1369/6/29 امام رضا(ع) بايگاني سالانه - 1369



بسم اللّه الّرحمن الّرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني تقوي»

در خدمت برادران و خواهراني هستيم كه در سازمان انتقال خون يك خدمت انساني و بسيار با ارزش مي‌كنند. نقش اين سازمان بخصوص در جبهه‌ها و نجات هزاران فرد خيلي موثر است. اگر اين سازمان نبود سرنوشت افراد معلوم نبود. خداوند انشالله زحمات شما و همه‌ي زحمت كشان و خدمت گذاران را ذخيره‌ي قيامت قرار بدهد و به همه‌ي شما توفيق بدهد. ما به مناسبت شهادت امام رضا(ع) و شهادت امام حسن مجتبي(ع) و رحلت رسول اكرم(ص) بحث زيادي داريم. اما من مي‌خواهم قسمت‌هايي از بحثم را درباره‌ي امام رضا(ع) صحبت كنم. امام رضا با طاغوت چگونه برخورد مي‌كرد؟ با مهمان چطور بود؟ با خادم، چطور بود؟ در صرفه جويي برنامه‌اش چگونه بود؟ در انفاق چگونه بود؟ با قرآن چگونه بود؟ با مناجات چگونه بود؟ با برادر چطور بود؟ خاطراتي از زندگي امام رضا نقل مي‌كنم و بعد هم تحت عنوان تك و پاتك يك بحث فشرده مي‌گويم. اگر عنايت كنيد، مطالبي شيريني را درباره‌ي زندگي امام رضا خواهيد شنيد.
امام رضا(ع) با طاغوت؛ دو نفر نزد امام رضا(ع) آمدند و گفتند: ما مسافر هستيم نماز ما چگونه است؟ فرمود: تو نمازت را درست بخوان. تو شكسته بخوان. گفتند: آقا ما هر دو برادر هستيم. از يكجا آمديم. چطور يكي نماز درست بخواند و يكي شكسته بخواند؟ فرمود: تو براي ديدن من آمدي. زيارت امام سفر حلال است. نماز شكسته است. تو آمدي تا مامون الرشيد را ببيني. كسي كه به قصد زيارت طاغوت مسافرت كند، سفرش حرام است. در سفر حرام نماز شكسته نيست. وليعهد بود، اما حاضر نبود از كم دين بگذرد.
شخصي نزد امام رضا آمد و گفت: آقا اجازه مي‌دهي كه من در دستگاه طاغوت، مامون الرشيد كارمند شوم؟ اين كه مي‌گويم براي آقاياني است كه زمان شاه بدون اجازه رفتند استخدام دولت شدند، حالا هم بازنشسته هستند. كارهايي را هم در آن زمان كرده‌اند. كارهايشان هم بروز پيدا نكرده است. خودشان با خدا كارهايشان را تصفيه كنند. كارمندهاي دولت اكثرشان حزب اللهي هستند. اكثرشان در خط اسلام هستند. دولت جمهوري اسلامي با دو گروه برخورد كرد. يكي جاسوس، يكي قاتل، حتي با ساواكي‌هاي زمان شاه برخورد نكرد. الآن بسياري از ساواكي‌ها كاسبي مي‌كنند. ساواكي كه عليه نظام جاسوسي نكرده باشد، يا قاتل نباشد كسي با او كاري ندارد. خدمت امام رضا آمد و گفت: آقا من مي‌خواهم در دستگاه مخالف شما بروم. اجازه مي‌دهيد؟ فرمود: به چهار شرط: 1- به گناه آلوده نشوي. 2- تمام كساني كه زير دستت مي‌بري همه شيعه‌ي ناب باشند. 3- مشكلات مسلمان‌ها را حل كني. 4- اگر گناه نكردي و در گناه آنها هم شريك نشدي. آلوده هم نشدي. اين چهار كار جبران و كفاره‌ي استخدام شما در دستگاه طاغوت است. اگر مي‌تواني برو. اگر نمي‌تواني نرو.
امام و مهمان؛ براي امام رضا(ع) مهمان آمد. فتيله‌ي چراغ خراب شد. مهمان دستش را دراز كرد كه فتيله را درست كند، امام رضا دست او را گرفت و پيش كشيد. فرمود: نامرد است كسي كه مهمان در خانه‌اش كار بكند. از مهمان كار نكشيد. گفت: من كه كار نكردم، من همينطور كه نشستم خواستم كمك كنم. فرمود: همين مقدار نبايد باشد. تو مهمان من هستي و نبايد كار كني. شب شد و امام رضا(ع) براي مهمانش رختخواب آورد. مهمان رفت باز كند، گفت: رويت را برگردان. كنار برو و رويت را برگردان. امام رضا رختخواب را پهن كرد و گفت: بيا بخواب. مهمان آمد خوابيد. صبح كه شد، مهمان فكر كرد كه باز هم بايد رويش را برگرداند. رفت كنار ايستاد و رويش را برگرداند. امام رضا(ع) فرمود: بيا رختخوابت را جمع كن. گفت: ديشب خواستم پهن كنم فرموديد: رويت را برگردان. صبح كنار رفتم، فرموديد: بيا جمع كن. دليل ديشب و امروز صبح چيست؟ فرمود: اين رختخواب، رختخوابي است كه مهمان‌ها در آن مي‌خوابند، مهمان چند شب پيش كه اينجا خوابيده است، من خبر از رختخواب او ندارم. مي‌خواستم تو رويت را برگرداني من ملحفه را ببينم اگر تميز است، بگويم: بيا بخواب. اگر كثيف است، تو ناراحت نشوي. من نگاه كردم و ديدم تميز است گفتم: بيا بخواب. حالا امروز صبح خودت بايد جمع كني. ممكن است امروز تو رختخواب را كثيف كرده باشي و اگر من به رختخواب تو نگاه كنم شايد تو خجالت بكشي. من مي‌خواهم تو خجالت نكشي. اين اخلاق خيلي بالا است.
امام رضا و خادم؛ به امام رضا(ع) زهر داده بودند. به خودش مي‌پيچيد. زهر مثل اسيد آقا را كلافه مي‌كرد، غلام وارد شد و نشست. شام خوردند و رفتند. امام رضا روي زمين افتاد و شروع به غلتيدن كرد. گفتند: الآن حالت بد شد؟ فرمود: نه، مدتي است كه اين چنين هستم. من ديدم اگر آخ بگويم، اين غلام شام و نهار به دلش نمي‌چسبد. ترجيح دادم من بسوزم كه اين غلام شام و نهار به او مزه كند. بي جهت نيست كه امام جواد مي‌گويد: هركس امام رضا را زيارت كند، تمام گناهانش بخشيده است. بي جهت نيست كه در روايات ما زيارت امام رضا از زيارت امام حسين(ع) بيشتر ثواب دارد. از امام رضا(ع) هرچه سوال مي‌كردند پاسخش را با آيه‌ي قرآن مي‌گفت. و بيشتر شبها به مناجات مشغول بود. يك روز امام رضا به برادرش گفت: برادر! تو برادر من هستي، اما اگر بخواهي گناه كني، برادري بي برادري. ما اهل باند و تيپ و حزبي نيستيم. «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ»(حجرات/13) معيار تقوا است. ميان كارگرها سياه پوستي را ديد، به مسئول كارگرها گفت: چقدر به او دادي؟ گفت: اين آدم بدبختي است. هرچه به او بدهي راضي است. امام رضا عصباني پرخاش تندي به مسئول كارگرها كرد. فرمود: مگر به تو قبلاً نگفتم كه با آنها طي كن. چون خدا هم اينطور است. هم اجر مي‌دهد و هم اضافه مي‌دهد. قرآن مي‌فرمايد: «فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ‏» اجر آنها را كامل بده و «وَ يَزيدُهُمْ مِنْ فَضْلِه» يك چيزي هم اضافه بده. اسلام مي‌گويد: با كارگر طي كن كه چقدر مي‌دهي. كه از صبح كه كار مي‌كند نشاط داشته باشد و از نظر روحي و رواني دغدغه نداشته باشد و با ميل كار بكند. بعد شب كه مي‌خواهي به او پول بدهي يك چيزي هم اضافه بده. در حمام امام را نشناختند. يك نفر گفت: لطفاً كمر ما را كيسه بكش. امام رضا خودش را معرفي نكرد و شروع به كيسه كشيدن كرد. در حمام كه او را شناختند، طرف ناراحت شد. فرمود: امكان ندارد. به امام جواد نوشت كه فهميدم شما را از يك در خصوصي مي‌برند. چرا از در عمومي نمي‌روي؟ تو هم مثل مردم در بين مردم باش. تا ببيني به مردم چه مي‌گذرد؟ اين برنامه‌ها، برنامه‌هاي خوبي است. منتهي ما عمل نمي‌كنيم. خيلي خوب است كه يكبار بنده و امثال بنده در ترمينال برويم و ببينيم مسافرها چه مي‌كشند؟ قطار وضعش چگونه است؟ منتهي به ما احترام مي‌گذارند و ما درد مردم را لمس نمي‌كنيم. البته بعضي‌ها با لباس مبدل لمس مي‌كنند. ماجراي وليعهدي چه شد؟ ممكن است يك آدم تحصيل كرده‌اي بگويد: ما مخلص امام رضا هستيم اما چه شد كه طاغوت، مامون الرشيد امام رضا را وليعهد كرد؟ من اين نقشه‌هاي شيطنتي را مي‌نويسم. موضوع: چرا امام وليعهد شد؟ من ماجرا را به اين صورت خدمت شما عرض مي‌كنم. مامون گفت: اگر امام رضا مدينه باشد، اسباب دردسر است. ما به اسم وليعهدي او را مي‌آوريم و زير نظر مي‌گيريم.
اهداف مامون: 1- زير نظر باشد. ما امام رضا را از مدينه به پايتخت مرو مي‌آوريم و به اسم وليعهدي تمام كارهايش زير نظر ما است. الآن در مدينه نمي‌دانيم چه كسي مي‌رود و مي‌آيد. چه كسي پول مي‌آورد؟
2- شريك جرم؛ ما امام رضا را وليعهد مي‌كنيم كه هر دسته گلي آب داديم، مردم بگويند: يك مقدار هم تقصير امام رضا است. مي‌خواست شريك جرم درست كند.
3- رفو كردن كار پدرش؛ چون پدر مامون هارون الرشيد، امام كاظم را در زندان كشت، مرگ بر هارون مي‌گفتند، مامون گفت: در عوض پدرم پدرش را كشت، پسر به پسرش پست مي‌دهد، تا پست پسر به پسر كفاره‌ي جنايت پدر بر پدر باشد. كارهاي پدرش را رفو كند.
4- تا بگويد: حكومت من شرعي است. امام رضا اگر وليعهد شد، در مردم منعكس مي‌شود كه حكومت مامون الرشيد شرعي است.
5- توجيه خرابكاري‌ها؛ البته اين شبيه شريك جرم است.
6- ما به امام رضا پست مي‌دهيم تا اگر در شهرها سادات خواستند انقلاب كنند جلويشان را بگيريم. بگوييم: تو بهتر مي‌فهمي يا آقا؟ آقا خودش وليعهد است. كنار دست مامون نشسته است. الآن گاهي وقت‌ها يك موسيقي‌هايي كه بعضي جاها پخش مي‌شود، حتي از راديو مي‌گويند: حرام است؟ راديو و تلويزيون جمهوري اسلامي است، مگر مي‌شود حرام باشد. اگر حرام باشد خود آقا جلوي آن را مي‌گيرد. مثلاً خيال مي‌كنند مردم تمام موسيقي‌ها را گوش مي‌دهند، نه! ممكن است يكبار يك كسي در راديو و تلويزيون يك چيزي بگويد، مسئولين هم خبر نداشته باشند. تمام كلمات كه چك نمي‌شود. بنابراين مي‌خواست جلوي حركت سادات را بگيرد.
بعضي از علويان كه مي‌خواهند در يك منطقه قيام كنند، بگويند: تو بهتر مي‌فهمي يا آقا؟ اگر لازم باشد خود آقا مركز است. تو دخالت نكن.
7- مبارزات تند را به مذاكرات سياسي تبديل كند.
8- فاصله ميان مردم و امام؛ امام رضا را وليعهد مي‌كنيم و دو نفر پاسدار را با سلاح مي‌گذاريم و مي‌گوييم: ملاقات ممنوع است. آقا وقت ندارد. در جلسه است. چون هرچه ائمه مردمي باشند محبوبيتشان بيشتر است.
9- قداست و مظلوميت را مي‌گيريم. امامان شيعه دو چيز دارند. يكي مقدس هستند. يكي هم مظلوم هستند. ما به او پست مي‌دهيم، وقتي امام رضا وليعهد شد، ديگر نه مقدس است، آدم كاخ نشين مقدس نيست. او را در كاخ مي‌بريم و قداست و مظلوميت را مي‌گيريم. اينها قسمتي از حرامزادگي‌هاي جناب مامون الرشيد بود. اينها تك‌هايي بود كه مي‌خواست بزند.
آقاياني كه دير تلويزيون را روشن كرديد. به مناسبت شب شهادت امام رضا(ع) بحثمان اين است. چطور امام رضاي عزيز قبول كرد كه معاون طاغوت شود؟ مامون نقشه‌هايي داشت، امام رضا هم وليعهدي را اجباري قبول كرد. ولي همه‌ي نقشه‌ها را خراب كرد. مامون مي‌خواست امام رضا را به پايتخت بياورد، تا زير نظرش باشد. همه‌ي كارها را كنترل كند. تا اگر جنايتي كرد مردم بگويند: پنجاه درصد هم تقصير وليعهد است. تا جنايت هارون الرشيد كه موسي بن جعفر را كشت جبران كند. تا بگويد: حكومت من شرعي است. اگر شرعي نبود، امام رضا قبول نمي‌كرد، معاون شود. تا خرابكاري هايش را توجيه كند. تا اگر در گوشه‌اي سيد علوي خواست قيام كند بگويند: دخالت نكن. آقا خودش خست. تو بهتر مي‌فهمي يا آقا؟ تا بين مردم و امام فاصله بيفتد، تا قداست و مظلوميت اهل بيت گرفته شود. اينها گوشه‌اي از نقشه‌هاي شيطاني مامون بود. اينها هم تك بود. اما پاتك‌ها را بگويم. امام چه كرد؟ ضمناً مي‌خواست يك بهايي هم به شيعه بدهد. چون طرفداران اهل بيت با مامون بودند. اين هم بود كه مي‌گفت: ما اينها را در مركزمي بينيم. علماي يهودي و مسيحي و بودايي و رهبران اديان را به عنوان بحث آزاد جمع مي‌كني، بلكه امام رضا يك جا شكست بخورد و ما آبروي اهل بيت را بريزيم. اينها هم بود. هرچه از اين موجود دو پا بگويي بر مي‌آيد. امام رضا چه كرد؟ وقتي مي‌خواستند امام رضا را ببرند، اول گريه‌ي مفصلي كرد و وداع كرد. كارهاي امام رضا(ع) 1- با گريه وداع به همه فهماند كه سفر عاقبت خوشي ندارد. شهادت است نه وليعهدي! ولذا در مسجد پيغمبر آمد و كنار قبر پيغمبر گفت: يا رسول الله خداحافظ. من ديگر شما را نمي‌بينم. با گريه به همه فهماند كه اين وليعهدي نيست. اين پوست كار است. مغزش شهادت است. وداع و گريه و خداحافظي‌اش به همه فهماند كه نقشه، نقشه‌ي سو است. 2- امام رضا(ع) فرمود: من قبول نمي‌كنم. حالا كه مجبور هستم وليعهد تو شوم به شرطي قبول مي‌كنم كه در هيچ كاري دخالت نكنم. يعني‌اي مردم هر جنايتي كرد من شريك نيستم. گفت: قبول مي‌كنم به شرطي كه دخالت نكنم. امام رضا فرمود: من شرط توحيد هستم. من از توحيد جدا نمي‌شوم. مي‌گوييم: وضو شرط نماز است. يعني نماز بي وضو نمي‌شود. امام رضا(ع) در نيشابور فرمود: «وانا من شروطها» امامت شرط توحيد است. فرمود: به شرطي كه من دخالت نكنم. در آنجا فرمود: من بند به توحيد هستم. اما به تو بند نيستم. يعني نظام تو نظام توحيدي نيست. اگر حكومت تو توحيدي باشد، «وانا من شروطها» متوجه شديد؟ اگر شما گفتي: من حزب اللهي‌ها را دوست دارم، اين آقا را دوست ندارم، يعني اين آقا حزب اللهي نيست. در نيشابور قبل از آنكه به پايتخت بيايد فرمود: ‌اي جمعيت! بنويسيد امامت شرط توحيد است. بعد از نيشابور به پايتخت رفت و فرمود: من به شرطي قبول مي‌كنم كه دخالت نكنم. اين يعني نظام حكومت مامون توحيدي نيست. يعني من شريك در جرم نيستم.
3- مي‌خواست بگويد: اگر پدرم هارون موسي بن جعفر را كشت، در عوض من به تو پست دادم. امام رضا هم در جلسه‌اي كه آمده بودند براي وليعهدي تبريك بگويند، فرمود: خواهش مي‌كنم تبريك نگوييد. مقاله ننويسيد. به من تبريك نگوييد. اين عاقبت خوبي ندارد. يعني پدرش پدرم را كشت. خودش من را مي‌كشد. جلوي تبريك را در جلسه‌ي علني گرفت. تا بگويد: حكومت من شرعي است. امام رضا فرمود: همين كه من دخالت نمي‌كنم پيداست كه حكومت شرعي نيست. تا جلوي حركت سادات را بگيرد. يك روز مامون آمد گفت: ‌اي امام رضا! در فلان منطقه سيدي قيام كرده يك عده از جوان‌هاي تند و داغ را جمع كرده است و مي‌خواهد كودتا كند. لطفاً بنويسيد و جلويش را بگيريد. فرمود: بنده اينجا نيامدم كه جلوي هركس عليه تو قيام مي‌كند را بگيرم. هركس عليه تو قيام مي‌كند، بكند. مامون تقاضا كرد كه جلوي بعضي از سادات انقلابي را بگير، امام رضا قبول نكرد.
4- ميان مردم و امام رضا فاصله بياندازند. حتي يك مامور جلوي در خانه‌ي امام رضا گذاشتند، گفتند: امام رضا فرموده است تا يك سال من مي‌خواهم ملاقات نكنم. امام رضا فرمود: خدا اينهايي را كه يك چنين تهمت‌هايي را به ما مي‌بندند تا جلوي ملاقات مردم را ا ما بگيرند، لعنت كند.
5- قداست و مظلوميت؛ امام رضا با اينكه وليعهد بود در تابستان روي حصير زندگي مي‌كرد. و در زمستان روي پلاس زندگي مي‌كرد. زندگي زاهدانه‌اش باعث شد كه به مردم بگويد: توجه كنيد، وليعهد هستم اما يك ذره غرق زرق و برق نشدم. مامون شيطنت‌هايي داشت كه امام رضا همه را از بين برد.
سلام و صلوات خدا بر حضرت امام كه فرمود: ‌اي كاش، ابعاد زندگي سياسي، اجتماعي اهل بيت در دانشگاه‌ها و مجامع درس داده شود. ما از امام رضا چيزي نمي‌دانيم. تازه وقتي براي زيارت امام رضا مي‌رويم، مي‌گوييم: يا ضامن آهو! امام رضا را به عنوان ضامن آهو مي‌شناسيم. شناخت ما نسبت به ائمه ضعيف است. ‌اي كاش آستان قدس، ارشاد، صدا و سيما، قطار، ترمينال، موسسات، دفتر تبليغات، سازمان تبليغات، ‌اي كاش مسئولين تبليغاتي كاري مي‌كردند كه هركس مي‌خواست به امام رضا برود، در فرودگاه، در قطار، در ترمينال يك جزوه مي‌گذاشتند، مي‌گفتند حالا كه مي‌روي اين را بخوان كه امام رضا چه كسي است؟ ‌اي كاش مقداري از كاشي كاري لوستر صرف فكر و فرهنگ شود. وقتي زوار با نمره‌ي 16 وارد مي‌شود، وقتي برمي گردد با نمره‌ي 17 برگردد. آن مقداري هم كه مردم شناخت دارند خود امام رضا گاهي معجزه مي‌كند و مردم عشقشان به امام رضا زياد مي‌شود. انتشارات ما در مورد رشد مردم ضعيف است. ما امام رضا را نشناختيم. باقي امامان را هم نشناختيم.
خداياتو را به حق محمد و آل محمد توفيق شناخت اهل بيت، شناخت عميق، پيروي عاشقانه و خالصانه، زيارت با معرفت، شفاعت در قيامت نصيب ما بفرما.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»