1368/9/2 وسواس، راه درمان بايگاني سالانه - 1368



بسم الله الرحمن الرحيم
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي

بحث اين جلسه درباره وسوسه و وسواسي است آدمهايي هستند در فكرشان، در عملشان، در نجس و پاكي، نسبت به زنشان بدبين هستند نسبت به شوهرشان بدبين هستند، نسبت به دختر و پسرش، در همه مسائل وسوسه دارند و اين يك بلايي است از حالت طبيعي بيرون مي‌روند.
سيماي وسواسي: آدم وسواسي التقاطي است، بعد از انقلاب افرادي بودند التقاطي يعني مي‌گفتند هم اسلام را قبول داريم و هم بعضي افكار غير اسلامي را با اسلام قاطي مي‌كردند و قبول داشتند مثل افرادي كه هم ريش مي‌گذارند هم كراوات مي‌زنند در طبيعت هم هست كلـــة ملخ شكل اسب است پايش شكل چي و دم آن شكل چي. . . التقاطي يعني يكدست نيست معجوني از چند تا چيز.
آدم وسواسي اسلام را قبول ندارد مي‌گويد اسلام درست است ولي سليقــة من هم هست، چون اسلام مي‌گويد پاك شد ايشان مي‌گويد پاك نشد. وسواسي انكار عملي مي‌كند صاف نمي‌آيد بگويد پيغمبر را قبول ندارم اما عملاً مي‌گويد فعلاً بگذاريد آن چيزي كه من مي‌گويم انجام بشود در عمل گوش به حرف اسلام نمي‌دهد.
وسواسي سوءظن به مردم دارد همه مردم را نجس مي‌داند مي‌گويد روي كرة زمين دو تا آدم وسواسي هست يكي من هستم يكي هم يك وسواسي ديگر باقي مردم لاابالي هستند. وسواسي اسرافكار است، با اينكه اين همه سفارش شده است «وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ» الأنعام/141 خدا اسرافكار را دوست ندارد و اسراف از گناهان كبيره است. وسواسي شهرت طلب است يك جوري وضو مي‌گيرد كه همه نگاهش كنند، امتياز طلبي يك مرض است مثلا همه چاي مي‌خورند ايشان مي‌گويد به من آب جوش بدهيد دلش مي‌خواهد يك كاري بكند برخلاف ديگران.
وسواسي عمرش را تباه مي‌كند بدنش را رنجور مي‌كند فكرش متحجر است چون از اسلام فقط پوست را مي‌گيرد. در نماز حضور قلب ندارد ولي توي(والضالين) گير مي‌كند.
وسواسي منزوي است چون مي‌خواهد پاك باشد خانــة كسي نمي‌رود كسي هم او را به خانه‌اش راه نمي‌دهد سعي مي‌كند با كسي تماس نگيرد. وسواسي حق ديگران را ضايع مي‌كند بخاطر اينكه آنطور كه خودش مي‌خواهد عمل بشود بسياري از حقوق را ناديده مي‌گيرد پا روي حق همه مي‌گذارد براي اينكه به سليقــة خودش برسد.
چگونه انسان وسواسي مي‌شود؟ اصولاً سياست ايشان سياست گام به گام است يكمرتبه آدم از خواب بيدار نمي‌شود وسواسي بشود يك ذره يك ذره وسواسي مي‌شود «وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ» البقرة/168(خطوات جمع خطوه) يعني گام به گام، حديث داريم(من حام حول الحمى أوشك أن يقع فيه) بحارالأنوار ج67 ص83- كسي كه دور چراگاهي كه نبايد بچرد گوسفندش را ببرد و بچراند گوسفندي كه تا لب مرز رفت آنطرف مرز هم مي‌رود، تمام ترياكي‌ها دروازه ورود به ترياكشان سيگار است.
تعبيرات قرآن درباره قرآن اول اينست(إلي) يعني بسوي دوم تماس سوم نفوذ چهارم مي‌گويد هم نشين «فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ» طه/120 يعني شيطان بسوي او چراغ مي‌زند اگر رفتي با شما تماس مي‌گيرد «مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنْ الشَّيْطَانِ» الأعراف/201 يعني شيطان تماس مي‌گيرد، اگر تماس گرفت نفوذ مي‌كند «يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ» الناس/5 بعد وقتي نفوذ كرد و شما به او جا دادي و مخالفت نكردي ديگر بيرون نمي‌رود «فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ» الزخرف/36 يعني ديگر مي‌ايد تو و مي‌ايستد ديگر بيرون هم نمي‌رود شيطان ذره ذره آدم را گول مي‌زند شما با يك ذره آب بايد بتواني وضو بگيري اگر گفتي والله من با يك ليوان آب وضو گرفتن به دلم نمي‌نشيند اين ديگر خدا نيست چون يا خدا يا دل ما براي اين نيستيم كه ببينيم دلمان چي مي‌خواهد قرآن آيات زيادي دارد كه حكم خدا معلوم است اما با هوا و هوس اينها جور در نمي‌آيد «جَاءَهُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنفُسُهُمْ» المائدة/70 يك چيزي مي‌گويد كه به دلش نمي‌چسپد ما نيامده‌ايم تا ببينيم دلمان چه مي‌خواهد اگر پيغمبر گفت پاك است ديگر پاك است.
شخصي آمد نزد امام و گفت اگر شما بگويي اين ميوه حرام است و اين ميوه حلال من قبول مي‌كنم امام فرمود(رحمك الله) رحمت خدا بر تو باد كه تابع دل نيستي تابع فرمان وحي هستي تابع وحي هم «إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى» النجم/4 «وَمَا يَنْطِقُ عَنْ الْهَوَى» النجم/3 پيغمبر هم تابع خودش نيست پيغمبر معصوم است آنچه مي‌گويد از خدا مي‌گويد بنابراين ما نيامده‌ايم ببينيم دلمان چي مي‌گويد.
دوم جهل به مسئله است، بسياري از آدمهاي وسواسي افرادي هستند كه به حكم خدا جهل دارند يك آيت الله العظمي نمي‌تواند وسواسي باشد طلبه ممكن است وسواسي باشد. سه تا چيز خورده آدم را اذيت مي‌كند يكي پول خورده است يكي خورده قرض يكي خورده علم مشكي كه آب كم توي آن هست لق لق مي‌كند پر كه شد ديگر لق لق نمي‌كند.
خوارج گروهي بودند كه مي‌گفتند هر كس گناه كبيره بكند كافر است امام مي‌فرمايد بخاطر اينكه جهل داشتند اينقدر به خودشان سخت گرفتند. آدمي كه شنا بلد نيست هي دست و پا مي‌زند جان مي‌كند و راه هم نمي‌رود ولي آدمي كه شنا بلد است خيز مي‌گيرد و با يك خيز دو متر جلو مي‌رود بسياري از اينهايي كه جان مي‌كنند و حركت نمي‌كنند بلد نيستند.
از عواملي كه آدم را وسواسي مي‌كند بيكاري است، بيكار است مي‌نشيند و فكر مي‌كند يك كسي زن بدي داشت گفتند او را طلاق بده گفت والله وقت نمي‌كنم چون آدم وقتي بيكار است مي‌گويد من گفتم پرده را اينطرف بزن تو چرا پرده را آنطرف زدي من گفتم اين كار را اينطور انجام بده چرا. . . تمام اختلافات داخلي براي اين است كه پدر و مادرها وقت بيكار دارند اگر بدانيد كه چقدر كار هست ديگر فرصت پيدا نمي‌كنيد.
امكانات: اين هم آدم را وسواسي مي‌كند اگر آب لوله كشي نبود و اين خانم مجبور بود كه با كوزه آب را از دو كيلو متري بياورد و بابت آن پول مي‌داد ديگر وسواسي نبود همينطور شير باز است و پولش را هم شوهرش مي‌دهد و اين هم. . . يك سري امكانات هست اين امكانات آدم را وسواسي مي‌كند نان كه توي سفره هست آدم را وسواسي مي‌كند نان كه توي سفر نباشد آدم تا آخر مي‌خورد. اگر يك هفته توي ايران قحطي بشود ديگر يك ذره خورده نان پيدا نمي‌شود اينكه كاميون كاميون نان از پادگانها بيرون مي‌برند بخاطر اين است كه نان هست فتير مي‌پزد.
5- دوست وسواسي، كه اين هم آدم را وسواسي مي‌كند. 6- عوامفريبي، مي‌خواهد بگويد من خانمي هستم كه تمام خانه‌ام تميز است 7- غفلت از خطرات وسوسه. امام مي‌فرمايد اين آقايي كه وسواسي است يك مرتبه هم شده است كه در زكات و خمس وسواسي كند؟ اينها دين ندارند چون اگر تو خيلي با احتياط هستي يكبار هم در پول دادن احتياطاً بيشتر بده چرا احتياطاً هي آب مي‌ريزي؟
امام مي‌فرمايد بعضي‌ها امر به معروف و نهي از منكر نمي‌كنند براي اينكه مي‌بينند كه نانشان قطع مي‌شود اگر بگويد خانم حجابت را درست كن مي‌گويد اگر بگويم هفت جفت جوراب از دستمان مي‌رود امام مي‌فرمايد اينهايي هم كه مي‌روند نماز بخوانند چون نماز پول ندارد اگر نماز هم پولي بود اينها نماز نمي‌خواندند از اين مسلمانهاي آبكي. مي‌فهمد كه كي رشوه گرفت و كي رشوه داد اما مي‌گويد اگر بگويم من را از اداره بيرون خواهند كرد دنبال نان است نهي از منكر نمي‌كند بخاطر نان امام علي(عليه السلام) مي‌فرمايد جلوي نهي از منكر را بگيريد از نان نترسيد روزي كسي قطع نمي‌شود ممكن است شما را بيرون كنند ولي خدا مي‌بيند كه شما را بيرون كردند درهاي ديگر به روي تو باز مي‌شود.
يكي از علما مي‌گفت توي اتاق نشسته بوديم با يك نفر در محضر امام بعد امام بلند شدند و رفتند ما دو نفري بوديم صحبت مي‌كرديم يك مدتي شد ديديم امام آمد پرده را كنار زد به ما نگاه كرد و رفت گفتيم نكند امام كاري داشت گفتيم آقا امري داشتيد؟ امام فرمود من رفتم آن اتاق ديدم اين چراغ روشن است گفتم نكند اين لامپ روشن است و اسراف مي‌شود آمدم لامپ را خاموش كنم ديدم شما نشسته‌ايد برگشتم. نقل شد كه امام وقتي آب ميل مي‌كند نصف ليوان آب را دور نمي‌ريزد كاغذ را سر آن مي‌گذارد عصر هم كه تشنه‌اش مي‌شد همان نصفه آب را مي‌خورد مي‌فرمود دور ريختن اسراف است حديث داريم با ده سير آب مي‌شود وضو گرفت و با سه كيلو آب مي‌شود غسل كرد ولي افرادي دورة آخر الزمان مي‌آيند مي‌گويند اين آب كم است بعد حضرت فرمود كساني كه با سه كيلو آب نتوانند غسل كنند اينها مسلمان نيستند يعني در خط من نيستند نه اينكه يعني كافرند، اما مسلماني كه پيغمبر آنها را دوست دارد نيستند.
آيت الله بروجردي در وقت شك مي‌كرد كه آيا ظهر شده است يا نه، يك مرجعي تقليدي در آن زمان بوده بنام ابوالمعالي فهميده كه اين طلبه دچار وسواسي شده است سر ظهر رفته بود و دست او را گرفته بود و گفته بود الساعه بايد نماز ظهر بخواني گفته بود من مرجع هستم به تو دستور مي‌دهم كه نماز بخوان گفته بود آخر هنوز ظهر نشده است گفته بود آقا بگو من چهار ركعت نماز ظهر قبل از ظهر باطل مي‌خوانم الله اكبر! بعد به طلبه‌هاي ديگر گفته بود كه نگذاريد آقاي بروجردي تا شب نمازش را تكرار كند بالاتر از سياهي رنگي نيست.
يك كسي بود در نجف مي‌گفت هر كسي مسئله بگويد من قبول ندارم بايد خود آقا بگويد گفتند آقا اين رسالــة آقاست گفت شايد چاپخانه اشتباه چاپ كرده! گفت آقا اين مسئله گو از خانــة خود آقا آمده گفت شايد كج شنيده است! گفت مي‌خواهم از خود آقا بشنوم بعد مي‌رفت از خود آقا مي‌پرسيد بعد شك مي‌كرد كه اين آقا خودِ خودش است كتف آقا را مي‌گرفت مي‌گفت خودتي! يعني گاهي وسوسه آدم را بيچاره مي‌كند.
وسوسه كم كم آدم را به شرك مي‌كشاند از عمل وارد عقائد مي‌شود. ما يك اصل داريم(كل شي طاهر) هر چيزي پاك است تا بتواني بگويي والله نجس است. از امام سوال كردند كه آقا برف و باران آمده سگ نجس آمده توي كوچه‌ها مي‌دود خوب بدود باقي كوچه‌ها پاك است تو چكار داري، يك خورده بايد مبارزه كرد يعني نسبت به شيطان بايد هجوم برد. وسواسي مي‌رسد به اينكه مستكبر مي‌شود چون كسي كه خودش را بهتر از ديگران بداند مستكبر است امام فرمود هر كس خودش را بهتر از ديگران بداند مستكبر است.
ما يك اصلي داريم كه هر چيزي حلال است شما خانــة كسي مي‌روي چكار داري كه خمس داده است يا نه؟ بله اگر يقين داري كه خمس نمي‌دهد حساب او جداست. تازه اگر هم خمس نمي‌دهد معلوم نيست اين غذايي كه به تو داده است خمس نداده باشد شايد درآمد امروز او باشد كه خمس به آن تعلق نمي‌گيرد اصل اينست كه همه مردم و همه چيز و همه جا پاك است. يك مسلمان كه چيزي را به تو مي‌فروشد اصل اينست كه مال خودش است گاهي خبر ندارد كه ارزان مي‌فروشد نه اينكه چون دزدي است ارزان مي‌فروشد. يك چيزي را كه از بازار مسلمانها گرفتي پاك است ولو توي بازار مسلمانها چند غير مسلمان هم باشد.
يك بچه‌اي توي خانه متولد شده اين پدر مي‌گويد اين به ما نمي‌خورد نه شكل من است نه شكل برادر من است نه شكل. . . نسبت به زنش بدبين مي‌شود حتي يك چيز بالاتر اگر خدايي ناكرده زني زناكار بود بعد از مدتي بچه دار شد شوهر نمي‌تواند بگويد اين بچه مال همان كار زنا بوده است بايد بگويد كه مال خودم است براي اينكه اصل اينست كه زن تو بوده است حالا يك گناه كبيره كرده است اگر يك بچه‌اي شكل ما نيست نمي‌توانيم بگوئيم كه اين بچــة ما نيست(الولد للفراش) بچه مال صاحب خانه است. فرق بين وسواسي و كثير الشك اينست كه كثير الشك شك دارد كه انجام داده است يا نه وسواسي انجام داده مي‌گويد خوب انجام داده‌ام يا نه، يك قاعده داريم كه نماز را از سر نگيريد بلكه وصله كنيد فقط پنج جا نماز را از سر بخوان: اگر الله اكبر نگفته‌اي، ركوع نبوده، سجده نبوده، اما سر اينكه فلان كلمه را جابجا گفته‌اي نبايد نماز را از سر بگيري، چون آدم تا يك غلطي را ديد نماز را از سر بخواند وسواسي مي‌شود.
علامه طباطبايي مي‌آمد مشهد نماز بخواند جمعيت چند هزار نفر آن صفهاي آخر مي‌ايستاد و تكبير مي‌گفت و حال آنكه جلوي علامه طباطبايي يك مشت آدمهايي بودند كه آدم قيافه‌شان را مي‌ديد به حسب ظاهر اطمينان داشت كه اينها حمد و سوره‌شان درست نيست
درمان وسوسه: 1- بي اعتنايي 2- با آدمهاي عادي معاشرت كنيم 3- جيره بندي كند به خودش سهميه بدهد بگويد من امروز مي‌خواهم با همين ليوان آب وضو بگيرم 4- توجه به خطرات وسوسه اصولاً علم و شك وسواسي ارزشي ندارد وسواسي تو جامعه خودش را خوار مي‌كند و حديث داريم كه اسلام اجازه نداده كه خودش را خوار كند هيچ مسلماني حق ندارد كه بگويد بنده قابل نيستم در غذايي هم كه به مهمان مي‌دهي حق نداري كه بگويي آقا اين غذا قابل شما را ندارد. اگر كسي با لباس نجس نماز مي‌خواند لازم نيست كه بگوئيم آقا لباست نجس است آقا دارم نماز مي‌خوانم روي لباسهايم هم خون است آقاي قرائتي پشت شما چند قطره خون است تو چكار داشتي كه بگوئي، فضولي!
رهبر انقلاب فرموده‌اند كه اعتنا به وسوسه حرام است و وسواسي اگر هر عملش را بيش از يك مرتبه انجام دهد حرام است اصولاً آدم وسواسي دين را چپه نشان مي‌دهد هر چيزي چپه بشود آدم نمي‌ترسد كفش، پيراهن، كُت. . . هر چيزي را آدم دمر كند نمي‌ترسد جز پوستين، امام علي مي‌فرمايد بعضي‌ها هستند اسلام را بد عمل مي‌كنند و اسلام اگر بد عمل شود مثل پوستين مي‌شود يعني لولو مي‌شود امام رضا(عليه السلام) فرمود اگر اسلام را همانطوري كه هست به مردم بگوئيد مردم عاشق اسلام مي‌شوند نصف اينهايي كه اسلام را قبول ندارند چون اسلام واقعي معرفي نشده است.
براي وسواسي چه كنيم؟ دعاهايي داريم امام فرمود بگو لا اله الا الله لا حول و لا قوه الا بالله دعاهايي هست براي وسواسي كه سفارش شده است. بعضي‌ها در گفتن تكبير وسواس مي‌كنند مثلاً نماز مي‌خواند خيال مي‌كند كه بايد خورد خدا بدهد من دو ركعت نماز صبح مي‌خوانم خوب پس چغندر پوست مي‌كَني! وايستادي اينجا چه كني؟ مگر شما وقتي مي‌خواهي شلوار پا كني مي‌گويي من پاي چپ را در پاچــة چپ و پاي راست را در پاچــة راست مي‌كنم اينها گفتني نيست همين كه مي‌خواهي اين كار را بكني پيداست. . . آمد خدمت امام گفت آقا مي‌خواهم نماز بخوانم نيت‌ام نمي‌آيد امام فرمود بي نيت نماز بخوان به گردن من بعد كه رفت بي نيت نماز بخواند ديد بي نيت هم نمي‌شود نيت‌اش آمد.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»