّا تَراءَتِ الْفِئَتانِ» اما وقتي ارتش رزمنده به همراه بسيج و سپاه و امدادهاي غيبي را ديد «نَكَصَ عَلى‏ عَقِبَيْهِ» صدام را رها كرد. اين آيه درس بسيار مهمي دارد و آن اين است كه شيطان‌ها هميشه جوجه‌هاي خودشان را تحريك مي‌كنند و مي‌گويند برو من حمايتت مي‌كنم. وقتي با طناب داخل چاه رفت، بعد طناب را بالا مي‌كشد و مي‌گويد: برو!
در سطح زندگي اجتماعي هم دوستاني مثل شيطان هستند. مي‌گويد: فلان كار را بكن من كمكت مي‌كنم. جنس‌ها را بخر اگر پول كم آوردي من هستم، ولي وقتي مي‌خري مي‌گويد من وضعم الان خوب نيست. يا مي‌گويد بيا اين شهر بالاخره ما در هم هستيم ولي وقتي هجرت كرد هيچ كاري نمي‌كند.
جوان‌هايي هستند با دخترها صحبت مي‌كنند که ما فعلا با هم دوست باشيم در آينده من شما را عقد مي‌كنم. اين هم نسبت به دختر شيطان است. «فَلَمَّا تَراءَتِ الْفِئَتانِ نَكَصَ عَلى‏ عَقِبَيْهِ» دختر را رها مي‌كند و مي‌رود. خيلي از دخترها هم شيطان پسرها مي‌شوند. با طناب كسي داخل چاه نشويد. از قديم گفته‌اند الاغ همسايه را بايد يك طرفي سوار شد، چون هر زمان ممكن است بگويد بيا پايين. به اميدها و وعده‌هاي هركس تكيه نكنيد. خداوند وعده داده و «وَعْدَ اللَّهِ لا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُون»(روم/6) «وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا»(مائده/9) «وَ لَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ»(آل عمران/152) خداوند اين همه وعده داد و اين همه قسم و آيه داريم كه خداوند از وعده‌اش تخلف نمي‌كند. در عين حال مي‌بينيم ما به وعده‌هاي ديگران غير از خدا دلگرم هستيم، اما به وعده خدا دلگرم نيستيم.
در آيه سوم مي‌فرمايد: «إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذينَ في‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هؤُلاءِ دينُهُمْ»(انفال/49) منافقين يعني كساني كه در قلبشان مرض و در كفششان ريگ است، مي‌گويند: مكتبي بودن به اينها غرور داده است. اين حزب اللهي‌ها بي گدار به آب مي‌زنند. مكتب اينها را از حالت عادي خارج كرده است. «غَرَّ هؤُلاءِ دينُهُمْ» يعني دين به اينها غرور داده است. اين هم قضاوت ديگران در مورد رزمندگان است. سرنوشت جنگ حسرت است براي آنهايي كه پول داده‌اند و غلبه است براي ارتش ما ان شاءالله. چقدر خانه تيمي گرفتند و چقدر آمريكا به اينها كمك كرد؟ ولي تمام كمكي كه آمريكا و ايادي آمريكا به منافقين كردند، همه‌اش حسرت شد و بحمدلله منافقين شكست خوردند. و با اعدام‌ها «إِلى‏ جَهَنَّمَ يُحْشَرُون»(انفال/36) و اين يعني باش تا صبح دولتت بدمد. در سوره انفال آيه، 48، 49، سرنوشت جنگ را مي‌گويد و قضاوت نهايي منافقين و كفار را روشن مي‌كند.
(عرض كنم كه بعضي از دوستان گفتند شما بالاخره از گرد گچ سرطان خواهي گرفت و خواهي مرد، البته اگر اين منافقان تا قبل از آن شما را ترور نكنند.)
در قرآن و اسلام يك هماهنگي بين اصول و فروع هست. ولي اين هماهنگي را اينجا برايتان نقل مي‌كنم. هماهنگي اصول دين با فروع دين، يعني آدرسي كه انسان را به خدا مي‌رساند. جهان بيني يعني اين خانه و جهان آفرينش صاحب و حساب دارد. خيلي از كلمات را راحت مي‌شود معنا كرد. براي آسان شدن ما تصويري از يك حركت ترسيم مي‌كنيم. يك قافله‌اي كه دارد حركت مي‌كند، همه نيازمندي هايش مساوي با دين است. دين يعني دستوراتي كه نيازمندي‌هاي اين كاروان را برآورده مي سازد. ما معتقديم كه كاروان انسان به سوي تكامل انتخابي و آگاهانه معنوي مي‌رود. البته ممكن است كساني هم سقوط كنند، ولي هدف اين تكامل بشري اين است. يعني ما آفريده شديم تا يك حركت آزادانه و آگاهانه را داشته باشيم. تمام بكن و نكن‌هايي كه در اين است درهمين راستاست.
نيازمندي‌هاي يك حركت الهي:
يك حركت مادي مثل سفر در عيد چه نيازمندي‌هايي دارد؟ نور براي روشنايي، وسيله به عنوان ابزار، براي رفتن به يك حركت مبدا و مقصد مي‌خواهد، رهبر مي‌خواهد، يك حركت همراه مي‌خواهد، يك حركت رابطه لازم دارد. مثل رابطه خلبان يك هواپيما با فرودگاه. سرباز در سنگر بايد با فرماندهي در ارتباط باشد. در يك حركت رابطه با مركز بايد باشد، در يك مسافرت تحمل مشكلات مطرح است، در يك حركت در سر راه و افراد مزاحم مطرح هستند، در يك حركت تندروي، كندروي و افرادي كه تندرو و كندرو و يا كج رو هستند، مطرح هستند. در يك حركت ممكن است بعضي از مسافران پول كم بياورند يا كمبود داشته باشند. يك كاروان نياز به امنيت و تعاون و همكاري دارد. مسير حفاظت و كنترل مي‌خواهد. مسير براي جلوگيري از برخورد و تصادف نياز به مقررات دارد. پايگاه و پاتق براي هماهنگي مي‌خواهند.
هماهنگي اصول و فروع تمام دين بيانگر يك حركت است، آنچه شما از دين مي‌بينيد گوشه‌اي از اين حرکت است. شما در زندگي ديدن، بوييدن، چشيدن، راه رفتن و همه نيازمندي‌هاي زندگي كه هدف است، برطرف مي‌كنند. انسان حركت الي الله مي‌كند و دين در اين حركت راهنماست. توحيد مبدأ حركت است. يك حركت معنوي مقصد مي‌خواهد و مقصد را معاد در دين بيان مي‌كند. حركت رهبر مي خواهد و نبوت و امامت رهبر اين حركت در دين هستند. يك حركت معنوي وسيله مي‌خواهد و تقوي و قانون وسيله هستند. حركت نور مي‌خواهد و علم نور اين حرکت است. يك حركت الي الله همراه مي‌خواهد و اولياء خدا همراه هستند. يك حركت الي الله رابطه با مركز مي‌خواهد و آن نماز است. تحملات مشكل مي‌خواهد، در يك حركت دزد و مزاحم وجود دارد و چاره آن جهاد است. در يك حركت تند روي و كندروي و كج روي وجود دارد و چاره آن امر به معروف و نهي از منكر است. در كاروان هستي كمبود احساس مي‌شود و خمس و زكات و ماليات براي اين است كه در اين حركت كمبود افرادي كه كمبود دارند، جبران شود. يك كاروان نياز به انس و تعاون دارد و مسائل اجتماعي از قبيل ازدواج بيان كننده اين مسأله هستند. در اين حركت جاده نياز به كنترل دارد و کنترل کننده آن ولايت فقيه است. مقررات مي‌خواهد براي جلوگيري از درگيري و آن قانون آسماني است. اين كاروان پايگاه و مركز تجمع مي‌خواهد و آن حج است.
تمام دين نيازمندي‌هاي اين حركت را برطرف مي‌كند. دين آشي نيست كه عدسش يك طرف باشد و نخود آن سمتي ديگر باشد، بلكه هر چه سر جاي خودش است و تامين كننده هدف اصلي است. يك تركيبي است كه روح و رضايت خدا در همه اينها مي‌غلتد و لذا در همه(قربة الي الله) است. يعني دين جسمي است كه اعضا دارد و يك روح در همه اعضا مي‌گردد و همه اعضا با هم هماهنگي هم دارند.
سال نو است. در اين سال نو اولين چيزي است كه با شما صحبت مي‌كنم اين است که نمي‌شود آدم بي دين باشد. شمايي هم كه دين را قبول نداري، يك خطي را قبول داري و آن دين تو است. منتها خطي را كه قبول كردي از سه حالت خارج نيست:
1ـ يا طبق هوي وهوس خودت است.
2ـ يا طبق هوي و هوس ديگران است که قبول كردي.
3ـ يا هيچكدام بلكه طبق رضاي خداوند است.
من بالاخره بايد يك چيزي بخورم يا آب جو يا‌اش جو، بالاخره انسان تا زنده است حركت مي‌كند و ناگزير از حركت است و بالاخره يكي از اين سه حالت است. شما خودت هزارهابار تصميم گرفتي كاري را انجام دادي بعد فهميدي اشتباه كرده‌اي، بعد فكر كردي فلان كار درست است باز فهميدي كه اشتباه است و اين به دليل محدوديت علمي ماست. چون ما از شك و خطا هم مصونيت نداريم. درست نيست اختيارمان را به دست هوي و هوس خودمان بدهيم. در اختيار هوي و هوس و ميل ديگران هم نمي‌شود باشيم، چون سزاوار نيست كسي كه ميل خودش را دور مي‌اندازد از هوي هوس ديگران پيروي نمايد پس رضاي خدا مي‌ماند و دين هم بيان كننده رضايت خدا است.
موضوع بحث امشب ما: سوال در استخدام ادارات: (دين چيست؟) سؤال در ورود به دانشگاه: (دين چيست؟) سوال در دبيرستان‌ها: (دين چيست؟) چون انسان بي خط نمي‌شود. كاروان بشر نيامده که بماند، چون ماندن پوسيدن است. بلكه براي حركت آمده است، آن هم حركت تكاملي، انتخابي، آگاهانه و آزادانه. اين عقيده ماست. حركت هم نه حركت رو به عقب ارتجاعي، يا اينکه اول ماده بوديم و باز هم دوباره ماده بشويم. از ماده به ماده حركتي ارتجاعي و محدود است. آمديم برويم چون ماندن پوسيدن است. آمديم به جلو برويم. آن هم به سوي بي نهايت و آمديم تا اين حركت آزادانه باشد. آگاهانه و انتخابي باشد و آنچه دين بيان مي‌دارد، نيازمندي‌هاي اين حركت است. اصول دين و فروع دين اين نيازمندي‌ها را بيان مي‌كند. يك حركت مبدا مي‌خواهد، توحيد مبدا است. يك حركت مقصد مي‌خواهد، معاد مقصد است. يك حركت رهبري مي‌خواهد و نبوت و امامت رهبري است. يك حركت وسيله مي‌خواهد، وسيله تقوي و عبادت است. نور مي‌خواهد، علم نور اين راه است. همراه مي‌خواهد، اولياء و صديقين همراه اين مسير هستند. بايد با مركز رابطه داشت، نماز اين ارتباط است. مسافران بايد آمادگي تحمل مشكلات را داشته باشند و تمرين آن روزه است. بايد با امر به معروف و نهي از منكر جلوي تندروي و كندروي و كج روي را گرفت و با جهاد به مبارزه مزاحمان و دزدان حركت رفت. كمبودها توسط ماليات اسلامي جبران مي‌شود. مسائل اجتماعي بيان كننده امنيت و تعاون در حركت هستند. حفاظت و كنترل مي‌خواهد كه مديريت و ولايت و حفاظت است، مقررات و پايگاه هم مي‌خواهد. دين بيان كننده نيازمندي‌هاي اين حركت است.
بار ديگر سال نو را به شما و خانواده‌هاي شهدا تبريك مي‌گويم و اميدروارم اگر زندگي ما براي اسلام مفيداست به ما طول عمر دهد و اگر مرگ ما بهتر است به ما مرگ بدهد، چون ما تابع اين هستيم كه به چه درد مي‌خوريم. امام سجاد هم مي‌گويد: خدايا اگر عمرم به درد اسلام مي‌خورد، عمرم بده و اگر شهادتم به درد اسلام مي‌خورد، شهيدم كن. «عَمِّرْنِي مَا كَانَ عُمُرِي بِذْلَةً فِي طَاعَتِكَ»(صحيفه سجاديه، دعاى‏20) خدايا عمرم بده به شرطي كه عمرمن به نفع دين باشد. خدايا اگر طول عمر ما در راه سعادت ماست به ما طول عمر بده و اگر باعث مي‌شود روز به روز حركت رو به عقب داريم و فساد ما بيشتر مي‌شود اميدوارم ما را از فسادها نجات بدهي.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»