1370/1/25 لباس، بهداشت لباس - 2 بايگاني سالانه - 1370



بسم الله الرحمن الرحيم

اين جلسه در خدمت برادرانى هستيم كه راديو و كامپيوتر توليد مى‏كنند.
بحث قبل در مورد لباس حرف هايى زديم. اما چون حرف زياد بود و وقت كم بود با اين كه دو تا اشكال به من مى‏كنند، يكى از آذربايجان شرقى و غربى و بعضى از استان‏هاى ديگر، زن‏هاى خانه دارشان شكايت كردند كه تو در تلويزيون تند تند صحبت مى‏كنى و چون زبان محلى ما فارسى نيست، شما كه تند تند صحبت مى‏كنى براى ما مشكل است كه عقب شما بدويم. آرام صحبت كنيد.
بعضى‏ها هم مى‏گويند: حديث را هم تند تند مى‏خوانى. اما با اين كه هم تند تند صحبت مى‏كنيم، هم تند تند حديث مى‏گوييم، ولى باز وقت كم مى‏آوريم. بنابر اين بحث لباس ماند و بقيه‏اش را امروز مى‏خواهيم بگوييم.
آقايان و خواهرانى كه پاى تلويزيون بحث لباس را شنيده‏ايد، موضوع بحث لباس اين بود كه: هر كس، هر لباسى مى‏پوشد، نشان دهنده ى فكر اوست. چون تا فكر كسى را نپذيريد شما حاضر نيستيد آن لباس را بپوشيد.
يك بچه مدرسه‏اى كه گريه مى‏كند و به باباش مى‏گويد: برايم لباس خلبانى بخر، يعنى من خلبان را دوست دارم.
پوشيدن لباس نه يعنى پوشيدن پشم و نخ، يعنى قبول كردن فكر و فرهنگ.
شيك پوشى كه اشكال ندارد. اما غرب زدگى اشكال دارد.
اما اين جلسه هم مى‏خواهيم در مورد لباس بگوييم. ادامه ى موضوع بحث قبل.
حالا موضوع هايى كه مى‏خواهيم بگوييم:
يكي از مسائل نظم و نظافت لباس است.
تأثير لباس در روح انسان
اسراف در لباس
تفاخر با لباس
در اين مسائل يك روايت‏هاى جالبى است برايتان بخوانم.
امام صادق عليه السلام فرمود: «اطْوُوا ثِيَابَكُمْ بِاللَّيْلِ فَإِنَّهَا إِذَا كَانَتْ مَنْشُورَةً لَبِسَهَا الشَّيْطَانُ بِاللَّيْلِ»(كافي، ج‏6، ص‏480) شب كه مى‏خوابيد لباس هايتان را تا كنيد، پهن نكنيد. رها نكنيد. لباس هايتان را باز نگذاريد، لباستان را جمع كنيد. «فَإِنَّهَا إِذَا كَانَتْ مَنْشُورَةً» اگر لباس هايتان را ول كنيد، شيطان آن را مى‏پوشد.
شيطان در روايات غير ابليس است. ابليس همان شيطانى است كه به آدم سجد نكرد. اما به هر مضرى شيطان مى‏گويند. و لذا مثلاً در روايات داريم كه اگر ناخن خود را نگيرى شيطان زيرش جمع مى‏شود. يعنى مضر، ميكرب زيرش جمع مى‏شود. يا داريم: «شَيَاطِينُ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ» انسان هم شيطان مى‏شود بله. انسان‏هاى مضر را مى‏گويند شيطان، پس شيطان يعنى هر چيزى كه مضر است. انسان مضر، حيوان مضر، ميكرب مضر، به هر مضرى مى‏گويند شيطان. گر چه به آن شيطان(ابليس) هم شيطان مى‏گويند.
يعنى اگر لباستان را باز بگذاريد مضر است. بخصوص در زمان قديم، مورچه، سوسك، موش، حيوان، خاكروبه، نگاه به الان نكنيد.
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: «غَسْلُ الثِّيَابِ يَذْهَبُ بِالْهَمِّ وَ الْحُزْن»(بحارالأنوار، ج‏10، ص‏89) لباستان را بشوييد، لباس چرك غم مى‏آورد. يعنى لباس در روح اثر مى‏گذارد،
يك روايت است، آيت الله احمدى ميانجى از علماى قم هستند، اين حديث را پيدا كرده بود كه براى من خيلى جالب بود. گفت: من يك حديثى پيدا كردم كه در هيچ كتاب حديثى نيست.
فرمود كه: رسول اكرمصلي الله عليه و آله گاهى لباس هايشان را در ديگ مى‏گذاشتند و مى‏جوشاندند. يعنى با آب جوش لباس مى‏شستند. البته باز شرايط فرق مى‏كند. گاهي شرايط طورى است كه مصاحبين و افرادى كه مى‏آيند و مى‏روند بايد لباس‏ها ضد عفونى شود.
يا داريم كه منطقه‏اى مرغ هايشان را رها كردند دركوچه‏ها و هر مرغ، هر چيزى مى‏ديد مى‏خورد، رسول اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: اگر بناست من مرغى بخورم بايد سه روز در خانه ى خودم دانه‏اش بدهم. از هر گوشتى استفاده نمى‏كرد. لباس خود را با ديگ مى‏جوشاندند.
يك جاى ديگر، حضرت ديد كه آب‏هاى كوه هدر مى‏روند به اصحاب فرمود: چرا يك سد نمى‏سازيد كه اين آب‏ها پشت سد جمع شود و تابستان كه آب كم است استفاده كنيد. يعنى دستور سد سازى، ضد عفونى لباس، خوب دينى داريم. مسئله‏اى نيست مگر اين كه گفته است.
حديث داريم اگر پوست مرده را هفتاد بار هم دباغى شود، رويش نماز نخوانيد.
قَالَ الصَّادِقُ عليه السلام: «الثَّوْبُ النَّقِيُّ يَكْبِتُ الْعَدُوَّ»(كافي، ج‏6، ص‏441) در برابر دشمن لباس شيك بپوشيد تا دشمن نگويد مسلمان‏ها بدبخت هستند، فقير هستند.
لباس ابريشم براى مرد حرام است. ولى داريم كه وقتى مى‏خواهى بروى جبهه در برابر دشمن از ابريشم لباس بپوش و لو مرد هستى. مرد در برابر دشمن لباس ابريشم بپوشد.
يكى از علاقه‏مندان ماهى نامرغوبي خريده بود و همين طور در دستش داشت مى‏برد. امام صادق عليه السلام فرمود: چرا اين طورى مى‏كنى؟ گفت: ماهى خريده‌ام خانه ببرم. فرمود: آخر شما شيعه‏ها مخالف داريد. مخالفين دارند شما را مى‏بينند. آن وقت آن‏ها مى‏گويند: اين شيعه‏ها آدم‏هاى بدبختى هستند يا ماهى نخر يا اگر مى‏خرى خوبش را بخر. اگر متوسط آن را مى‏خرى لاى يك چيزى بپيچ. خيلى اسلام سفارش كرده كه ما پزمان عالى باشد.
حديث جبهه را يك وقتى برايتان خواندم. كه حضرت فرمود: چند تا ديگ روشن كنيد. چند تا ديگ بار بگذاريد. آشپز گفت: يك ديگ بس است، اين همه ديگ براى چه؟ فرمود: يكى از آن آب گوشت باشد و بقيه آب جوش. گفتند: آقا اين همه آب جوش مى‏خواهيم چه كنيم؟ فرمود: آخر جبهه است دشمن دارد. شما را از دور مى‏بينند. اگر يك ديگ بار بگذارى مى‏گويند: تعداد مسلمان‏ها كم است. اين آرايش نظامى است. به همين خاطر حضرت در يكى از جبهه‏ها همين كه ديد به او مى‏خندند، فرمود: به ريش سفيدها مى‏خندند كه ارتش اسلام پير است. فرمود: فردا همه به ريش هايتان رنگ بزنيد كه دشمن به ريش‏هاى ما نخندد. اين‏ها يك اصولى است كه اسلام سفارش كرده است.
بعضى‏ها براى غريبه‏ها لباس خوب مى‏پوشند ولى براى خودى‏ها هر چى آمد مى‏پوشند. امام فرمود كه: اول اينكه همان طور كه براى غريبه‏ها خودتان را مرتب مى‏كنيد براى خودى‏ها هم مرتب كنيد. دوم اين كه مرد هم بايد براى زنش خود را آرايش كند و اگر مردى خودش را آرايش نكند، عفت زنش در خطر است. هر چه مى‏خواهيد زن شما پاكدامن‏تر باشد، خودتان را بهتر درست كنيد.
اگر مردى يك روز دهانش بوى پياز دهد، يك روز دهانش بوى سيگار دهد و هر روز يك بويى دهد بعد اين خانم يك بار كه سوار تاكسى شد يا سوار ماشين ديگر شد، اتوبوس، تاكسى، قطار، هواپيما، هر چى و ديد يك راننده‏اى سوپر دو لوكس است ادكلن زده، اين زن مى‏گويد: خوشا به حال مردم. درعمرمان يك بار شوهرمان يك همچين عطرى نزده است.
حديث فرمود: اگر مى‏خواهيد زنتان عفيف باشد، حتماً براى خانم خود آرايش كنيد. اين هم روايت است.
روايت داريم: قَالَ الصَّادِقُ عليه السلام: «إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَنْعَمَ عَلَى عَبْدٍ نِعْمَةً أَحَبَّ أَنْ يَرَى عَلَيْهِ أَثَرَهَا قِيلَ كَيْفَ ذَلِكَ قَالَ يُنَظِّفُ ثَوْبَهُ وَ يُطَيِّبُ رِيحَهُ وَ يُجَصِّصُ دَارَهُ وَ يَكْنُسُ أَفْنِيَتَهُ حَتَّى إِنَّ السِّرَاجَ قَبْلَ مَغِيبِ الشَّمْسِ يَنْفِي الْفَقْرَ وَ يَزِيدُ فِي الرِّزْقِ»(مكارم‏الأخلاق، ص‏41) خدا دوست دارد اگر به كسى چيزى داد، اثر آن را ببيند. بعضى‏ها دارند ولى پنهان مى‏كنند و گدايان زندگى مى‏كنند. و جالب اين كه يك مشت افرادى، يك عمرى گدايى زندگى مى‏كنند از ترس اين كه گدا نشوند. مى‏گويد: آدم بايد براى پيرى و كورى نگه دارد. 70 سال فقيرانه زندگى مى‏كند از ترس اين كه يك وقت فقير نشود. اگر خدا يك چيزى داد نشان دهيد كه الحمد لله وضعمان خوب است. البته نه در حد تفاخر. داريم كه حضرت فرمود: خدا دوست دارد «يُنَظِّفُ ثَوْبَهُ وَ يُطَيِّبُ رِيحَهُ وَ يُجَصِّصُ دَارَهُ» لباس تميز، بوى خوب و خانه‏اش را گچ كارى كند. نه گچ برى(گچ كارى) يعنى سفيد كند. «وَ يَكْنُسُ أَفْنِيَتَهُ» خاكروبه هم در خانه‏اش نگذارد.
در قرآن داريم «وَ ثِيابَكَ فَطَهِّرْ» مدثر/4 امام صادق عليه السلام فرمود: لباست را جمع كن، چون لباست كه پخش شود، آلودگى‏ها را با خود جمع مى‏كند.
پيامبر صلي الله عليه و آله يك شخصى را ديد كه موهايش خيلى پريشان بود و لباس هايش كثيف بود. فرمود: «مِنَ الدِّينِ الْمُتْعَةُ وَ إِظْهَارُ النِّعْمَةِ»(كافي، ج‏6، ص‏439) فرمود: اگر تو دين دارى نه زلفت، زلف است، نه لباس هايت.
لباس فقيرانه اشكال ندارد، كثيفي اشكال دارد. ما فقير تميز داريم، پولدار كثيف هم داريم. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله: «بِئْسَ الْعَبْدُ الْقَاذُورَةُ»(كافي، ج‏6، ص‏439) پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: بسيار بد هستند آدم‏هاى بد و كثيف.
حتى اسلام مى‏گويد: خانم‏ها شب ظرف‏ها را بشويند. نگذارند ظرف‏ها را صبح بشويند. ممكن است از شب تا صبح كلى آلودگى ايجاد شود. بعد امام عليه السلام فرمود: ظرف را شستيد، دمر بگذاريد. فرمود: يك پارچه هم رويش بكشيد. اين حديث‏ها مال 1400 سال پيش است. حالا از ترس بهداشت و بازرس و وزارت بهداشت و بهدارى، ما از ترس بهداشت و مأمور يك سوم اين بهداشت رسول اكرم را رعايت مى‏كنيم.
مسواكت را كسى ديگر مصرف نكند. حوله‏اى كه روى دوشت انداختى، كس ديگر روى دوشش نندازد. در هر چيزى مى‏خواهى ايثار كنى، ايثار كن اما حوله را ايثار نكن.
حوله، مسواك، شانه‏
همين طور كه لاستيك‏هاى ماشين پر باد است، گاهى تنظيم باد مى‏كنند، انسان هم گاهى باد مى‏گيردش داريم كه اگر يك وقت تو را باد گرفت، اگر يك وقت باد گرفتت فورى تنظيم باد كن و بنشين لباست را وصله كن. دكمه‌ات را خودت بدوز. خودت يك چيزى بخر، حمل كن ببر خانه. اگر يك وقت احساس كردى غرور مى‏گيردت، خيال مى‏كنى هميشه مديرعامل، رئيس، مدير كل، وزير، وكيل. . . مي‌ماني. دو كيلو سيب زمينى بخر بردار ببر خانه.
يك مرتبه آيت الله وارد شود، خودش بخارى مسجد را روشن كند. داريم كه يك وقتى كارى كنيد كه غرور و تكبر در شما راه پيدا نكند.
رسول اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: «يَا أَبَا ذَرٍّ الْبَسِ الْخَشِنَ مِنَ اللِّبَاسِ وَ الصَّفِيقَ مِنَ الثِّيَابِ لِئَلَّا يَجِدَ الْفَخْرُ فِيكَ مَسْلَكَهُ»(مجموعةورام، ج‏2، ص‏66)(اى ابوذر)(گاهى لباس خشن بپوش) لباس ساده چرا؟ «لِئَلَّا يَجِدَ الْفَخْرُ فِيكَ مَسْلَكَهُ» لباس خشن بپوش تا افتخار در تو راه پيدا نكند. تا باد نكنى، انسان باد مى‏گيردش، تو كه ابوذر هستى، مي‌خواهى خودسازى كنى، مى‏خواهى اخلاق اسلامى داشته باشى. لباسى بپوش كه باد نگيردت. بنده آدمى هستم آخوند كه در ايران مشهور هستم. بايد جورى باشم كه اگر يك بچه به من گفت: يك حديث برايم بخوان، نبايد بگويم كه برو، برو درست را بخوان من در تلويزيون مى‏گويم.
امام رضاى عزيز عليه السلام در حمام كيسه مى‏كشيد و امام عزيز بنيان گذار جمهورى اسلامىرحمهالله با دست‏هاى خودش براى بچه‌ي دبستاني نامه نوشت. (سفارش شده كه اين چنين باشيد)
امام صادق عليه السلام فرمود: «إِنَّ الْجَسَدَ إِذَا لَبِسَ الثَّوْبَ اللَّيِّنَ طَغَى»(مكارم‏الأخلاق، ص‏111) انسان همين كه لباس نرم پوشيد ياغى مى‏شود.
چند دفعه كه انسان سوار هواپيما شود، ديگر حال ندارد سوار اتوبوس شود. انسان اين طورى است. زود معتاد مى‏شود. ما خيال مى‏كنيم هروئين، هروئين است. آقا، هواپيما هم هروئين است. لباس هم هروئين است. يعنى بسيارى از پست‏ها، هروئين است.
آقا داشت راحت كار مى‏كرد حالا كه دو سه روز پشت او رفته بالا ديگر حالا نمى‏آيد پايين.
تمام مظاهر، هروئين است. هر كسى به هر چيزى وابسته شد بدبخت است.
يك سرى از وابستگى‏ها، اسارت است.
خدايا ما كه نمى‏توانيم خودمان را حفظ كنيم بياييم رك و صاف با خدا حرف بزنيم.
ما همه‌مان اسير هستيم، اگر ما اسير نبوديم قهر نمى‏كرديم. تمام اين هايى كه اسير چيزى هستند قهر مى‏كنند. (مثلاً شغل عوض شود، لباس عوض شود يا جا عوض شود)
گاهى اسير يك ميهمانى هستيد. فلانى افطارى ما را دعوت نكرد. عيد خانه ى ما نيامد. همه ى ما به يك نحوى اسير هستيم. خوشا به حال آن هايى كه آزاد هستند.
اسراف در لباس:
در تاريخ داريم، هشام بن عبدالملك 12 هزار لباس ابريشم داشت.
خدايا، ما هر روز، هر شب، بايد دعا كنيم. به آن علما و پدرانى كه ما را با اهل بيت عليهم السلام آشنا كردند. آن هايى كه از مسير اهل بيت عليهم السلام رفتند سمت خلفا اين بنى اميه و بنى عباسى‏ها همه‌شان از اين‏ها بودند. هارون الرشيد چه لباس هايى داشت. مأمون چه باس هايى داشت. خليفه ى عباسى صد هزار لباس‏هاى رنگ رنگ داشت. شما از مرز جمهورى اسلامى كه بروى بيرون مى‏بينى حكام اين شاه و امير و حاكم و اين‌ها چه لباس هايى دارند. و بر مى‏گرديم تازه ما نسيم اسلام به ما خورده است. ما هنوز مسلمان علوى صد در صد نيستيم. ما نه شرقى هستيم نه غربى داريم مى‏رويم رو به اسلام يعنى در مسير اسلام هستيم. خوب، الان حساب كن رهبر ما را به همه ى رهبرها. زندگى‌شان را به همه ى زندگى‏ها، زن و بچه‏اش را با همه ى زن و بچه‏ها. خدايا شكر، خدايا اين نعمت هايت را از ما نگير. الهى آمين.
پز با لباس:
روايت است در كافى، در بحار هم هست. قَالَ الصَّادِقُ عليه السلام: «جَاءَ رَجُلٌ مُوسِرٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه و آله نَقِيُّ الثَّوْبِ فَجَلَسَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه و آله ص فَجَاءَ رَجُلٌ مُعْسِرٌ دَرِنُ الثَّوْبِ فَجَلَسَ إِلَى جَنْبِ الْمُوسِرِ فَقَبَضَ الْمُوسِرُ ثِيَابَهُ مِنْ تَحْتِ فَخِذَيْهِ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله ص أَ خِفْتَ أَنْ يَمَسَّكَ مِنْ فَقْرِهِ شَيْ‏ءٌ قَالَ لَا قَالَ فَخِفْتَ أَنْ يُصِيبَهُ مِنْ غِنَاكَ شَيْ‏ءٌ قَالَ لَا قَالَ فَخِفْتَ أَنْ يُوَسِّخَ ثِيَابَكَ قَالَ لَا قَالَ فَمَا حَمَلَكَ عَلَى مَا صَنَعْتَ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ لِي قَرِيناً يُزَيِّنُ لِي كُلَّ قَبِيحٍ وَ يُقَبِّحُ لِي كُلَّ حَسَنٍ وَ قَدْ جَعَلْتُ لَهُ نِصْفَ مَالِي فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله ص لِلْمُعْسِرِ أَ تَقْبَلُ قَالَ لَا فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ وَ لِمَ قَالَ أَخَافُ أَنْ يَدْخُلَنِي مَا دَخَلَكَ»(كافي، ج‏2، ص‏262) يك آدم پول دار پهلوى پيامبر صلي الله عليه و آله نشسته بود. يك فقير آمد و پهلوى او نشست تا فقير پهلوى پولدار نشست، پول دار يك خرده خودش را جمع كرد و لباسش را از زير فقير جمع كرد، تا خودش را جمع كرد حضرت صلي الله عليه و آله فرمود كه: ترسيدى پول هايت به او واگير كند. يا ترسيدى فقر او به تو واگير كند؟ چرا چنين كارى كردى؟ دعوايش كرد.
- ما هم همين جورى هستيم. وقتى عقد يا عروسى برويم همين كه ببينيم چند تا بچه اين ور و آن ور ما نشست مى‏گوييم اين جا، جاى بچه‏ها است و جايمان را عوض مى‏كنيم. -
وقتى پيامبر صلي الله عليه و آله آن شخص را دعوا كرد گفت: چرا لباست را جمع كردى؟ گفت: راستش را بخواهى شيطان، گولم زد. من به جبران اين كارم حاضرم نصف پولم رابه اين فقير بدهم. فقير گفت: من نمى‏خواهم. مى‏ترسم نصف پولت را بدهى، گند دماغت را هم بدهى. مى‏ترسم پولت بيايد پهلوى من، خصلت تو هم بيايد در من و لذا نمى‏خواهم.
بعضى از لباس‏ها، لباس عبادت است. مثلاً لباس احرام. لباس نماز جماعت. لباس شخصيت‏ها. لباس نمازگزار. اين‏ها لباس هايى است كه حالا ان شاءالله برايتان خواهم گفت.
در باره ى گير دادن با لباس چند تا حديث بخوانم.
در روايات داريم كه پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: «يَا أَبَا ذَرٍّ يَكُونُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ قَوْمٌ يَلْبَسُونَ الصُّوفَ فِي صَيْفِهِمْ وَ شِتَائِهِمْ يَرَوْنَ أَنَّ لَهُمُ الْفَضْلَ بِذَلِكَ عَلَى غَيْرِهِمْ أُولَئِكَ يَلْعَنُهُمْ أَهْلُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ»(أمالي طوسي، ص‏537) يا ابوذر(اين حديث مال من و شماست) در آخرالزمان يك گروهى هستند، لباس پشمى مى‏پوشند يعنى هم تابستان، هم زمستان لباس پشمى مى‏پوشند خيال مى‏كنند لباس پشمى فضيلتى است. (وبه منظور فخر فروشي آن را مي‌پوشند)
قارون وقتى بيرون مى‏آمد با يك دنگ و فنگى بيرون مى‏آمد.
حضرت امير عليه السلام در دكان خياطى بود. لباس را كه پوشيد براى پرو كردن ديد آستين لباس بلند است. فرمود: قيچى را بده. قيچى را گرفت و از مچ قيچى كرد.
«من لبث ثوبا يباهي به ليروه الناس لن ينظر الهش اليه» امام رضا فرمود: اگر كسى لباس بپوشد كه همه نگاهش كنند در جلسه ى عروسى(اصلاً دوست دارد كه لباسى بپوشد كه همه نگاهش كنند) اگر كسى لباسى بپوشد كه مباهات كند كه من اين لباس را پوشيده‏ام(گاهى هم قيمتش را دوبله مى‏گويد مثلاً هزار تومان خريده مى‏گويد: 3 هزار تومان) خوب، لباست را مى‏گويى گران است خودت هم گرانى؟
يك كسى يك لنگ 700 تومان بست رفت در حمام، مرد حكيمى در حمام بود گفت: من چقدر مى‏ارزم؟ مرد حكيم يك خرده به قيافه‏اش نگاه كرد و گفت: 700 تومان. گفت: مرد حسابى! من فقط 700 تومان لنگم هست. گفت: اتفاقاً من فقط لنگت را قيمت كردم، خودت ارزش ندارى.
راجع به علما هم همين حديث را داريم، كه اگر كسى درس بخواند قَالَ الْبَاقِرُ عليه السلام: «مَنْ طَلَبَ الْعِلْمَ لِيُبَاهِيَ بِهِ الْعُلَمَاءَ أَوْ يُمَارِيَ بِهِ السُّفَهَاءَ أَوْ يَصْرِفَ بِهِ وُجُوهَ النَّاسِ إِلَيْهِ فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ إِنَّ الرِّئَاسَةَ لَا تَصْلُحُ إِلَّا لِأَهْلِهَا»(كافي، ج‏1، ص‏47) بگويم من درس مى‏خوانم كه وقتى رفتم شهرم بگويم من پروفسور آيت الله يا فوق ليسانس هستم. اگر كسى درس بخواند براى پز دادن آن هم جايگاهش در اتش است.
خلاصه اسلام مى‏خواهد ما از خودم بودن بيرون بياييم. از منيت بيرون بياييم. خودمان را نبينيم. و لذا گاهى وقت‏ها مى‏بيند ما نمى‏توانيم آرام بگيريم. خدا با زور برده ما را در مكه گفته «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبيلاً» آل عمران/97 واجب است آقاى مستطيع بيايد مكه و آقاى مستطيع كه آمد مكه مى‏گويد: بايد لباس هايت را بكنى. لباس رنگى نپوش(لباس احرام) حاجى‏ها كه مى‏روند مكه در چند فرسخى مكه بايد لخت شوند و فقط يك كفن بپوشند. دوخته نباشد، رنگى نباشد. عطر نزده باشد. نگاه به آينه نكند، چون ياد خودش مى‏افتد. (من حاجى مى‏خواهم كه ياد خودش نباشد) همين طور كه از خانه‌ات كنده شدى اول، بعد از محله كنده شوى. دوم، از كشورت كنده شوى. سوم، از لباس هايت كنده شو. از زلفت هم كنده شو. سرت را تيغ بزن. حاجى‏ها بايد آن جا سرشان را تيغ بزنند. برو وارد جمعيت شو اصلاً در جمعيت گم شو. من ديگر نيستى، ما شو. من نباش، ما باش. خودت نباش، خدا باش. برگرد به آن دوره‏اى كه از مادر متولد شدى. برگرد به آن دوره‏اى كه با همين كفن وارد قبر مى‏شوى.
گاهى وقت‏ها وقتى خدا مى‏بيند نمى‏رويم، زير پايمان را داغ مى‏كند كه برويم.
زن زينت خيلى برايش مهم است در لباس. داريم هر وقت زن نماز مى‏خواند قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله: «وَ لَا تُصَلِّي إِلَّا وَ هِيَ مُخْتَضِبَةٌ فَإِنْ لَمْ تَكُنْ مُخْتَضِبَةً فَلْتَمَسَّ مَوَاضِعَ الْحِنَّاءِ بِخَلُوقٍ»(دعائم‏الإسلام، ج‏1، ص‏177) زن طلا هم داشته باشد سر نماز طورى نيست. عطر هم داشته باشد طورى نيست. حتى سفارش هم شده است. داريم كه زن بدون آرايش، بدون زينت نماز نخواند و اگر چيزى ندارد و لو يك تسمه ى چرمى هم اگر هست، اگر نقره هم هست، اگر زينت‏هاى مصنوعى هم هست زن وقتى با خدا حرف مى‏زند بايدآراسته باشد.
خصلت زن حسابش جداست، چون آرايش جزء ذات زن هست و لذا طبق فطرت(چون ما مى‏گوييم اسلام دين فطرت است) اسلام گفته، لذا بايد طبق فطرت انجام شود. لباس چه رنگى باشد؟ لباس سياه ممنوع، فقط عمامه ى سياه و كفش سياه طورى نيست. به ما مى‏گويند: لباس مى‏خريد رنگش روشن باشد، چرك شد معلوم شود كه چرك شده است. لباس دشمن‏ها را نپوشيد قَالَ الصَّادِقُ عليه السلام: «أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى نَبِيٍّ مِنْ أَنْبِيَائِهِ قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ لَا يَلْبَسُوا لِبَاسَ أَعْدَائِي وَ لَا يَطْعَمُوا مَطَاعِمَ أَعْدَائِي وَ لَا يَسْلُكُوا مَسَالِكَ أَعْدَائِي فَيَكُونُوا أَعْدَائِي كَمَا هُمْ أَعْدَائِي»(من‏لايحضره‏الفقيه، ج‏1، ص‏252) لباس كفار را نپوشيم.
و روز جمعه پيامبر صلي الله عليه و آله لباس خاصى داشت. دو تا لباس داشت، گذاشته بود براى جمعه، روز غير جمعه نمى‏پوشيد. يعنى براى جمعه پيامبر صلي الله عليه و آله حساب خاصى باز مى‏كرد.
خب، باز بحث ما ماند. بحث ما اين بود: لباس چون چيزى است كه ما از اول تولد با آن سر و كار داريم، براى نوزاد حديث لباس داريم. براى عروس حديث داريم. براى كار حديث داريم.
شخصى آمد ديد آقا لباس قشنگى پوشيده است گفت: آقا اين لباس تنگتان نيست. فرمود: لباس كار است. لباس كار نبايد گشاد باشد. لباس كار مثل لباس خلبان‏ها بايد چسبيده باشد. لباس جنگ يك حالت دارد.
رنگ لباس سفيد، جنس لباس، جنس لباس كه سفارش شده لباس پنبه‏اى است. از نظر اسلام لباس پنبه‏اى بهتر از لباس پشمى است.
نظافت لباس را گفتم، حتى پيامبر صلي الله عليه و آله لباس هايش را در ديگ مى‏جوشاند.
نظم لباس را گفتم، تا كردن
قصه ى ظرف شستن و دمر گذاشتن و پارچه انداختن رويش را گفتم.
تأثير لباس در روح انسان را گفتم، كه اگر آدم لباس فاخر بپوشد عارش مى‏شود كه لباس وصله دار بپوشد. گاهى آقايان لباس خوب كه مى‏پوشند، لباس ساده هم بپوشند.
در مورد اسراف در لباس و تفاخر در لباس مطالبى فشرده گفته شد.
ولى قرآن مى‏گويد: «وَ لِباسُ التَّقْوى‏ ذلِكَ خَيْرٌ» اعراف/26.
خدايا لباس عزت به ما بپوشان. الهى آمين.
لبس ذلت از مسلمين بركن. اله يآمين‏
لباس تقوى بر ما بپوشان الهى آمين‏
لباس عفت ر زن و مرد ما بپوشان. الهى آمين
آن هايى كه ما را از لباس عفت و تقوا خارج كردند از لطف خود خارج كن. الهى آمين
خدايا از خير و بركت ماه‏هاى مقدس ما را بهره‏مند بفرما. الهى امين
خدايا، خدايا، تا انقلاب مهدى از نهضت خمينى محافظت بفرما. خامنه‏اى رهبر به لطف خود نگه دار
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»