1370/1/26 لباس - 3 بايگاني سالانه - 1370



بسم الله الرحمن الرحيم

بحث ما در دو جلسه قبل بحث لباس خيلى حرف داشت. و حرف هايش هم قابل طرح است چون مسئله لباس هم نشان دهنده فكر آدم است هم نشان دهنده وضع اقتصادى است هم نشان دهنده وضع سياسى است لباس مسئله‏اى است كه انسان از وقت تولد تا مرگ و حتى بعد از مرگ يك كفنى مى‏خواهد. يعنى يك مسئله‏اى كه همه مردم زن و مرد در همه مكان‏ها در همه زمان‏ها با حسب نياز با مسئله لباى سر و كار دارند و اسلام هم انصافش اين است كه مثل همه مسائل ديگه روي مسئله لباس مايه گذاشته است. مطالب زيادى را گفتيم و مقدارى ماند كه اين جلسه صحبت مى‏كنيم.
موضوع: لباس
حالا موضوع هايى كه هست خدمتتان عرض مى‏كنم.
اصولاً كرامت انسان لباسش است حيوان‏ها نه تكليفى دارند و نه لباسى دارند اين يك كرامتى براى انسان است.
براى لباس احكامى داريم شايد بلد باشيد چون بلد هستيد ديگر معطلتان نمى‏كنم. سريع مى‏خوانم. لباس غصبى نبايد باشد. براى مرد لباس طلا ممنوع است. اسراف در لباس ممنوع است. زن لباس مرد را بپوشد مرد لباس زن را بپوشد مرد لباس بپوشد حرام است. تشبّه به كفار پوشيدن لباسي كه مخصوص كفار است و خود را به قيافه كافر در آوردن ممنوع است. لباس شهرت ممنوع است.
لباس جنگ، لباس كار، لباس عروس، لياس نوزاد مطالبى است كه كم كم انشاءالله صحبت خواهيم كرد.
با لباس مى‏شود چهره يك مردمى را عوض كرد فكر مردم را عوض كرد اخلاق مردم را عوض كرد. لباس مى‏تواند جامعه را اصلاح كند. لباس مى‏تواند جامعه را به فساد بكشد. لباس مى‏تواند وسيله تبليغات باشد. مثلا عكس يك قهرمانى را بر يك زير پيراهنى يا يك لباسى مى‏زنند آن وقت اين بچه‏ها كه مى‏پوشند تبليغ او مي‌شود. يعنى لباس مى‏تواند وسيله تبليغات باشد. مى‏تواند جيب افرادى را پر كند. مى‏تواند توليد را متوقف كند. مى‏تواند توليد را بالا برد. اگر روي مسأله لباس فكر كنيم مى‏بينيم خيلى مسأله مهمي است.
چقدر زمان صرف لباس مى‏شود. چقدر بودجه صرف لباس مى شود. چقدر بين زن و شوهرها سر لباس دعواست. مسئله لباس خيلى حرف دارد. فخر فروشى هايى كه مى‏شود.
پس لباس اينطور نيست كه حالا بابا يك چيزى مى‏پوشيم، بلوزى، كتى، توليد لباس، رنگ لباس، جنس، نظافت لباس و نظم لباس خيلى حرف دارد.
ادامه بحث گذشته:
مردى لباس زنانه پوشيد وارد مسجد شد. «فَقََالَ لَهُ اخْرُجْ مِنْ مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه وآله يَا مَنْ لَعَنَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه وآله »(علل‏الشرائع، ج‏2، ص‏602) برو بيرون امير المومنين عليه السلام ايشان را بيرون كرد و فرمود خودم از رسول خدا صلي الله عليه وآله شنيدم كه فرمود: خدا لعنت كند مردهايى را كه لباس زن و زن هايى را كه لباس مرد مى‏پوشند.
امام صادق عليه السلام براى دعا يك لباس مخصوصى داشت «كَانَ لِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عليه السلام ثَوْبَانَ خَشِنَانِ يُصَلِّي فِيهِمَا فِي بَيْتِهِ وَ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَسْأَلَ اللَّهَ الْحَاجَةَ لَبِسَهُمَا»(مستدرك‏الوسائل، ج‏3، ص‏227) امام صادق عليه السلام هروقت مى‏خواست دعا كند آن لباسي را مى‏پوشيد كه يك مقدارى خشن بود.
البته در زندگي مشترك بايد طبق تمايلات همسر عمل كرد. يعنى بايد زندگى زن و شوهر فرق كند. گاهى ممكن است مرد زاهد باشد زنش زاهد نباشد. البته خيلى خوب است زن و شوهر هم افق فكر‌شان باشد. اما در اسلام سفارش شده است، شما اگر خودت هم يك رقم لباس خاصى دارى خانمت را تا آنجايى كه حلال است در بحث لباس محدودش نكن.
در اين زمينه من چندتا حديث دارم كه برايتان مى‏گويم. شخصى مى‏گويد وارد منزل امام عليه السلام شدم به فرش و لباس خانه امام نگاه كردم. ديدم كه فرش خوبى است پرده‏هاى خوبى است يكه خوردم. گفتم: اين كه امام نشد كه اينچنين زندگى دارد. ناراحت شدم و بلند شدم بروم. امام گفت كه شما «صِرْ إِلَيَّ فِي غَدٍ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى»(بحارالأنوار، ج‏46، ص‏102) فردا هم تشريف بياوريد فردا كه آمد امام ايشان را در يك اتاق حصيرى با لباس كرباسى برد. گفت: آقا ديروز آن لباسها چه بود و امروز چرا اينطور شده است؟
فرمود كه «يَا أَبَا خَالِدٍ إِنِّي قَرِيبُ الْعَهْدِ بِعَرُوسٍ وَ إِنَّ الَّذِي رَأَيْتَ بِالْأَمْسِ مِنْ رَأْيِ الْمَرْأَةِ وَ لَمْ أُرِدْ مُخَالَفَتَهَا»(بحارالأنوار، ج‏46، ص‏102) من تازه داماد شده‏ام. وآن چيزى كه ديروز ديدى از فرش و رختخواب خواست عروس خانم بوده است. من تصميم ندارم با عروس مخالفت كنم. عروس خواسته اتاق را قشنگ كند. من هم كاريش نداشته‏ام. جهازيه‏اش بوده خب چيده است.
يعنى اينكه اسلام همان دينى است كه رهبرش لباس وصله دار مى‏پوشد مثل اميرالمومنين عليه السلام و امام صادق عليه السلام، وقت دعا، لباس خشن مى‏پوشد، همان دينى كه سفارش به زهد و سادگى مى‏كند، همان دين براى عروس و جهازيه عروس حساب خاصى دارد.
مسئله شلوار با دامن:
روز بارانى بود خانمى داشت توى كوچه راه مى‏رفت. خانم افتاد، تا افتاد. رسول اكرم صلي الله عليه وآله ص فورى رويشان را برگرداندند تا رويشان را برگرداند راوى ‏گفت كه يا رسول الله! رويتان را برگردانيد. او شلوار پوشيده است. آنوقت رسول خدا صلي الله عليه وآله دعا كرد به زن هايى كه وقتى مى‏خواهند بروند بيرون و شلوار دارند.
زن هايى كه با شلوار بروند بيرون اين‏ها مورد دعاى رسول اكرم صلي الله عليه وآله هستند. حالا اختيار با خودشان است دامن بى شلوار خواستند بروند.
اين مسئله مهمى است براى خواهرها! رسول خدا صلي الله عليه وآله دعايشان كرد. يك جايى رفتيم براى ما و به احترام ما هم كف زدند و هم صلوات فرستادند گفتيم قاتى پاتى شد. گفتيم كف زدن هم حلال است. صلوات هم حلال است. اما اگر صلوات را بفرستيد ضمن اينكه من تشويق مى‏شوم يك چيزى هم براى قيامتتان مى‏ماند. كف بزنيد من تشويق مى‏شوم اما چيزى توى قلك قيامت جمع نمى‏شود. آدم عاقل پولش را يك چيزى مى‏خرد كه در هر مكانى قابل عرضه باشد. گاهى آدم كه مى‏رود خانه بخرد مى‏گويند بابا! اين خانه براى تو خوب است اما اگر خواسته باشي بفروشى فردا كسى از تو نمى‏خرد. من مى‏خواهم يك چيزى بخرم كه هم خودم تاهستم در آن زندگى كنم وهم هر لحظه هم خواستم بتوانم آن را مثل سكه بفروشم، صلوات تشويقي است كه سكه رويش است كف تشويقى است كه از مرز دنيا كه رفت هيچ فايده‏اى ندارد و چه خوب است كه انسان چيز ماندگار را انتخاب كند.
گاهى افرادى كه خيلى شيك وپيك بودند پيمبر صلي الله عليه وآله اين‏ها را تحويل نمى‏گرفت يك قصه برايتان بگويم:
عده‏اى از مسيحى‏ها آمدند خدمت پيغمبر صلي الله عليه وآله. خيلى اشياء قيمتى داشتند و حضرت اين‏ها را تحويل نگرفت و اين‏ها رفتند به اميرالمومنين عليه السلام گفتند: كه ما رفتيم خدمت پيغمبر صلي الله عليه وآله خيلى ما را تحويل نگرفت، محلى به ما نگذاشت، فرمود: آخر شما وقتي با اين لباس مى‏رويد خدمت پيغمبر صلي الله عليه وآله معلوم است تحويلتان نمى‏گيرد. خيلى لباس سلطنتى پوشيده‌ايد. و به هر حال اين‏ها رفتند لباس هايشان را ساده گرفتند. پيغمبر صلي الله عليه وآله خيلى اين‏ها را تحويل گرفت.
و ما اگر خواستيم مهريه خانم‏ها كم شود بايد همين طور باشيم يعنى وقتى مى‏آيند مى‏گويند آقاى قرائتى شما بيا عروسى دختر من. بايد بگويم: آقا! مهريه چقدر گرفته‏اى؟ اگر حدود پنجاه، صد، دويست تا سيصد است، بروم اما اگر نه يك ميليون يا دو ميليون است. بگويم: آقا! من معذور هستم.
اصلا من در عقد دخترى كه يك چنين مهريه دارد، شركت نمى‏كنم. اصلا مردم اگر تصميم بگيرند در عروسىهايي كه مهرهاى سنگين دارند نروند آنوقت اين كار قاچاق مى‏شود. الان پز مى‏دهند كه ما يك ميليون مهر گرفته‏ايم، دو ميليون مهر گرفتيم، اين را بايد تحقير كرد.
با لباس‏هاى قيمتى وارد شدند. پيغمبر صلي الله عليه وآله اين‏ها را تحقير كرد محلشان نگذاشت رفتند لباس هايشان را ساده كردند پيغمبر صلي الله عليه وآله گفت و خنديد با آن‏ها.
يعنى ما مى‏توانيم با ژستمان با قيافه و ابرويمان فرهنگ جامعه را عوض كنيم. اصلا يك كسى كه ماشين را بى جا پارك مى‏كند الان اگر پليس بيايد جريمه‏اش كند همه مردم بيايند نگاهش كنند. آخر چون بعضى‏ها خرپول هستند، مى‏گويد: من پارك مى‏كنم پانصد تومان هم مى‏دهم. باكش نيست. آدم هايى هستند خيلى پول مردم را مى‏چاپند. ول خرجى هم خوب مى‏كنند خوب گير مى‏آورند خوب هم خرج مى‏كنند. اين مى‏گويد پارك كن فوقش مى‏آييم صدتومان مى‏دهيم به پليس، فوقش پليس صدتومان جريمه خواهد كرد. اين شخص بايد تحقير بشود يعنى وقتى نگاهش كردند كار پليس راحت مي‌شود. چون بعضى‏ها با پول دادن دردشان نمى‏آيد بايد تحقير بشوند.
درلباس به ما گفته‏اند استقلال داشته باشيد روايت داريم قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه وآله: «أَبَى اللَّهُ لِي زِيَّ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُنَافِقِينَ وَ طَعَامَهُمْ»(بحارالأنوار، ج‏72، ص‏448) پيغمبر صلي الله عليه وآله فرمود كه خدا اجازه نمى‏دهد كه من ژست مشركين را بگيرم. حالا در جمهورى اسلامى كروات ميزنى كه چي؟ مگر نه اينكه كروات از غرب است؟ لااقل اگر غرب هيچ خطرى نداشته باشند آخر بمباران كردن افراد ايرانى توسط هواپيماهاى غربى را ديديم. همين عراقى هم كه بمب بر سر ما مى‏ريخت بمب‏هاى غرب بود. بعد هم همان بمب‏ها سر خود عراق ريخت. اصلا غرب چه خدمتى به ايران كرده است كه حالا شما افتخار مى‏كنى؟ نمى‏خواهم بگويم حرام است بزن دوتاهم روهم بزن اما مى‏خواهم ببينم منطقت چى است؟ چه كمالى چه خيرى از غرب ديده‏اى؟ غربى‏ها حاضر هستند دانشجوهاى ما را هواپيما ساز كنند؟ دانشجوهاى ما كه پنجاه سال است در غرب هستند. وقتى برمى گردند. اين‏ها هواپيما ساز مى‏شوند؟ نه! ابدا! اين‏ها هواپيماهاى ساخته به ما مى‏فروشند. اما دانشجوى ما را هواپيما سازش نمى‏كنند نمى‏خواهند ما رشد كنيم. آن‏ها ما را دوستمان ندارند. آن‏ها ما را براى خودمان مى‏خواهند آن‏ها بخاطر دلارهاى امير كويت حاضرند ده ميليون آدم بكشند. چه خدمتى از غرب ديده‏ايم چه كمالى ديده‏ايم؟ اگر قطعنامه اى عليه صدام تصويب شد بايد اجرا شود، اما اگر قطعنامه اى عليه اسرائيل تصويب شد نبايد اجرا شود. در سازمان ملل همه آن‏ها هم دكتراى حقوق هستند. چه خيرى از غرب ديده‏اى كه حالا افتخار مى‏كنى لباس آن رابپوشي؟ رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود: خدا اجازه نمى‏دهد«أَبَى اللَّهُ» اجازه نميدهد به ما كه من زى كفار را بگيرم. گاندى براى نجات هند لنگ بست. گفت: من لنگ مي‌بندم ولى لباس غربى نمى‏پوشم. لباس آيت الله شهيد مدرس كرباس بود. در يكى از زمان‏ها سيزده نفر از علما تصميم گرفتند. در يك ورقه امضاء كردند كه مهريه خانم‏ها و سند املاك را اگر از كاغذ خارجى بود امضا نكنند و اگر مرده‏اى كفنش از پارچه خارجى بود علما اعتصاب كردند بر آن مرده نماز نخوانند.
ما مى‏توانيم عرض كنم كه اميرالمومنين عليه السلام فرمود: «مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ إِلَّا أَوْشَكَ أَنْ يَكُونَ مِنْهُمْ»(نهج‏البلاغه، حكمت 207) كسى كه لباس آن‏ها را پوشيد ژست آن‏ها را هم مثل ايستاده غذا خوردن مى‏گيرد. خب مثلا خيلى كمال است ايستاده غذا خوردن طبى است؟ بهداشتى است؟ آرامش تويش است؟ ايستاده غذا خوردن چه كمالى دارد تا ما كه نشسته بوديم بياييم و ايستاده غذا بخوريم؟ چه كمالى است؟ بله بعضى چيزها خوب است مثلا جاروبرقى خوب است بخاطر اينكه خم شدن براى بعضى از زن‏ها مثل زن حامله ممكن است ضرر داشته باشد. جاروي دستي كه مى‏كنى گردش از روى زمين بلند مى‏شود روى گيس و روى زلف، روى ريش و روى لباس گرد از اينجا بلند مى‏شود و جايى ديگه مى‏نشيند و ولى جاروبرقى خاك را حوش مى‏كشد بنابراين گرد از جايى به جاى ديگر منتقل نمى‏شود ولى با جارو دستى گرد از اينجا مى‏رود جاى ديگر مى‏نشيند. جاروبرقى را شما استفاده كن. يك سرى چيزها منطقى است يك سرى چيزها منطقى نيست ما مى‏گوييم اين غلط است كه چون حالا جاروبرقى از غرب است پس مثلا اين لباس غربي زا هم بايد بپوشيم. بايد از هم تفكيك كرد.
علماى يك منطقه اعتصاب كردند. تصميم گرفتند امضا كردند به مرده‏اى كه كفنش خارجى باشد نماز نخوانند.
توليد لباس: اسلام توليد لباس را برعهده خانم‏ها گذاشته است. بالاخره نصف مردم دنيا زن هستند.
زن اگر بيكار باشد چند تا خطر دارد: يك: مريض مى‏شود. آدم بيكار زود مريض مى‏شود چون ورزش نمى‏كند. دو: ايام فراغت دارد، فتنه درست مى‏كند. غيبت مى‏كند، غيبت مى‏شنود، عمرش را به بطالت مي‌گذراند، اتلاف وقت اسراف است گناه است و لذا اسلام پيش بينى كرده است كه زن بايد اهل توليد باشد. منتها شرايط زن چون غير از مرد است گفته شرايط كار زن چهار تا شرط داشته باشد:
1- خانم‏ها كارشان ساده باشد. 2- هنرى باشد. 3- آزاد باشد 4- درمحيط آرام باشد.
هم كار بكند يك پولى توى دستشان باشد. خدمت به جامعه بكنند ولى آزاد باشد تا بچه‏اش گريه كرد بتواند كار را تعطيل كند. تا يكوقت ويار داشت حاملگى بود عادت ماهانه بود. مسأله داخلى شخصى هرچى است زن بايد كارش يكجور باشد كه هر لحظه بتواند كارش را تعطيل كند. و در محيط آرام باشد و هنرى باشد. به همين خاطر پيغمبر صلي الله عليه وآله فرمود: «نِعْمَ اللَّهْوُ الْمِغْزَلُ لِلْمَرْأَةِ الصَّالِحَةِ»(علل‏الشرائع، ج‏2، ص‏582) چقدر خوب است زنان با شخصيت همه آن‏ها اهل بافندگى باشند. بافندگى يك كار توليدى است. مشكل جامعه حل مى‏شود ايام فراغت هم هست هنرهم هست بافندگى هم نيازى به خيابان و اين‏ها ندارد. در يك محيط آرام آدم مى‏تواند بنشيند يعنى در يك اتاق دو مترى هم انسان مى‏تواند با ميل يك ژاكتى ببافد. يعنى هم آزاد است هم ساده هم هنرى است با خصلت‏هاى زن مى‏سازد.
تناسب لباس با سن:
لباس مرد بايد تناسب با وضع مالى داشته باشد بايد تناسب با سن داشته باشد. مثلا بعضى از پير مردها هستند. ديگر از آن‏ها گذشته ريششان، زلفشان سفيد شده است اما يك بلوز هايى مى‏پوشند كه در شانشان نيست.
حديث داريم كه عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِ عليهم السلام قَال‏خَيْرُ شَبَابِكُمْ مَنْ تَشَبَّهَ بِكُهُولِكُمْ وَ شَرُّ كُهُولِكُمْ مَنْ تَشَبَّهَ بِشَبَابِكُمْ وسائل‏الشيعة ج: 5 ص: 25 جوان خوب است كه لباس سنگين بپوشد. چون جوان خودش يك تازگى دارد. بالاخره لوكس‌اند يك لوكس‌اند سوپر لوكس‌اند آنوقت اين جوان وقتى هم خيلى شيك پوشيد اين وقت تو جامعه را مى‏رود بالاخره ممكن است. دخترها يكجور ديگر كافى است. ديگر نگاهش كنند و لذا حديث داريم كه تا خودت سوپر دولوكس هستى لباست ديگر قلقلك نكند. حالا شكلت ديگر كافى است. ديگر روي هم قلقلك را تشديدش نكنيد. حديث داريم امام صادق عليه السلام فرمود جوان‏ها لباس سنگين بپوشند.
وضع لباس نسبت به فرد پولدار و فقير فرق مى‏كند. پيغمبر صلي الله عليه وآله ديد يك آدم پولدارى شتر خيلى دارد گوسفند خيلى دارد اما لباس هايش كهنه است فرمود تو كه دارى چرا اين‏ها را پوشيده‏اى حضرت فرمود: إِنَّ اللَّهَ جَمِيلٌ يُحِبُّ الْجَمَالَ وَ يُحِبُّ أَنْ يَرَى أَثَرَ نِعْمَتِهِ عَلَى عَبْدِهِ وسائل‏الشيعة ج: 5 ص: 35 خدا كه به تو نعمت داده است بايد بالاخره به سر و وضعت هم برسى. چندتا لباس داشتن براى تفاخر ممنوع، اما براى جابجا كردن اشكالي ندارد. كسى آمد گفت: آقا من چند تا لباس دارم گاهى اين را مى‏پوشم گاهى آن را اين اسراف است. فرمود: نه. چون آخر آدم يك لباس داشته باشد هميشه آن را بپوشد زودتر پاره مى‏شود بنابراين تعدد و تنوع مادامى كه به تجمل و تفاخر نرسد مانعى ندارد.
از نظر سياسى:
يك كسى لباس كهنه پوشيده بود. امام عليه السلام فرمود: «يَا مَعْشَرَ الشِّيعَةِ إِنَّكُمْ قَدْ عَادَاكُمُ الْخَلْقُ فَتَزَيَّنُوا لَهُمْ بِمَا قَدَرْتُمْ عَلَيْهِ»(كافي، ج‏6، ص‏480) ‏اى مردم شيعه شما مخالف خيلى داريد تا مى‏توانيد شيك پوش باشيد. كه دشمنان نگويند طرفدارهاى امام صادق عليه السلام يك مشت گدا هستند. يعنى انسان بايد حواسش را جمع كند ببيند شرايط چه شرايطى است، چون گاهى وقت‏ها به امام عليه السلام گفتند: آقا! اميرالمومنين عليه السلام لباسش هفتاد تا وصله داشته است. شما چرا لباست نو است؟ امام صادقعليه السلام گفت: اگر من لباس هفتاد وصله‏اى بپوشم. مردم به من مى‏خندند. اگر الان مثلا سوار شتر شوم و بروم مكه، به اين دليل كه چون امام حسن مجتبى عليه السلام با شتر مى‏رفته من هم الان سوار شترشوم و بروم مكه خوب همه به من مى‏خندند.
البته آدم نمى‏داند چه بكند؟ روز راهپيمايى بود مى‏خواستيم برويم راهپيمايى سوار ماشين شديم داشتيم مى‏رفتيم. ديديم مردم نگاه مى‏كنند. گفتيم: مردم خواهند گفت: ببين اين آخوندها ما را دعوت به راهپيمايى مى‏كنند. خودشان از ماشين پياده نمى‏شوند. ماشين را پارك كرديم. شروع كرديم با مردم رفتن. يك نفر آمد گفت: آقاى قرائتى! غيبت تو راكردند. گفتند: اين قرائتى هم حقه باز است. پياده راه مى‏رود كه بگويند من آخوند خوبى هستم. گفتم: چه خاكى به سرمان كنيم سوار مى‏شوى مى‏گويند خودشان سوار مى‏شوند به ما مى‏گويند پياده برويد. پياده مى‏شويم مى‏گويند اين رياكار است. بالاخره چه كار كنيم پياده شويم سوار شويم چه كنيم؟ اين حرف‏ها.
در يك شرايطى به امام صادق عليه السلام گفتند: آقا! اميرالمومنين عليه السلام لباسش وصله داشته است شما چرا لباست وصله ندارد؟ گفت: بابا! من اگر آن لباس را در اين زمان بپوشم. مردم به من مى‏خندند. يعنى بايد مراعات زمان را هم كرد. خوب حديثش اين است «وَ لَوْ فَعَلْنَاهُ لَقَالُوا مَجْنُونٌ وَ لَقَالُوا مُرَاءٍ»(كافي، ج‏6، ص‏455) مى‏گويند فلانى ديوانه شده همچنين لباسى را پوشيده است و يا رياكار است. بنابراين من الان بايد مراعات زمانه را بكنم. حديث داريم گاهى يك كسى يك جوكى طنزى مى‏گفتك پيغمبر خنده‏اش نمى‏گرفت اما براى اينكه طرف خيت نشود يك لبخندى مى‏زد. يعنى گاهى هم بايد مراعات حال آن‏ها را كرد. داريم اگر يك جايى روضه نشسته‏اى گريه‌ات نمى‏آيد لااقل يك قيافه گريه بگير.
لباس شهرت:
افرادى هستند كمالشان بقدرى است كه مردم را جذب مى‏كند سواد دارند هنر دارند عرض كنم كه آدم خير خواهى هستند، آدم هايى هستند كه سواد ندارد فنى هم نيستند اما در جامعه دست وپا به خير هستند كار راه انداز هستند يك آدم‏هايى هستند كه به يك نحوى هنرى، كمالى، خدمتى دارند.
در مقابل آدم هايى هستند كه هيچ هنرى ندارند. از آنطرف هم دلشان مى‏خواهد مردم نگاهشان كنند، كمالى هم ندارند كه مردم نگاهشان كنند. اينها برمى دارند يك رنگ لباسى مى‏پوشند كه مردم به خاطر لباسشان نگاهشان كنند.
در روايت از اين‏ها انتقاد حسابى شده است نهى عن الشهرتين حضرت فرمود: دوتا چيز را نهى كرده است. يكى رقّت ثياب و غلظتها ولينها و خشونتها بعضى وقت‏ها لباس نازك مى‏پوشند براى شهرت، گاهى پايين مى‏نشيند براى اينكه دكان دارى كند، گاهى بالا مى‏نشيند كه دكان دارى كند، بالاخره دكان دارى دوجور است گاهى سوار بنز ضد گلوله مى‏شويم كه بگوييم من شخصيت هستم. گاهى هم سوار دوچرخه مى‏شويم و مى‏گوييم من را مى‏بينى من با دوچرخه مى‏آيم. اينكه هر دويش كلك است. آن بازى است آن هم بازى است. حوشا بحال كسى كه اهل بازى نباشد اگر واقعاً جانش در خطر است سوار ضد گلوله شود. جانش هم در خطر نيست سوار ماشين عادى مى‏شود. و لذا فرمود حديث داريم نهى عن الشهرتين دوتا شهرت است رقّت ثياب و غلظتها گاهى لباس رقيق مى‏پوشد تا بگويد ببين ابريشم خالص است گاهى لباس خشن مى‏پوشد مى‏گويد مى‏دانى من دارم خودسازى مى‏كنم لباسم مثل كيسه حمام است غلظتها ولينها خشونتها. امام عليه السلام فرمود: هم از اين راه ممكن است شيطان كلاه سرت بگذارد و هم از آن راه، گاهى آدم كباب مى‏خورد، گاهى نان خالى مى‏خورد مى‏گويد: ما را مى‏بينيد ما با نان خالى كار مى‏كنيم هردويش كلك است. يعنى شيطان هم از راه كباب وارد مى‏شود از راه نان خالى هم وارد مى‏شود. زمان قدرت ليبرالها يك استاندارى سوار بر دوچرخه مى‏شد مى‏آمد سخنرانى كند البته دو، سه تا بنز اسكورتش مى‏كردند ولى خودش سوار دوچرخه مى‏شد. بعد توى سخنرانى مى‏گفت من نمونه اسلام مجسم هستم. براى اينكه با دوچرخه آمده‏ام آقا جون اينور و آنور تو بنز بود بازى در نياور. به هر حال امام عليه السلام سفارش كرده است، امام صادق عليه السلام فرمود: «إِنَّ اللَّهَ يُبْغِضُ الشُّهْرَتَيْنِ شُهْرَةَ اللِّبَاسِ وَ شُهْرَةَ الصَّلَاةِ»(مشكاةالأنوار، ص‏320) خدا غضب مى‏كند كسى با عبادت مشهور شود، بگويند: اين را مى‏دانى شبى چقدر نماز مى‏خواند؟ اگر كسى با عبادت، خودش را مشهور كند. مثلا تسبيح‏ها همه سى دانه و صد دانه درست، ريش هايش هم سبز كرده بود گفتند: بابا سيد هستى كلاه سبز، پيراهن سبز، عمامه سبز، آخر تو ديگر چرا ريشت را سبز كرده‏اى؟ گفت: من مى‏خواهم چهارده معصوم عليهم السلام بشوم. يعنى اين امام صادق عليه السلام فرمود: واى بركسى كه با عبادت تظاهر كند و واى بر كسى كه با لباس تظاهر كند.
يكس از مسائلى كه حضرت امام(رض) حل كرد. مسئله‏اى بود كه مى‏گفتند اگر آخوند لباس ارتشى بپوشد از عدالت مى‏افتد. امام(رض) فرمود: پس حضرت علىعليه السلام عادل نيست. چون حضرت على عليه السلام گاهى عمامه سرش بود گاهى هم لباس رزمى مى‏پوشيد. يعنى چه از حرف‏هاى غلطى كه بعضى از افراد مى‏زدند اين بود كه هر كس آخوند شد بايد با لباس ديگر كار نكند، نه اينطور نيست الان هم در جامعه ما هست كه مى‏گويند آخوند نبايد كار بكند آخوند نبايد كاسبى بكند. حضرت عباسى اگر بنده يك دو قدم تجارت كنم. بگويم: آقا! من يك مقدارى از يك جنسى بخرم يا بفروشم. مي‌گويند: اين كه آخوند نيست اين تاجر است. حالا گناه است آدم يك آخوند باشد و تجارت هم بكند. البته من تاجر نيستم و به حضرت عباسعليه السلام از ترس شما گفتم ولى فرهنگ ما غلط است مى‏گوييم كسى كه آخوند شد نبايد آرپيجى بزند. بايد اين‏ها حل شود كه آخوند جنگ هم مى‏كند، تجارت هم مى‏كند.
يك كسى آمد پهلوى امام صادق عليه السلام گفت: بيا كشتى بگيريم. حضرت عليه السلام عبايش را كنار گذاشت و كشتى گرفت و او را به زمين زد و گفت يكبار ديگر. گفت خوب قرار هم گذاشته بودند كه اگر هر كدام كشتى گرفتند زمين خورد يك گوسفند بگيرد سه بار پيغمبر زدش به زمين سه تا گوسفند گرفت. بعد گوسفندها را به آن بخشيد. گفت: مال خودت. چه مانعى دارد كه ما خيلى جاها مى‏خواهيم برويم مثلا مى‏خواهيم برويم استاديوم ورزشى خوب صدهزار نفر هستند فوتبال نگاه مى‏كنند خوب برويم ببينيم اين‏ها چه كار مى‏كنند مى‏گويند آقا! زشت است، خيلى خوب زشت است. آقا! برويم بستنى بخوريم، نه زشت است خيلى خوب. آقا! نماز است بدويم، نه زشت است آقا! اذان بگوييم، نه آقا! زشت است اذان بگوييد، آقا بايد همينطور بنشينيد مى‏رويم اذان بگوييم زشت است. مى‏رويم بستنى بخوريم زشت است تجارت زشت است. جنگ كردن زشت است. زشت آن است كه حرامى را مرتكب شويم. يك مقدار هم بايد مراعات عرف را بكنيم يك مقدارى و گرنه ما هم يك رقم بت پرستى يك چيزهايى را درست كنيم «أ تَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ» صافات/95
حديث داريم اولين لباسى را كه پوشيديد دو ركعت نماز در آن بخوانيد كه افتتاح لباستان با عبادت باشد.
شخصيت‏ها سفارش شده است لباسشان ساده‏تر باشد.
باز لباس نمازگزار ماند
سؤال: با مانتو مى‏شود نماز خواند؟ بله ولى امام صادق عليه السلام يك پيام داده است به خانم‏ها اميرالمومنين عليه السلام هم يك پيام داده است «عَنْ عَلِيٍّ عليه السلام أَنَّهُ قَالَ فِي الْمَرْأَةِ تُصَلِّي فِي الدِّرْعِ وَ الْخِمَارِ إِذَا كَانَا كَثِيفَيْنِ وَ إِنْ كَانَ مَعَهُمَا إِزَارٌ أَوْ مِلْحَفَةٌ فَهُوَ أَفْضَلُ وَ لَا تُجْزِي الْحُرَّةَ أَنْ تُصَلِّيَ بِغَيْرِ خِمَارٍ أَوْ قِنَاعٍ»(دعائم‏الإسلام، ج‏1، ص‏177)، «عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام عَنِ الْمَرْأَةِ تُصَلِّي فِي دِرْعٍ وَ خِمَارٍ فَقَالَ تَكُونُ عَلَيْهَا مِلْحَفَةٌ تَضُمُّهَا عَلَيْهَا»(تهذيب‏الأحكام، ج‏2، ص‏218) خانم‏ها گرچه مى‏توانيد با روسرى نماز بخوانيد اما «تَكُونُ عَلَيْهَا مِلْحَفَةٌ تَضُمُّهَا عَلَيْهَا» غير از اينكه با مانتو مى‏شود نماز خواند اما امام صادق عليه السلام فرمود: خانم شما با مانتو هم نمازت درست است اما بهتر اين است كه يك چادرى بيندازى كه همه بدنت زير يك چادر پوشيده باشد. اميرالمومنين عليه السلام هم مى‏فرمايد اگر لباس يك جورى تنگ است كه تويش حجم بدنش پيداست. تنگ افتاده‏اى توش يك پارچه بكش روى خودت كه آن بدنت در آن لباس تنگ معلوم نباشد. پس با مانتو مى‏شود نماز خواند شرعاً اما هم امام صادق عليه السلام و هم اميرالمومنين عليه السلام فرمودند: كه خواهرها و لو حجابشان صد درصد حفظ كرده‏اند و يك دانه مو هم پيدا نيست با حفظ حجاب در عين حال بهتر اين است كه «تَكُونُ عَلَيْهَا» بعد هم دارد كه «إِنْ كَانَ مَعَهُمَا إِزَارٌ أَوْ مِلْحَفَةٌ فَهُوَ أَفْضَلُ» فرمود بهتر اينست كه يك پارچه‏اى روى همه لباسهاى بدن بيندازد. يك پارچه‏اى هم كشيده شود.
داريم كه روز جمعه لباس مخصوص دارند و مى‏پوشند.
آخرين لباس هم كفن است كه ديگر حالا من مى‏ترسم بگويم خُلقتان تنگ شود ولى داريم كه كفن از پول حلال باشد، كفن سفيد باشد، كفن ندوخته باشد. فرمود من سه تا چيز را از پول حلالِ حلال تهيه مى‏كنم. يكى پول مهر خانم، يكى پول حجّ و يكى پول كفنم و چقدر ثواب دارد براى كسى كه دعاى جوشن را به كفنش بنويسد.
در بحث حق الناس داريم كه اگر در پوست شغال مرده را دفن مى‏كنيد بكنيد اما در مال مردم مرده را دفن نكنيد حتى اگر مرده‏اى را دفن كرديد و بعد فهميديد كه كفنش حرام است قبرى را كه شكافتنش حرام است، بشكافيد ولى مرده در كفن غصبى نباشد.
حالا بعضى‏ها كه زندگيشان هم غصبى است چه برسد به مردگى آن‏ها ولى اسلام درباره حق الناس مى‏فرمايد زنده و مرده بايد مراعات حق مردم بشود.
باز ماند حرف هايم نمى‏دانم چرا؟ ولى بحث لباس خيلى است چند هزار حديث شايد براى لباس باشد و ما در آن غرق شده‏ايم حالا همين مقدار بس است.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»