امام علي (عليه السلام)، نامه به مالک اشتر - 27 بايگاني سالانه - 1369



بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ

« إِيَّاكَ وَ الدِّمَاءَ وَ سَفْكَهَا بِغَيْرِ حِلِّهَا فَإِنَّهُ لَيْسَ شَيْ‏ءٌ أَدْعَى لِنِقْمَةٍ وَ لَا أَعْظَمَ لِتَبِعَةٍ وَ لَا أَحْرَى بِزَوَالِ نِعْمَةٍ»(نهج‏البلاغه، نامه 53) مواظب باش خون كسى را به ناحق نريزى البته خون ريزى به حق هم داريم. «وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبابِ» بقره/179 قاتل را بايد كشت. ترحم بر پلنگ تيز دندان. . . . درمورد قتل مى‏فرمايد «بِغَيْرِ حِلِّهَا» به ناحق وگرنه به حق هم ما داريم، سلمان رشتى را بايد به حق اعدام كرد ما افرادى را در اسلام داريم تحت عنوان مهدور الدم يعنى كشتنش جايز است از افرادى كه كشتنش جايز است مرتد است. مگر اسلام نمى‏گويد «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ» بقره/256 در دين اجبارى نيست من مى‏خواهم مسلمان باشم مى‏خواهم نباشم «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ» مال اول كار است كسى خواست مسلمان مى‏شود نخواست هم نمى‏شوند اما كسى كه مسلمان شد وسط اسلام خواست خودش را تو بزند اين تضعيف است بارها گفته‏ام شما نيايد سخنرانى من اين تضعيف نيست اما اگر آمدى و وسط سخنرانى پا شدى و رفتى اين تضعيف است. نيايى ارتش طورى نيست اما لباس را پوشيدى و از ديوار پادگان فرار كردى اين تضعيف است بنابراين مرتد اسلام را تضعيف مى‏كند به همين خاطر اسلام برخورد مى‏كند. «ساب النبى و الائمه» در فقه شيعه و سنى هست كه هر كس ناسزا بگويد به ائمه ما يا فاطمه زهرا(س) يا رسول اكرم(ص) يا هر پيغمبر ديگر توهين و جسارت حسابش جداست. كسى ممكن است بگويد من اسلام را قبول ندارم، خيلى خوب اما اينكه بخواهد جسارت كند و مسخره بگيرد مهم است. در فتح مكه پيغمبر(ص) فرمود همه كفار را بخشيدم اما چهار نفر را اعدام كنيد. گفتند فرق اين چهار نفر با بقيه چيست؟ فرمود اين چهار نفر اسلام را مسخره مى‏كردند. و كسانى كه بدعت يعنى دين تراشى و دين سازى كنند سيد محمد باب، كسروى يعنى افرادى كه دين تازه بودجود مى‏آورند خلاصه دزد افكارند چون اگر مالى را بدزدى ظالم هستى. «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ كَذِباً» انعام/93 ظالم‏تر اين است كه فكر بدزدد. ريختند در خانه فردى از اقليت‏هاى مذهبى كه مسلمان نبود خواستند طلا و انگشتر و در و ديوار او را بدزدند خبر به اميرالمومنين(ع) رسيد فرمود انسان از غصه بميرد اشكال ندارد چرا اقليت‏هاى مذهبى در حكومت اسلامى نبايد در امان باشند. يهودى و مسيحى و مجوسى خونشان محترم است به هر حال عدالت اقتضا مى‏كند آنكه براى خون ارزش قائل نيست خون خودش هم ارزش نخواهد داشت. انگيزه‏هاى قتل مختلف است گاهى انگيزه قتل حرص است يا حسادت يا حب دنيا است و خودكشى از گناهان بزرگ است و انسان حق ندارد در هيچ شرائطى خودش را بكشد. رفتند خدمت امام(ره) و گفتند ما پيرزن و پيرمردهايى داريم در بيمارستان كه بايستى يك آمپول‏هاى بسيار، بسيار گرانى بايد به اينها بزنيم كه اينها را زنده نگه داريم و هيچ خاصيتى براى زنده بودن ين ندارد 70 الى 80 سالش است از كار افتاده و ما بايد فقط با پول آنها را زنده نگه داريم و آمپول‏ها هم گران است شما اجازه مى‏دهيد ما دو وعده آمپول‏ها را به ايشان نزنيم و خلاصشان كنيم و اين پولهايى كه براى ايشان خرج مى‏كنيم درمانگه بسازيم براى جاهاى ديگر. امام(ره) فرمود آدم زنده را تا وقتى كه نفس مى‏كشد ما حق نداريم جلوى نفس او را بگيريم و او پير است و هيچ خاصيتى هم ندارد انسان محترم است. فرزند كشى، سقط جنين. اگر كسى با قرص و آمپول نطفه سقط كند بيست مثقال طلا جريمه دارد و اگر خون بسته بود چهل مثقال طلا جريمه دارد و اگر گوشت لختى بود شصت مثقال طلا جريمه‏اش است و اگر استخوان روئيده بود و سقط كرد هشتاد و اگر روى استخوان پوست روئيده بود صد. سقط جنين حرام است. اينكه مى‏گويد خونريزى و آدم كشى شامل اين هم مى‏شود. «لَيْسَ شَيْ‏ءٌ» نيست چيزى نزديكتر به قهر خداوند مهمتر نسبت به پيامدها و سريعتر نعمت را زوال كند و از بين ببرد و حكومت را قيچى كند هيچ چيزى مهمتر از اين نيست مگر خونريزى. مملكت اسلامى بايد مملكتى باشد كه اگر يك دخترى خواست از اين طرف ايران خواست برود آنطرف ايران نگران نباشد. به همين خاطر اسلام برخوردهاى شديدى با فحشا مى‏كند. بعد مى‏فرمايد: «إِيَّاكَ وَ الْمَنَّ عَلَى رَعِيَّتِكَ بِإِحْسَانِكَ»(نهج‏البلاغه، نامه 53) بر مردم منت نگذارى. بارها گفته‏ام الان كه وقت اسم نويسى نهضت سواد آموزى است گفته‏ام ما بدهكاريم الان يك بيسواد مى‏تواند بيايد اينجا امامه مرا بردارد و فرار كند و برود. بگويم كجا؟ بگويد امامه تو از پنبه است، پنبه مال كشاورز است كه سواد ندارد. كفش من را هم بردارد و برود بگويد كفش تو از چرم گاو است گاو هم توليد كشاورزى است كه سواد ندارد اصلاً تو حجة السلام از سر تا پا به من روستايى بدهكارى و ما ديپلممان، ليسانسمان، دكترمان همه به اين روستايى‏ها بدهكاريم آنها بر ما منت دارند. «إِيَّاكَ وَ الْمَنَّ» مواظب باش هرگز بر مردم به خاطر احسان هايى كه كرده‏اى منت نگذار من بودم كه به تو وام دادم خودت از كجا آوردى؟ «أَ لَمْ يَجِدْكَ يَتيماً فَآوى‏» ضحى/6 يادت است يتيم بودى و راه به جايى نداشتى «فَآوى‏» ما به تو مأوى داديم «وَ وَجَدَكَ ضَالاًّ فَهَدى‏» ضحى/7 يادت رفت كه خودت هم گيج بودى و ما به تو خط داديم «وَ وَجَدَكَ عائِلاً فَأَغْنى‏» ضحى/8 يادت رفت گرسنه بودى و وضعت را خوب كرديم حالا كه سرو سامان پيدا كردى «فَأَمَّا الْيَتيمَ فَلا تَقْهَرْ» ضحى/9. قرآن مى‏فرمايد «لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى‏» بقره/264 صدقات خودتان را با منت از بين نبريد كسى خدمت مى‏كند بعد مى‏گويد من براى او كادو بردم اما او براى من نياورد. امام سجاد(ع) در دعا مى‏فرمايد: «وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى يَدِيَ الْخَيْرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ»(صحيفه سجاديه، دعاى 20) خدايا توفيقم بده «وَ أَجْرِ» جريان بده بر دستم خير جارى كن اما مواظبم باش كه اگر براى مردم خدمتى مى‏كنم خرابش نكنم كارهاى ما يا اولش خراب است با ريا يا وسط كار خراب مى‏شود با غرور و عجب و يا آخرش خراب مى‏شود با منت. كمتر كارى است كه كار خوب بشود و تا آخر خوب بماند يا خوب توليد نمى‏شود و يا خوب حفاظت نمى‏شود. انفاق آدم از خودش كم مى‏كند كه به ديگران اضافه كند اما منت به خودش اضافه مى‏كند و اگر آدم انفاق كرد و از خودش كم كرد و بعد منت گذاشت همان مقدارى كه از خودش كم كرده بر خودش مى‏افزايد درست مثل آدمى كه ماست مى‏خورد و بعدش هم مغز گردو مى‏خورد ماست براى سردى و مغز گردو خورد براى. . . شد كالاول. قرآن مى‏فرمايد «وَ لا تَمْنُنْ تَسْتَكْثِرُ» مدثر/6. ائمه ما كه صورتشان را مى‏پوشاندن براى اينكه شكم سير شود كسى هم زير بار منت كسى نرود فردا هم نگويد سلام عليكم ايشان بود كه ديشب در خانه ما. . . و ما معمولاً منت مى‏گذاريم حتى يكى از فضلا كه چند كتاب نوشته بود مى‏گفت خجالت مى‏كشم از خودم كه چند سال حوزه درس خوانده‏ام ملا شديم مى‏گفت رفتم عيادت مريضى ضمناً مقدارى ميوه و شيرينى هم گرفته بوديم ديديم دور تختش شلوغ است. اين شلوغى آن را هم گذاشتيم وقتى آمديم بيرون يك مرتبه توى ذهنم آمد كه پول ما هدر رفت چون هم پول داديم و مريض هم نفهميد كه اين پاكته مال من است. يك وقت مى‏بينى آخر خط آدم همين است يعنى روحش روح منت گذارى است. آدم هايى هستند كه اگر يك سطل زباله را به شهردارى بدهند پشتش مى‏نويسند اين سطل زباله را وقف كرد مثلاً محسن قرائتى بر پدر و مادر آنكس كه ته سيگار در آن بندازد يعنى سعى مى‏كنند كه حتى اسمشان را روى سطل زباله بنويسند. علامت جلوه‏هاى منت اين است 1- اظهار مى‏كند انفاقش را. 2 - توقع جبران دارد. 3- چيزى كه مى‏دهد يك نيشى هم مى‏زند مثلاً مى‏گويد يك دهان يخوان من پولت را مى‏دهم. ما يك جايى رفتيم ماه رمضان قديم افطارى به ما دادند و بعد هم جزوه به ما دادند كه قرآن بخوانيم گفتيم ما آمده بوديم افطارى نيامده بوديم براى مرده‏هاى تو قرآن بخوانيم. گاهى وقتها مى‏خواهند افطارى بدهند مى‏گويند اول نماز بعد افطارى آقا تو مرا افطارى دعوت كردى من نمى‏خواهم نماز بخوانم من مى‏خواهم نمازم را خانه خودم بخوانم چرا شما من را در بن بست قرار مى‏دهيد. يك كارى كنيد كه خير باشد هسته و پوسته هم نداشته باشد اينها ارزش دارد. اصولاً كارهايى كه بخشنامه‏اى و آرم ندارد ارزش دارد آنهايى كه آرم دارد كه ارزش ندارد اگر يك خانم سالى 9 ماه برود داخل يك اداره كار بكند خوب مهم نيست بخشنامه دولت است و بايد عمل شود. اما در اين بسيج نهضت سواد آموزى يك خواهرى مى‏گويد خانم چرا نمى‏روى با سواد بشوى مى‏گويد بچه كوچولو دارم نمى‏توانم مى‏گويد خوب تابستان است و من هم كار ندرم بچه‏ات را من يك ساعت مى‏گيرم برو با سواد بشو اين ارزش است كه يك نفر به با سوادهاى ايران اضافه مى‏شود جزو بخشنامه و آئين نامه هم نيست. اميرالمومنين(ع) در خطبه 154 مى‏فرمايد بعضى از مردم به دينشان به خدا منت مى‏گذارند مى‏گويند خدايا قدر ما را داشته باش. يك شخصى مى‏گفت خدايا ما كه قدر تو را ندانستيم تو قدر ما را بدان. مى‏آمدند پيش پيغمبر(ص) مى‏گفتند قدر ما را داشته باش ما به تو ايمان آورده‏ايم قرآن مى‏فرمايد «يَمُنُّونَ عَلَيْكَ» حجرات/17 منت مى‏گذارند كه مسلمانند. تو منت مى‏گذارى خدا بر تو منت گذاشته. بعضى ايرانيها منت مى‏گذاشتند بر اسلام مى‏گفتند ما ايرانيها بوديم كه اسلام را. . . مرحوم مطهرى گفت خدمات متقابل اسلام و ايران يعنى اگر ايرانيها به اسلام خدمت كردند اسلام هم به ايرانيها خدمت كرد. پدر حق ندارد به بچه بگويد من به تو نان دادم، اسمت را مدرسه نوشتم، جهاز برايت خريدم، درست است همه كارها را پدر كرده دستت درد نكند به همين خاطر مى‏گويند نگاه تو روى پدر و مادر عبادت است به همين خاطر خداوند در قرآن 4 بار مى‏فرمايد «وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً» بقره/83 احترام به پدر و مادر خيلى است اما شما به بچه‌ات نگو من اينها را انجام داده‏ام. اگر تو اين بچه‏ها را نمى‏داشتى وضعت به اين خوبى نبود يادت است آن روزى كه مى‏خواستى زن بگيرى گدا بودى بنابراين بچه وضع تو را خوب كرده و تو هم به بچه منت نگذاذ. خود بچه بايد در اخلاقى باشد كه «وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً» در خانه‏ها معمولاً متأسفانه منت مى‏گذارند. يك بار پيغمبر(ص) فرمود در هر سبحان الله شما يك درخت د ربهشت است شخصى گفت پس ما خيلى درخت در بهشت داريم چونكه خيلى سبحان الله گفته‏ايم فرمود: بله اما گاهى يك آتش مى‏اندازى و همه را مى‏سوزانى. منت نگذار اما خدماتت را بگو چون اگر نگويى مى‏گويند آقا پولها را برد. بيا بگو ما اينقدر پول گرفته‏ايم و اين هم خدمات ما. مى‏گفت رفت حرم امام رضا(ع) و گفت آقا ماسه تا حاجت داريم شما كه پيش خدا آبرو دراى اين سه حاجت ما را بده 1- مغازه مى‏خواهم و سرمايه. 2- خانه مى‏خواهم و زندگى. 3- زن مى‏خواهم و بچه مى‏گفت ما از اين طرف به امام رضا(ع) گفتيم و امام رضا(ع) هم از آن طرف گوش داد زن و بچه به ما داده نه خانه و زندگى داريم و نه مغازه و سرمايه. البته اين رمز دارد كه خود آدم رزقش محدود است اما زن و بچه كه مى‏آيند زندگى آدم را بهتر مى‏كنند كه آمار در تمام خانواده‏ها اينطور است تمام اينهايى كه روى كره زمين نفس مى‏كشند بعد از ازدواج وضعشان بهتر شده اينطور نيست زن كه آدم مى‏گيرد جايش عوض مى‏شود اما روزيش قطع نمى‏شود. حضرت امام(ره) فرمود هر كارى مى‏كنيد به مردم بگوئيد اما وما هر كارى كه مى‏خواهيم بكنيم به مردم مى‏گوئيم و لذا افرادى كه مى‏خواهند كارى انجام دهند به مردم مى‏گويند بعد دشمن هم مى‏فهمد و چوب لاى چرخ مى‏گذارد امام(ره) يك چيزى فرموده ما يك چيز ديگر معنا مى‏كنيم. «أَوِ التَّزَيُّدَ فِيمَا كَانَ مِنْ فِعْلِكَ»(نهج‏البلاغه، نامه 53) كارهايت را بزرگ نشما مردم بدنشان براى حفظ نظام سوراخ، سوراخ شده حالا شما هم دو ساعت كار كرده‏اى، كوتاه بيا. قرآن مى‏فرمايد نماز خواندى، كارى نكردى سبحان الله گفتى چيزى نيست «يُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ» جمعه/1 سجده كردى، كارى مهمى نكردى «وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ» نحل/49 آقا ما چهل روز است در دانشگاه مرغ نخورديم خوب ابوعلى سينا چند تا مرغ خورد، ابوعلى سينا، ابوعلى سينا شد و به اندازه ما هم مرغ نخورد. علماى قديم صد برابر ما سواد داشتند يك صدم ما خرج نداشتند. «أَوْ أَنْ تَعِدَهُمْ فَتُتْبِعَ مَوْعِدَكَ بِخُلْفِكَ»(نهج‏البلاغه، نامه 53) وعده نده به مردم كه خلف وعده كنى آقا اين خربزه شيرين است خوب يك دقيقه صبر كن الان پار مى‏كنيم ببينيم شيرين است يا نه. اميرالمومنين(ع) مى‏فرمايد «عَرَفْتُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ وَ حَلِّ الْعُقُودِ وَ نَقْضِ الْهِمَمِ»(نهج‏البلاغه، حکمت250) خدايا شناختم كه هر كارى بكنم نشد پس پيداست كه تنها اراده و تصميم من نيست يك نقش ديگر هم است. «إِيَّاكَ وَ الْإِعْجَابَ بِنَفْسِكَ وَ الثِّقَةَ بِمَا يُعْجِبُكَ مِنْهَا»(نهج‏البلاغه، نامه 53) مواظب باش اوج تو را نگيرد، حالا كه شما فرماندارى، پزشكى، آيت اللهى غرور تو را نگيرد مواظب باش اطمينان به اين چيزها نداشته باش من چند سال پيش يك چيز توى تلويزيون گفتم خيلى هم معروف شد گفتم كل پست‏ها(مسئوليت‏ها) دو ريال يا شش ريال ارزش ندارد. بعد خودم را قيمت كردم گفتم من در جمهورى اسلامى 6 هزار ارزش دارم 3تا تلفن 2 هزارى(اگر مخابرات گرانش نكند) الو. بله، صدا و سيما از سوم خرداد برنامه‏هاى شما تعطيل. الو، نهضت سواد آموزى منحل شد البته منحل كه نشده. جوانى كه بى سواد است بايد گوشش را مالاند اگر هم داد زد اين داد را تحمل كند بعداً هم دعا مى‏كند بعضى‏ها مى‏گويند قرائتى اين طرح اجبارى نهضضت سواد آموزى را توى تلويزيون نگو مردم فحش مى‏دهند. چرا فحش مى‏دهند؟ فحش مى‏دهند كه نمى‏خواهيم با سواد شويم. نه آقا جوانهاى ما با صدام و خون و تفنگ جنگيدند اين آقا با قلم و كاغذ سر كلاس نمى‏رود نمى‏شود توى مملكت دو تا جوان داشته باشيم يك جوان تفنگ دست بگيرد يك جوان قلم هم دست نگيرد. يك جوان تا جبهه برود يك جوان تا سر كلاس نرود. يك جوان خونش را براى اسلام بريزد يك جوان مركب به كاغذ نريزد. مواظب باشيد «وَ حُبَّ الْإِطْرَاءِ فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ أَوْثَقِ فُرَصِ الشَّيْطَانِ فِي نَفْسِهِ لِيَمْحَقَ مَا يَكُونُ مِنْ إِحْسَانِ الْمُحْسِنِينَ»(نهج‏البلاغه، نامه 53) چهار مرتبه حضرت در عهدنامه مى‏فرمايد مواظب باش بادمجان دور قاب چين‏ها بله قربان نگويند(اطراء يعنى بيايند تعريفت بكنند. «حُبَّ الْإِطْرَاءِ» يعنى خوشت نيايد كه تو را باد(ستايش) بكنند. «فَإِنَّ ذَلِكَ» اگر خوشت آمد كه از تو تعريق كنند «مِنْ أَوْثَقِ فُرَصِ الشَّيْطَانِ» بهترين فرصتى است كه شيطان بر تو حكومت كند «لِيَمْحَقَ مَا يَكُونُ مِنْ إِحْسَانِ الْمُحْسِنِينَ» براى اينكه احسان محسنين محو بشود يك مشت آدم‏ها با القاب كاذب رو مى‏آيند. لقب كاذب به كسى ندهيد. «إِيَّاكَ وَ الْعَجَلَةَ بِالْأُمُورِ قَبْلَ أَوَانِهَا»(نهج‏البلاغه، نامه 53) در كارها عجله نكن. دفتر طلاق وقتى مى‏روى و مى‏پرسى چرا آمار طلاق اينطور شد مى‏گويند دخترها و پسرها با عجله همديگر را شناختند. با يك برخورد و با يك لبخند و با يك بستنى با دو تا تخمه كدو كنار خيابان همديگر را پسنديده‏اند اين رقم ازدواج كه با يك سير تخمه كدو همديگر را مى‏پسندند با يك سير تخمه هندوانه همديگر را طلاق مى‏دهند. بعضى‏ها مى‏خواهند زود خانه‌شان را بسازند از همه بانك‏ها وام مى‏گيرند البته غير از بانك خون. به خاطر اينكه زودتر خانه‏اش را بسازد حاضر است زير بار همه كس و ناكس برود. مى‏دانيد درختها كى سرما مى‏خورد، درختهايى كه زود گلش مى‏آيد بيرون زود سرما مى‏خورد شخصى يك مقاله نوشته خانه‏اش بيرون شهر بود يك سگى داشت، اين سگ حفاظت خانه را برعهده داشت اين آقا زنبيل دست گرفت رفت خريد كند برگشت سگ با پوزه خونى آمد جلوى در سر و صدا كرد. اين آقا ديد اِ ه! اين سگه پوزه‏اش خونى است لابد بچه قنداقى كه توى خانه بوده خورده و پاره كرد فورى كلت را كشيد و سگ را كشت. دويد رفت توى اتاق ديد عجب گرگى آمده توى خانه مى‏خواسته به بچه حمله كند با سگ در گير شده اين سگ به گرگ حمله كرد و بچه قنداقى را پريده بالاى تاقچه گذاشته. اين سگ آمده در خانه كه بگويد آقا اگر دو استخوان چرب به من دادى من امروز از بچه‌ات محافظت كرده‏ام. مى‏گفت من نشستم به چشمهاى سگ نگاه كردم و سگ هم مرده بود اما از چشمان سگ فهميدم كه چرا زود عجله كردى؟ ! صد دفعه آدم دعوا مى‏كند نبايد اسم طلاق بياورد حديث داريم بدترين حلالها طلاق است يك مورد بياوريد كه پيغمبر(ص) يا يكى امام‏ها زنش را طلاق داده باشد. مسلمان كه زنش را طلاق نمى‏كند. «إِيَّاكَ وَ الِاسْتِئْثَارَ بِمَا النَّاسُ فِيهِ أُسْوَةٌ»(نهج‏البلاغه، نامه 53) مواظب باش انحصار طلب نباشى اگر يك چيزى هست مال همه هست ليلى ندارد كه مال تو باشد چيزى كه مال همه مردم است مخصوص خودت قرار نده گاهى سه خيابان را مى‏بندند چرا؟ چونكه رئيس كارخانه سكنج مى‏خواهد رد شود. حفاظت يك جاهايى كه واقعاً خطر است واجب است اما حفاظت دكورى بازى است.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»