1369/1/22 امام علي (عليه السلام)،نامه به مالک اشتر-11 بايگاني سالانه - 1369



بسم الله الرّحمن الرّحيم

در تمام سازمان‌هاى دولتى و مسئولين بايد يك دايره و گروه ارزيابى و سنجش داشته باشيم براى تشويق چه كسى خوب كار مى‏كند و چه كسى بد كار مى‏كند از زحمتكشان جامعه قدردانى شود در يك اداره واقعاً يك كسى خوب كار مى‏كند و واقعاً يك كسى بد كار مى‏كند. (وَ لَا يَكُونَنَّ الْمُحْسِنُ وَ الْمُسِي‏ءُ عِنْدَكَ بِمَنْزِلَةٍ سَوَاءٍ) منزلت خوب و بد، نيكوكار و بدكار نزد تو يك جور نباشد بايد خوبها را تشويق كنيم و بدها را گوشمالى بدهيم. (فَإِنَّ فِي ذَلِكَ) اگر تو همه را يك جور حقوق دادى و فرق نگذاشتى(تَزْهِيداً لِأَهْلِ الْإِحْسَانِ فِي الْإِحْسَانِ) اين كار تو و اين بى تفاوتى تو باعث مى‏شود كه اهل خير در خيرش زهد نشان بدهد. «زهد» يعنى بى رغبت يعنى باعث مى‏شود كه ديگر كار خير انجام ندهد. اهل خير در خير بى‏رغبت شود. بگويد چه فايده دارد ما كه جان كنديم با آن كسى كه جان نكند يك جور شد.
(وَ تَدْرِيباً لِأَهْلِ الْإِسَاءَةِ عَلَى الْإِسَاءَةِ) تدريب يعنى عادت، عادت مى‏كنند بدها در بدى بدكار اگر گوشمالى داده نشود بدكارى روى بدكارى عادت مى‏كند و خوب كار نسبت به خوب كارى بى رغبت مى‏شود پس تو بايد برخوردهايت مختلف باشد. (وَ أَلْزِمْ كُلًا مِنْهُمْ مَا أَلْزَمَ نَفْسَهُ) با هر كس نسبت به لياقتش برخورد كن. گرچه بحث مربوط به حكومت است اما پدر و مادر كجا بچه را تشويق كنند و هر كس در زندگى‌اش از كى تشكر و نسبت به چه كسى بى اعتنايى كند ما نبايد انتظار تشكر داشته باشيم، آنها بايد تشكر كنند شاگرد بايد به استاد سلام كند اما استاد نبايد انتظار سلام را از شاگرد داشته باشد «إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُريدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً« الانسان(9) اميرالمومنين(عليه السلام) وقتى دم افطار غذايش را داد به يتيم و مسكين و فقير فرمود ما اين غذاى افطارى خودمان را با اينكه گرسنه هستيم به تو مى‏دهيم تا شكم تو سير شود اما از تو انتظار تشكر هم نداريم.
(الكريم يشكر القليل و اللئيم يكفر الجزيل) غررالحكم 277- آدم كريم كسى است كه از چيز كم هم تشكر كند. مثلاً يك بچه كوچولو مى‏آيد توى اتاق سلام مى‏كند سلام بچه قليل است ولى آدم بزرگوار مى‏گويد سلام آقا پسر اسمت چيه؟ كلاس چندى؟ و اين نشانه بزرگوارى است. اگر مى‏خواهيد ببينيد بزرگوار هستيد يا نه ببينيد كارهاى كوچك را تشكر مى‏كنيد يا خير.
اميرالمومنين(عليه السلام) به استاندار مى‏فرمايد نگو من بزرگم بايد كارهاى بزرگ، بزرگ بكنم. گاهى اثر كارهاى كوچك از كارهاى بزرگ بيشتر است. مى‏خواهى نعمت ادامه پيدا كند تشكر كن خود خدا شكور است. (يَا مَنْ يُعْطِي الْكَثِيرَ بِالْقَلِيلِ) يك كار قليلى مى‏كنى اما جزاى كثير مى‏دهد. اين نمازهاى ما چقدر مى‏ارزد؟ اصولاً عبادتهاى ما چند مى‏ارزد؟ يك كسى بميرد نماز و روزه نخوانده باشد بخواهند پول بدهند يك كسى برايش بخواند يك سال نماز و روزه‏اش چقدر مى‏شود؟ ده هزار يا بيست هزار تومان حالا ما پنجاه سال نماز و روزه چقدر مى‏شود. پنجاه تا ده هزار تومان پانصد هزار تومان، پنجاه تا بيست هزار تومان يك ميليون تومان اگر تعاونى حساب نكنيم بازار آزاد كل نمازهاى ما پانصد هزار الى يك ميليون مى‏شود حالا فوقش زكات هم دادم روضه خواندم افطارى هم داده‏ام همه خيرات يك آدم خوب بين پانصد تا يك ميليون است بايك خورده كم و زيادش آنوقت با يك ميليون كجا به تو خانه مى‏دهند، اگر تهران باشى خانه نيست زيرزمينى به تو مى‏دهند. اگر هم شهرهاى دور باشد يك خانه كوچولو به تو مى‏دهند آنوقت خدا گفته بهشت به تو مى‏ »جَنَّةٍ عَرْضُها كَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ« الحديد(21 خدايا ما نمازى نمى‏خوانيم تازه نمازى كه مى‏خوانيم از خودمان نيست آبى كه وضو گرفتيم، نشستن، پاشدن، حافظه، . . . . «لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى‏ مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ« الحديد(108) مسجد زياد است ولى قرآن مى‏فرمايد زنده باد مسجد «قبا» آن مسجد براساس تقوى ساخته شد، نه براساس رقابت. يك مسجد را پيغمبر(صلي الله عليه و آله) خراب مى‏كند «ضرار» يك مسجد را مى‏گويد «لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى‏ مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فيهِ فيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرينَ« دو مسجد زمان پيامبر ساخته شد كه يكى را خداوند مى‏فرمايد آفرين يكى را مى‏فرمايد بيل برداريد و آنرا خراب كنيد. (وَ إِفْشَاءِ الْعَارِفَةِ) امام سجاد(عليه السلام) در صحيفه سجاديه مى‏فرمايد: خدايا خصلتى، اخلاقى به من بده كه خوبيهاى مردم را توى بوق كنم. اصولاً علامت آدم حسود كمالات ديگران را نمى‏تواند بر زبان جار كند يعنى زبانش نمى‏چرخد كه خوبى مردم را بگويد. اميرالمومنين(عليه السلام) مى‏فرمايد هر وقت كمال ديدى به زبانت نيامد كه بگويى آقا ايشان سوادش از من بيشتر است خوب بگو خدا رحمت كند آيت الله شهيد سعيدى را روى منبر داشت سخنرانى مى‏كرد يكى از علما كه الان جزو شوراى نگهبان است وارد مسجد شد پاى منبر آقاى سعيدى بنشيند. وسط سخنرانى گفت آى مردم(آقاى سعيدى، سيد بودند) به جده‏ام زهرا اين آقايى كه آمد سوادش از من بيشتر است فورى از پله‏ها آمد پائين گفت تو برو بالا. گاهى آدم پاى منبر كسى نشسته طرف چيز خوبى مى‏گويد مى‏خواهد يادداشت كند مى‏گويد اگر من قلم و كاغذ در بياورم يادداشت كنم مردم مى‏بينند و مى‏گويند هيچى بلد نبود.
يك بار پاى سخنرانى ديدم طرف عجب حرف قشنگى زد مى‏خواستم يادداشت كنم ديدم مردم نگاه مى‏كنند مى‏گويند آقاى قرائتى دارد از روى اين مى‏نويسد هيچى نگذاشند، تكبر است. هر وقت كمال ديگران را نتوانستى بگويى تكبر و حسادت است. يكى از راه‏هاى تشويق اينست كه(ازْجُرِ الْمُسِي‏ءَ بِثَوَابِ الْمُحْسِنِ) يكى از راه‏هاى گوشمالى اين است كه وقتى به يك كسى جايزه دادى طرفى كه جايزه نگرفت مى‏سوزد و اين(ازْجُرِ الْمُسِي‏ءَ) زجر بده به بدكار چطورى زجرش بدهيم كتك نزن خوبه را تشويق كن او خودش مى‏سوزد اميرالمومنين(عليه السلام) مى‏فرمايد(فَإِنَّ كَثْرَةَ الذِّكْرِ لِحُسْنِ أَفْعَالِهِمْ تَهُزُّ الشُّجَاعَ وَ تُحَرِّضُ النَّاكِلَ) هر چه از مردم تشويق كنى در جامعه خوبى زيادتر مى‏شود. تنبه هم داريم، كتك، شلاق، حبس يكسرى شلاقهاى معين مثلاً اگر كسى مرتكب زنا شد اگر ازدواج نكرد صد ضربه شلاق اگر ازدواج كرده با اينك زن داشت زنا كرد اعدام، آبجو، مشروبات الكلى هشتاد ضربه شلاق اگر در ماه رمضان كسى خلاف كرد بيست تا هم به خاطر ماه رمضان اضافه مى‏شود چون در وقت حساسى مرتكب جرم شده. بعضى برنامه‏ها جريمه‏اش روشن است. 80 يا 100 يا فلان مقدار، بعضى چيزها مى‏گويند تعزيرات و تعزيرات يعنى تنبيه هست اما معين نيست و اختيارش با مسئولين است يك وقت يك آدم چاقى است كه حال كتك خوردن دارد خوب بزن اما يك وقت يك آدم شيره ايى هروئينى است كه اگر يكى بزنى مى‏ميرد همين تلنگور براى او كافيست. شخصى مى‏گفت من مى‏روم افطارى دعاى افطارى بر وزن سفره اگر سر سفره ماست و پنير بود مى‏گويم رحمةالله من قراء الفاتحه كافيست. اگر پلو و خورشت بود شروع مى‏كنم نسئلك و. . قشنگ دعا مى‏كنيم اگر هم رسيد به مرغ و ماهى ابروها را مى‏اندازم شمال شرقى و جنوب غربى يا حميد به حق محمد يا على به حق على.
تعزيرات حكومتى بر وزن اينست كه طرف حال دارد يا حال ندارد دفعه اولش است يا دفعه اولش نيست. يك وقت آخوند خراب در آمد عمامه‏اش را برمى دارند اين خلع لباس بزرگترين تنبيه است يك وقت يك كسى كارت بازرگانى‌اش را باطل مى‏كنى لجباز است، گول خورده يا نه جايش كجاست شرائطش و مكانش. اما حبس، 23 فرم آدم بايستى برود زندان چند نمونه را مى‏خوانم. اگر كسى به غلامش زجر بدهد حكومت مى‏گويد ارباب را بايستى گرفت و زندان كرد، مست را اگر مست گرفتند اسلام مى‏گويد بايد زندانيش كنند. كسى اگر رفت گواهى ناحق داد اسلام مى‏گويد بايد زندانيش كنيد البته اينها روايات است از نظر فقهى رأيش با قاضى است. اگر كسى خرجى خانمش را نمى‏دهد اسلام مى‏گويد بعد از هشدار زندان. اگر كسى متهم به قتل است ولى قتلش ثابت نشده براى اينكه ثابت شود بايد به زندان برود. اگر كسى، شخصى را گرفت و آن يكى زد و او را كشت كسى كه قاتل است اعدام و آن كسى كه نگه داشته زندان. مديون و بدهكار كه دارد و روى لجاجت نمى‏دهد زندان، اختلاس كرده زندان، زن مسلمانى اگر كافر شود زندان بعضى جاها بايد سر طرف را تراشيد و توى شهر گرداند و آبرويش را بايد برد منتهى اين مال همه نيست.
تنبيهات، جايى داريم كه(فَامْنَعْ مِنَ الِاحْتِكَارِ) محتكر جنس را انبار كرده هشدار مى‏دهند كه آقا احتكار نكن اگر گوش نداد در مغازه را قفل و تاجر را هم دستگير كنيد.
آثار تشويق: حقارت تبديل به عزت مى‏شود. ايجاد حفظ اعتماد. يأس و دلسردى محو مى‏شود. در جامعه بدكار تنبيه مى‏شود. همين كه خوب را تشويق كردى بد مى‏سوزد عيد به خوب اگر يك سكه دادى و به بد ندادى او مى‏سوزد. كارها سرعت و دقت پيدا مى‏كند. مى‏گويند كسى بخواهد پشت بام خانه‏اش را كاهگل كند(خوب كاهگل هرچه بيشتر پامال بشود اين گلش كش پيدا مى‏كند) يك مشت يك قرانى ريخت توى كاهگل به اين كارگرها گفت پامال كنيد هريك قرانى كه نوك پاى هر كدامتان بند شد مال خودش، آقا اين كارگرها ريختند توى كاهگل و آنرا مثل حليم كرده بودند. اسلام براى اينكه زمين آباد بشود گفته: هر كس بتواند منطقه ايى را سبز كند مال خودش و اين بخاطر اينكه زمينهاى مسلمانان همه سبز بشود. در تشويق مسائلى را بايد رعايت كنيم. از كارش تشويق كنيم نه از خودش چون گاهى وقتها يكى را تشويق مى‏كنى فكر مى‏كند همه كارهايش درست است آقا من به خاطر اين عمل از تو تشويق كردم ممكن است كا ديگرش عيب داشته باشد. وقتى تشويق مى‏كنيد نقاط ضعف را هم به يك نحوى بگوئيد مثلاً وقتى معلم نمره بيست به شاگرد مى‏دهد زيرش بنويسد آفرين، صد آفرين، فرزند عزيزم. بسيار از تو متشكرم كه درس مى‏خوانى اميدوارم ناخن هايت را نيز بگيرى در كنار تشويق اگر موعظه باشد اثر مى‏كند. طرف بايد استحقاق تشويق را داشته باشد گاهى اوقات كه تشويق مى‏كنند طرف مى‏فهمد كه حضرت عباسى كارى نكرده كه مستحق تشويق باشد و اين ترحم است رئيس اداره مى‏خواهد يك پولى به او بدهد مى‏گويد خيلى خوب اضافه كار تشويقى. وقتى تشويق مى‏كنى طرف بايد بفهمد كه واقعاً مستحق تشويق است نه اينكه صدقه سرى است و ترحم. يا مى‏خواستند چيزى به او بدهند حالا اينطورى است.
تشويق باشد نه رشوه، گاهى طرف تشويق مى‏كند اما واقعش اين است كه رشوه است وقتى مى‏خواهيم تشويق كنيم ديگرى را خراب نكنيم بگوئيم آفرين بر تو كه مثل فلانى نيستى، اينكه فلانى خراب شد در تنبيه كسى را توى سرش نزنيم بگوئيم خاك توى سرت با اين درس خواندنت پسر عمويت از تو بهتر است بچه هم شروع مى‏كند به گريه كردن و مى‏گويد خوب عمويم هم از تو بهتر است. تشويق گاه و بيگاه باشد اگر تشويق مرتب باشد خاصيتش را از دست مى‏دهد. نگوئيد آقا ما اين را ديروز تشويق كرديم زشت است امروز تنبيه‏اش كنيم يا برعكس. ممكن است آدم در يك روز هم تشويق كند و هم تنبيه. يكى از علما در مورد فتواى امام(رحمة الله عليه) در مورد شطرنج چيزى براى امام(رحمة الله عليه) نوشت. امام(رحمة الله عليه) آقا عجب جوابى به او داد. يك جوابى داد كه ما فكر كرديم طرف رفت كه رفت آخر امام(رحمة الله عليه) وقتى با كسى برخورد مى‏كرد طرف هر كه باشد خوب و ما گفتيم كه طرف براى هميشه سقوط كرد. فردا امام(رحمة الله عليه) نامه نوشت كه من شما را مجتهد مى‏دانم و اگر ديروز به شما تشرى زدم تشر طلبگى بود يك در مرتبه حسابى مى‏زند توى گوش طرف تا مى‏خواهد بيفتد او را مى‏گيرد.
كميل فرمانده نظامى بود يك جا منطقه حفاظتى را رها كرده بود رفته بود سراغ كار ديگر اميرالمومنين(عليه السلام) چنان سيلى زد توى گوش كميل كه تو بايد چنين كنى يك تشرى يه او زد ما فكر كرديم كميل رفت كه رفت اما اميرالمومنين(عليه السلام) فرداش نامه تشويقى به كميل نوشت و او را زنده كرد خلاصه يك طورى نباشد كه طرف با يك تنبيه براى هميشه سقوط كند. هشدار بدهيد سيلى بزنيد اما سقوط نشود. گاهى تشويق كلمات تند است يكى از ضاليان يعنى فرماندار يك منطقه چهار هزار درهم كش رفته بود، اميرالمومنين(عليه السلام) فرمود(مَا بَلَغَنِي عَنْكَ حَقّاً لَجَمَلُ أَهْلِكَ وَ شِسْعُ نَعْلِكَ خَيْرٌ مِنْكَ) شترت از تو بهتر است بند كفشت از تو شرفدارتر است. تشرهاى حضرت على(عليه السلام) بود. حضرت على(عليه السلام) به يك نفر فرماندار مى‏نويسد بند كفشت از تو بهتر است، شترت از تو بهتر است، خيلى مهم است.
در حديث داريم(من لم تصلحه الكرامة أصلحته الإهانة) اين هم حرف قشنگى است آخر بعضى‏ها مى‏گويند: نگوئيد مرگ بر فلان، چرا نگوئيم. كسى كه كمالش را مى‏گويى آدم نمى‏شود بايد فحشش داد(من لم تصلحه الكرامة) كسى كه كرامت، احترام او را اسلاح نمى‏كند(أصلحته الإهانة) اول مى‏گويند خانم، به خاطر شهدا، به خاطر ماه رمضان اين رقمى حجاب نكن هى با احترام، خانم، خواهر مى‏گويند ولى اين اصلاح نمى‏شود. خوب(أصلحته الإهانة) آن وقت در مى‏آيد شما كه اين رقم حجاب دارى جمله زشتى گفته مى‏شود. همان خانم بد حجاب اول بار مى‏گويد پسرجان، دختر جان اگر چهار بار ديد كه گوش نمى‏دهد همان خانم بد حجاب به بچه‏اش مى‏گويد نكبت، برو گم شو يعنى اگر ديد تذكراتش اثر نمى‏كند برخورد مى‏كند.
گاهى تنبيه عملى، تنبيه‏هاى منفى است داريم آيه «إِذا سَمِعْتُمْ آياتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ« النساء(140) يك جا نشستيد ديديد درى ورى مى‏گويند بگو آقا نگوئيد گوش نمى‏دهند پاشو برو، خروج از مجلس، باز در قرآن داريم «وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ« القصص(55) يعنى وقتى درى ورى شنيدند بلند مى‏شوند و مى‏روند هميشه تنبيه به كتك و سيلى نيست گاهى به اين است كه بلند شوى و بروى. در تنبيه نبايد روى طرف فشار بيايد بايد به مقدار و اندازه تنبيه شود. پا شو درس‏هايت را بخوان تو كه پارسال تجديد شدى، پاشو استكان‏ها را بشور تو كه پارسال تجديد شدى، بابا ولم كن گاهى وقتها پشت سر هم تنبيه مى‏كنى، تنبيه تكرارى ضر دارد، تشويق تكرارى خاصيتش را از دست مى‏دهد. بايد دقت كنيم كه تشويق در حضور جمع باشد اما تنبيه در حضور جمع نباشد از عملش تنبيه شود نه از خودش نگوئيم تو آدم بدى هستى بگوئيم شما آدم خوبى هستى اين كارت غلط بود وقتى تنبيه‏اش مى‏كنيم گناهكار احساس نكند كه من از تنبيه دارم كيف مى‏كنم بگو آقا من غصه تو را مى‏خورم ولى مجبورم چاره‏اى ندارم. اگر طرف نقص عضوى دارد نگوئيد بابا خلافى كرده تنبيه‏اش كن اما نقص بدنى‌اش را به رخش نكش.
با خرافات آنها را نترسانيم بعضى بچه‏ها شيطانى مى‏كنند مادرشان مى‏خواهد آنها را تنبيه كند مى‏گويد مى‏گويم لولو تو را بخورد. لولو چيه؟ اگر كسى، كسى را تنبيه مى‏كند يك نفر ميانجيگرى بكند مثلاً پدر بچه را مى‏زند مادر واسطه شود يا مادر بچه را مى‏زند يا استاد بچه را مى‏زند يك كسى ميانجگرى كند. واسطه شدن طورى نيست اما تخطئه نكنيد. مادر بچه را مى‏زند، پدر مى‏گويد چرا مى‏زنى؟ پدر يا مادر كار يكديگر را خنثى نكنند چونكه اين تشويق يا تنبيه خاصيتش را از دست مى‏دهد. اگر هم خواستيد تخطئه كنيد روبروى بچه كار را تخطئه نكنيد. اگر كسى كار خلافى را كرد و گفت پشيمانم عذر او را بپذيريد. اگر معلم خواست شاگرد را تنبيه كند خودش بزند نه اينكه شلاق را به دست يكى از شاگردها بدهد كه او بزند يعنى تنبيه را به ديگرى واگذار نكنيد. گاهى آدم حال دارد از رئيس سيلى بخورد اما از نايب رئيس ديگر حالش را ندارد كه سيلى بخورد. باز هم حرفهامان ماند مثل ما مثل يك فيلمى بود كه طرف دير مى‏رفت به مدرسه همه‏اش مى‏گفت باز هم مدرسه‏ام دير شد در هر جلسه‏اى حرفهايمان مى‏ماند. تشويق بايد باشه از بوسيدن دست گرفته تا تجليل زبانى تا در حقت دعا كردن تا تشويق مالى تا تشويق مقامى تا تشويق لباسى، دعبل شعرى خواند امام رضا(عليه السلام) لباسش را در آورد و داد به دعبل. گاهى امام رضا(عليه السلام) لباسش را مى‏دهد به شاعر پيغمبر(صلي الله عليه و آله) عمامه‏اش را مى‏دهد به، اميرالمومنين(عليه السلام) گاهى پول مى‏دهد پيغمبر گاهى صد تا شتر مى‏دهد، شمشير مى‏دهد، دستش را مى‏بوسد، دعايش مى‏كند هر رقم تشويق هست بايد تشويق بشود. ما اگر بچه هايمان را تشويق كنيم يك نوابع و استعدادى در اين دختر و پسر هست كه از بس اين دختر و پسر توى خانه‏ها تحقير شده‏اند كه استعداد هايشان كور شده و ما با تشويقمان مى‏توانيم آن استعدادها را شكوفا كنيم. امام(رحمة الله عليه) با تشويق بسيجى‏ها جبهه‏ها را پر مى‏كرد.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»