1369/1/31 امام علي (عليه السلام)، نامه به مالک اشتر - 20 بايگاني سالانه - 1369



بسم الله الرّحمن الرّحيم

بحث امسال ماه رمضان درباره اين بود که نامه با عظمتي دارد اميرالمؤمنين(عليه السلام) به استاندار مصر، مالک اشتر، از ياران بسيار خوب حضرت اميرالمؤمنين که استاندار شده بود که شرح وظايفش چي باشد. اين نامه که خيلي نامه مفصلي هست درباره سيستم و روش مردم داري و حکومت داري است. در جلسه امسال ماه رمضان يک سري از فرازها را مي‌گوئيم. و اين فراز آنچه که امشب مي‌بينيد يک بخشي از فراز اين نامه است مي‌فرمايد چون بالاخره مملکت داري يک کمي خرج دارد اين به ما چه نفعي مي‌دهد بالاخره مملکت پرسنل دارد، پليس دارد، ارتش دارد، سپاه دارد زندگي اجتماعي بدون ارتباط نمي‌شود حتي حيوان‌هايي که با هم زندگي اجتماعي مي‌کنند مثل زنبور عسل آنها هم ملکه دارند.
اميرالمؤمنين(عليه السلام) در نهج البلاغه مي‌فرمايد: جامعه رهبر مي‌خواهد يعني کسي اگر رهبري سالمي نبود، رهبر فاسد، جامعه بي رهبر نمي‌شود. حضرت امام به ما داد بعد از رحلت آن مرد آسماني هم خوب آيت الله العظمي خامنه‌اي به عنوان مجتهد عادل، منتخب خبرگان، مورد تأييد مردم به هرحال الحمد الله تو ايران تاريخ شکست اينها که آمدند مجتهد عادل فقيه‌اند اما از نظر اميرالمؤمنين هيچ کشوري بي حاکم نمي‌شود.
حکومت لازم است، چون اگر نباشد سنگ روي سنگ بند نمي‌شود و يکي حکومت پول مي‌خواهد حالا به چه طريقي مي‌شود پول بدست بياوريم حالا بخشي از پول از طريق نفت بدست بياد حالا فردا نفت نداريم، يک کشورهايي هستند نفت ندارند، آنهايي که نفت ندارند چه جوري کشور را اداره مي‌کنند؟ قبل از نفت چه جوري اداره مي‌شده بعد از نفت چه جوري بايد اداره شود، الان که نفت هست کشورهايي که نفت ندارند چه جوري خودشان را اداره مي‌کنند. مسئله پول، جزيه، بودجه، و خرج حکومتي.
اينکه مي‌گويم اين نامه از رموز سياست است همين است يعني اميرالمؤمنين در نهج البلاغه راجع به بودجه صحبت کرده. قصد قربت در هر کاري لازم است، اگر قصد قربت کنيد هر کاري مفهوم عبادت پيدا مي‌کند پس من چون مي‌ترسم عقب بمانم اول از نهج البلاغه شروع مي‌کنم که مي‌گويد چه جوري از مردم پول بگيريد براي اين که اين مسئله يک خورده روان بشود قصه من اين جمله را بگويم:
در جامعه سه گروه هستند: 1- پر درآمدها. 2 - كم درآمدها. 3 - بى در آمدها. براى پر درآمدها چه طرحى داريم بى درآمدها را كه بايستى به آنها بدهيم در جامعه نبايد كسى فقير بماند كم درآمدها هم كه بخور و نمير دارند طرحها براى پر درآمدها. 1- اصلاً نگذاريم كسى درآمد پيدا كنند مى‏خواهد مغازه بزند، بيابانى را احيا كند نگذاريم كه بگويد اى كاش از اول رفته بودم توى خريد و فروش دلار، اسلام مى‏گويد نه، اما وقتى پيدا كردند از آنها ماليات بگيريد اگر يك شهرك ساختم به 500 نفر خانه دادم درآمد دارد آدامس فروشى كه نيست اگر يك قالى بافى راه انداختم 5000 نفر را به كار گرفتم درآمد دارد. بعضى‏ها مى‏گويند از بغض اينكه ايشان پولدار نشود از اول پشم و رنگش ندهيد از بغض اينكه ايشان پولدار نشود 5000 هزار نفر هم بيكار شدند طورى نيست ما نبايد جلوى رشد را بگيريم بلكه بايستى جلوى ظلم را بگيريم منتهى بعضى مى‏گويند اگر رشد باشد ظلم هم هست بله خيلى جاها اينطور است «كَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى« العلق‏(6)»أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى« العلق‏(7) خيلى‏ها كه رشد مى‏كنند ظلم هم مى‏كنند اما اين چيزى نيست كه نشود از هم جدا كنيم.
(وَ تَفَقَّدْ) مواظبت كن، دقت كن(أَمْرَ الْخَرَاجِ) امر ماليات، مسئله ماليات را پيگيرش باش مواظب بودجه مملكت باش. حالا چطورى پول بگيريم(بِمَا يُصْلِحُ أَهْلَهُ) به مقدارى كه مصلحت مردم است. (فَإِنَّ فِي صَلَاحِهِ وَ صَلَاحِهِمْ) اگر ماليات درست برنامه ريزى بشود و درست از مردم گرفته شود يعنى هم به اندازه و عادلانه باشد از آن كس كه بايد بگيرند، بگيرند و از آن كه نبايد بگيرند، نگيرند، در مصلحت خراج و مصلحت مردم مصلحت همه هست.
اگر مقدار ماليات دهندگان درست برنامه ريزى شد(صَلَاحاً لِمَنْ سِوَاهُمْ) باقى مردم هم كارشان درست است(وَ لَا صَلَاحَ لِغَيْرِهِمْ إِلَّا بِهِمْ) چيزى در جاى خودش قرار نمى‏گيرد، مملكت روى عدل حركت نمى‏كند مگر اينكه ماليات عادلانه تنظيم بشود و از آنكه بايد بگيرند، بگيرند. (لِأَنَّ النَّاسَ كُلَّهُمْ عِيَالٌ عَلَى الْخَرَاجِ وَ أَهْلِهِ) كل مردم بارشان روى ماليات است يعنى اداره مملكت دست دولت است و خرج دولت هم دست ماليات.
حالا چقدر بگيريم(وَ لْيَكُنْ نَظَرُكَ فِي عِمَارَةِ الْأَرْضِ) نظر تو و سياست تو اين باشد كه زمين آباد شود يعنى هر كسى مى‏خواهد جايى را آباد كند چاهى، مزرعه‏اى، سدّى، كارخانه‏اى هر چه مى‏خواهند زمين را آباد كنند معطل نشود زود پروانه بده. (أَبْلَغَ مِنْ نَظَرِكَ فِي اسْتِجْلَابِ الْخَرَاجِ) بيشترين سعى تو اين باشد كه زمين آباد شود نه اينكه خزانه‌ات پر شود(لِأَنَّ ذَلِكَ لَا يُدْرَكُ إِلَّا بِالْعِمَارَةِ) چون اگر مى‏خواهى ماليات بگيرى خزانه را پركنى اول بگذار زمين آباد شود، و زمين كه آباد شد ماليات هم دنبالش هست. بگذار شكم مردم سير شود بعد ماليات بگير(وَ مَنْ طَلَبَ الْخَرَاجَ بِغَيْرِ عِمَارَةٍ) اگر ماليات از مردم مى‏گيرى اما نمى‏گذارى جايى را آباد كنند جلوى كِشت، جلوى سد، جلوى اتوبان هى هر كارى مى‏خواهند بكنند چوب لاى چرخشان مى‏گذارى نمى‏گذارى كار كنند مى‏گويى ماليات بده اين مردم فشار بر آنها مى‏آيد و فحش به تو مى‏دهند(وَ مَنْ طَلَبَ الْخَرَاجَ) اگر كسى ماليات بگيريد بدون اينكه شهرها را آباد كند(أَخْرَبَ الْبِلَادَ) اين شهرها را خراب مى‏كند. (وَ أَهْلَكَ الْعِبَادَ) پدر مردم را در آورده(وَ لَمْ يَسْتَقِمْ أَمْرُهُ إِلَّا قَلِيلًا) حكومتش سرنگون مى‏شود، دير يا زود مردم حكومت را واژگون مى‏كنند.
(فَإِنْ شَكَوْا) اگر مردم شكايت كردند(أَوْ ثِقْلًا) كه ماليات سنگين است طومار نوشتند و راهپيمايى كردند كه ما اينقدر درآمد نداريم كوتاه بيا اگر علت آوردند(عِلَّةً) كه سيل آمده، قحطى آمده، كشتى غرق شده چونكه دچار علتى شده‏اند كوتاه بيا. (أَوِ انْقِطَاعَ شُرْبٍ) آب قنات قطع شده كم بگير(أَوْ بَالَّةٍ) بارندگى كم شده، كم بگير. (أَوْ إِحَالَةَ أَرْضٍ اغْتَمَرَهَا غَرَقٌ) اگر زمين شوره زار شد يا اگر زمين زير آب رفته است كوتاه بيا و كم بگير.
(وَ أَجْحَفَ بِهَا عَطَشٌ) خشك سالى شده كم بگير(خَفَّفْتَ) تخفيف بده و با مردم مدارا كن. چه مقدار تخفيف بدهيم؟ (خَفَّفْتَ عَنْهُمْ بِمَا تَرْجُو أَنْ يَصْلُحَ بِهِ أَمْرُهُمْ) به مقدارى تخفيف بده كه اميد دارى كارشان اصلاح شده به همان مقدارى كه فكر مى‏كنى مصلحت است اين ديگر كميسيون كارشناسى مى‏خواهد كه اهل منطقه باشد، امين باشد، نماينده دولت هم باشد كه با اين وضع خشكسالى، كم آبى، كم بارانى با اين حوادث ماليات امسال چقدر بشود، مى‏گويم آقا اگر ما به مردم فشار بياورسم 100 ميليارد مى‏شود اما اگر شلش كنيم بيست ميليارد مى‏شود مى‏گويد غصه نخور دل مردم ارزشش از 80 ميليون بيشتر است. به مردم فشار نياور تا «قد قامت الصلواة» گفتى جمع مى‏شوند. (وَ لَا يَثْقُلَنَّ شَيْ‏ءٌ عَلَيْكَ) اگر تخفيف دادى سنگين نشود ما امسال از اينقدر پول گذشتيم روحى داشته باش كه اگر از مردم كم گرفتى به تو فشار نياورند گذشت داشته باشى.
(وَ لَا يَثْقُلَنَّ شَيْ‏ءٌ عَلَيْكَ خَفَّفْتَ بِهِ الْمَئُونَةَ عَنْهُمْ) اگر مقدارى كم گرفتى كم گرفتن به تو فشار مى‏آورد سنگين نشود كه غصه بخورى امسال كم گرفتيم. اينكه با مردم خوب رفتار مى‏كنى(فَإِنَّهُ ذُخْرٌ) ذخيره است حاكم ذخيره مى‏خواهد ذخيره تو پول خزانه نيست، ذخيره تو قلب مردم است. (فَإِنَّهُ ذُخْرٌ) اين محبوبيت كه مردم به تو دارند اين ذخيره مملكت است فَإِنَّهُ(يَعُودُونَ بِهِ عَلَيْكَ فِي عِمَارَةِ بِلَادِكَ) يك زمانى اگر گفتى بيائيد كمكت مى‏كنند چون دوستت دارند مى‏گويند آدم خوش حساب شريك مال مردم است اين زرنگى نيست كه تاريخ چك را وقتى مى‏نويسى كه بانك تعطيل باشد. نقطه را طورى مى‏نويسى كه برود بانك و دوباره برگردد كه پشت نويسى شود اينها زرنگى نيست. دو دفعه كه كلاه سر من گذاشتى مى‏فهمم كه نامردى دفعه بعد كه خواستم معامله كنم چهار تا كارشناس بغل خودم مى‏گذارم مى‏گويم اين شيطان است مواظب باشيد كارشكنى نكند.
خيلى‏ها آمده‏اند به من پول بدهند براى نهضت سواد آموزى اما من گفتم اگر براى ثواب مى‏خواهيد پول بدهيد آنرا به آموزش و پرورش بدهيد، آموزش و پرورش مهمتر از نهضت سواد آموزى است و بعضى از همكاران ما گفته‏اند كه ما نفهميديم تو نهضتى هستى يا آموزش و پرورشى. وقتى مدرسه‏هاى ما چهار شيفته هستند مدرسه و نيمكت تنگ است خوب بچه بهتر از مادر بچه است. اگر آدم راستش را بگويد گاهى ضرر مى‏كند اما عاقبت خوشحال است يعنى وقتى آدم خواست بميرد خوشحال است كه كلك نزده به مردم.
اين مملكت مال يك مشت خانواده شهيد است به قول اما(رحمة الله عليه) مال كوخ نشينان است. (وَ تَزْيِينِ وِلَايَتِكَ) ولايت و حكومت تو تزيين پيدا كند با محبت مردم(مَعَ اسْتِجْلَابِكَ حُسْنَ ثَنَائِهِمْ) حسن و ثناء مردم را جلب مى‏كنى مردم دوستت دارند حكومتت از نظر معنوى زيبا مى‏شود مردم شاد مى‏شوند و تو هم وجدانت راحت مى‏شود كه مردم كم داشته‏اند كم گرفتى، نداشته‏اند، نگرفتى.
زن و شوهر هم همينطور است، اگر زن بگويد 100 تومان به من بده و مرد بگويد برو هر چه قدر مى‏خواهى بردار امكان دارد يكى دو بار كلاه سر مرد برود و زن بجاى 100 تومان 200 تومان بردارد ولى اگر يك دفعه ديگر گفت ندارم زن هم قبول مى‏كند و مى‏گويد شوهرم راست مى‏گويد اما اگر نه، پولهايمان را قايم كنيم دو تا پنجاه تومانى توى جيبمان بگذاريم و به خانم بگوئى به خدا همين دو تا پنجاه تومانى است بالاخره لو مى‏رود اگر شما گندم كاشتى گفتى خربزه است دو سه ماه ديگر كه سبز شد لو مى‏رود چونكه آدم تا آخر عمرش نمى‏تواند دروغ بگويد يك بار كه لو رفت اعتماد سلب مى‏شود و زندگى تلخ مى‏شود.
(مُعْتَمِداً فَضْلَ قُوَّتِهِمْ) به قوت اينها اعتماد كن و ذخيره كن قوت مردمى را به عنوان ذخيره حكومتى گاهى يك امورى پيش مى‏آيد كه پول مى‏خواهد(فَرُبَّمَا حَدَثَ مِنَ الْأُمُورِ) مگر نمى‏گويى ماليات بگيريم پتو بخريم بدهيم به هلال احمر اگر ندارند نگير و سيل آمد چه خاكى به سرمان كنيم به مردم بگو مردم شما نداشتيد من هم ماليات نگرفتم حالا سيل آمده خود مردم از خانه هايشان پتو مى‏دهند اگر حادثه آمد(فِيهِ عَلَيْهِمْ) به مردم تكيه كن(مِنْ بَعْدُ احْتَمَلُوهُ) مردم تحمل اين مشكل را خواهند كرد(طَيِّبَةً أَنْفُسُهُمْ بِهِ) با طيب دل مثل بسيجى‏ها. (فَإِنَّ الْعُمْرَانَ مُحْتَمِلٌ) اگر با مردم خوب رفتار شود بگذار استعدادها در راه حلال شكوفا بشود اگر زمين آباد شد مى‏كشد حرفى را كه تو بارش بكنى.
(وَ إِنَّمَا يُؤْتَى خَرَابُ الْأَرْضِ) وقتى زمين خراب مى‏شود كه مردم فقير باشند و وقتى مردم فقير مى‏شوند كه سران حكومت بخواهند هى پول جمع كنند. اگر سران حكومت بخواهند بدون اجازه به مردم براى آبادانى بخواهند پول بگيرند حرص داشته باشند بر پول و سوءظن داشته باشند به مردم، سوءظن داشته باشند به بقاء بگويند معلوم نيست ما تا دو ماه ديگر باشيم ممكن است مردم راهپيمايى كنند و حكومت ما واژگون شود پس زود پولها را جمع كنيم و بفرستيم بانكهاى خارج مثل كارهايى كه شاپور و بختيار مى‏كردند و اگر نفعى از عبرتها نبردى يعنى ديدى ديگران دنبال پول رفتند مردم ناراضى شدند چطورى شدند تو بجاى اينكه از عبرت آنها استفاده كنى عبرت استفاده نكردى و خلاصه اينكه اگر اصول دين تو جمع پول باشد حكومتت بقاء ندارد اما اگر اصول دين حكومت تو جلب دل مردم باشد حكومت تو باقيست.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»