بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا و نبينا محمد و علي اهل بيته و لعنة الله علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين.
برادرهاي عزيز توي ايام عيد هستيم و مي‌خواهيم كه ايام عيد را بگذرانيم و بد نيست كه مقداري درباره عيد با هم صحبت كنيم عيد مثل چيزهاي ديگر مي‌تواند نقاط مثبت خوبي داشته باشد و هم مي‌تواند كه نكات منفي‌اي داشته باشد كلمــة عيد از عود است يعني بازگشت، انسان به طور طبيعي و فطري آزادي مي‌خواهد لذت و خوشي مي‌خواهد بعد از اين خواست طبيعي منحرف مي‌شود وقتي دو مرتبه برگشت به اين خواست طبيعي به او مي‌گويند عود. بنابراين عيد يعني بازگشت به خواسته‌هاي طبيعي كه قهراً در آن مسرت و شادي و فرح هم هست.
عيد يعني هر چيزي كه هر لحظه تكرار مي‌شود گاه و بيگاه بر مي‌گردد، عيد يعني روزي كه برمي گردد به يك شادي تازه اي. معيار عيد نوروز دگرگوني در طبيعت است، معيار عيد تحولات سياسي است مثل 22 بهمن، گاهي معيار عيد بخاطر بدست آوردن كمال است، گاهي هم حوادث تاريخي و مذهبي است اينها ريشه‌هاي عيد است يعني در تمام صد و چند كشور همه كشورها كم و بيش عيدهايي دارند منتهي گاهي عيدشان بخاطر تحولات سياسي است و گاهي بخاطر دسترسي به كمال و منابع كمال است و گاهي حوادث تاريخي و مذهبي و گاهي هم عيد بخاطر دگرگوني در طبيعت است اين عيدها همه هست و اما عيد نوروز جزو كدامهاست؟ عيد نوروز يعني عيدي كه در طبيعت يك دگرگوني پديد مي‌آيد.
قرآن درباره حوادث طبيعي آيه‌اي دارد «وَيُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا» الروم/19 إحياء مي‌كند زمين را بعد از آنكه زمين مرده بود يك دگرگوني در طبيعت پيدا مي‌شود و ما به باغ و صحرا مي‌رويم و شكوفه‌ها را مي‌بينيم حوادثي كه طبيعت پيدا شد هم هشدار است به ما كه درختها گل كرده لذت مي‌بريم و هم به ما بشارت مي‌دهد كه اين گلها در آينده ميوه مي‌شود و زير دندانهاي شما له مي‌شود لذت اين گلها را الان با چشمت ببين و فردا با مزه‌اش بالاخره اينها يك بشارتي به ما مي‌دهد و يك هشداري هم مي‌دهد كه اين طبيعت مرده زنده شد انسان مرده زنده شده است؟ اين طبيعت كارهايي كرد، و يك مقدماتي را انجام داد تا زنده شد اين درختي كه گل كرد چون زمين آن آماده بود اگر انسان تحول پيدا نكند از طبيعت هم پَست‌تر است.
قرآن آيه‌هاي زيادي دارد كه مي‌فرمايد اين انسان از طبيعت بدتر است يعني از جماد درجه‌اش پَست‌تر است در يك آيه‌اي مي‌گويد «أُوْلَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» الأعراف/179 مثل چهارپا بلكه از چهارپا هم بدتر، تمام سگ‌هاي ايران پرونده ندارند اما برو دادگستري ببين انسانها چه پروندهايي دارند وحشي ترين وحشي‌ها سالي چند تا حيوان بيشتر پاره نمي‌كند و ببينيد انسان متمدن منهاي خدا چقدر انسانها را به خاك و خون مي‌كشد، اينجاست كه انسان از درنده بدتر است.
انسان گاهي از سنگ بدتر است «قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنْ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ» البقرة/74 بعد مي‌گويد نه گاهي از كنار سنگ چشمه آبي بيرون مي‌آيد اما انسانهايي هستند كه عمري شكوفا نمي‌شوند انسانهايي هستند كه به قدري متحجر و سفت و بي تفاوت هستند كه از سنگ هم بدتر هستند.
حديث داريم كه يك ساعت فكر از ساعت‌ها عبادت ارزشش بيشتر است اينست كه وقتي انسان نگاه كرد مي‌گويد اين زمين گل داد اما من چه كردم؟ اين زمين آنچه مي‌خواست جذب كرد آيا من هم در زندگي‌ام آنچه خواستم توانسته‌ام جذب كنم؟ اين درخت ريشه‌هاي خودش را به درون زمين بند كرد آيا من عقائدي كه دارم بند به دليل هست يا عقائدم پوشالي است؟ يعني همينطور كه اين درخت بند دارد من هم بايد عقيده‌ام بند باشد همنطور كه اين دانه شكم خاك را شكافت و به فضاي باز رسيد. . .
شما يك دانه‌اي را كه زير خاك مي‌كنيد از يك سر ريشه مي‌زند و از يك سر جوانه مي‌زند جوانه مي‌خواهد بيايد بالا مزاحم دارد شروع مي‌كند به درگيري با خاك تلاش مي‌كند وقتي مي‌بيند نمي‌تواند ريشه‌هاي خودش را بيشتر مي‌كند خوب كه ريشه‌اش را قوي كرد زور پيدا كرد هي پس مي‌زند آدم بايد حساب بكند كه اين دانه خاكي را كه روي سرش بود و مانع او بود مانع را پس زد و من هنوز افكاري را كه مانع رشد من است افكار را پس نزده‌ام اين دانه مواد غذايي را از هستي جذب كرد اما من درسهاي خودم را از مكتب الهي جذب نكرده‌ام اين دانه ريشــة خودش را بند كرد و من عقائدم هنوز بند به جايي نيست.
وقتي در يك مملكتي انقلاب مي‌شود حق‌اش اين است كه در فرد فرد مملكت انقلابي بشود در عيد هم انقلاب بشود.
عيد نوروز باشد، صحرا رفتن و كوهنوردي هم باشد، شادي و خنده هم باشد، اما بجاي گره زدن علف يك خورده عودِ به خود كنيم، چه مي‌توانم باشم و چه هستم، همين فكرها به انسان راه مي‌دهد راه را براي انسان باز مي‌كند اگر در انسان تغييري پيدا نشود اگر استعدادهاي انسان شكوفا نشود و اگر انسان گُل ندهد اين درخت به مردم خدمت مي‌كند من براي مردم خدمت مي‌كنم؟ اين درخت در راهي كه خدا مي‌خواهد مي‌رود من در راهي كه خدا مي‌خواهد مي‌روم؟ اينها همه درسهايي است كه انسان در كنار جوي آب مي‌نشيند زير درخت‌هاي گُل مي‌نشيند استراحت مي‌كند ولي بايد دست خودش را هم بگيرد.
در قرآن داريم كه حركت كنيد زمين‌ها را درنورديد مسافرت كنيد منتهي مسافرت نكنيد براي اينكه علف‌ها را گره بزنيد انقلابي مسافرت كنيد فكري و علمي و فرهنگي باشد اسلام تفريحش با عبادتش از هم جدا نيست ديد و بازديد هم تفريح است و در عين حال عبادت هم هست همان تفريح هر سال را شما امسال داشته باش بعلاوه چند دقيقه فكر.
اگر انسان شكوفا نشود، اگر انسان انسان نشود درخت‌ها هم گل كند علف‌ها هم سبز بشود. . . عيد مي‌شود تا در من هم عيد بشود اگر در طبيعت دگرگوني مي‌شود من هم جزئي از طبيعت هستم اگر طبيعت دگرگون شد من جزئي از طبيعت هستم و دگرگون نشدم من جزئي هستم كه با كل تطبيق نمي‌كنم بنابراين من مي‌شوم وصله ناهمرنگ يعني همينطور كه در طبيعت دگرگوني شد در من هم بايد دگرگوني بشود.
بعضي از مادران ما دگرگوني را اينطور فرض مي‌كنند كه فقط در نوروز قالي‌ها را بياورند توي خانه و بتكانند و گرد آنرا خانــة يك همسايــة ديگر بفرستند تغيير ما اين مي‌شود كه فقط شيشه‌هاي خانه را پاك مي‌كنيم بخاري و كرسي را بر مي‌داريم تغييري كه در زندگي ما هست بسيار تغيير ساده‌اي است اگر خواسته باشيم با انقلاب ما، تفريح ما هم انقلابي باشد، عيد ما هم انقلابي باشد، بايد يك تغييرات ديگري هم در ما بوجود بيايد.
دانه مزاحم را پس زد تا سبز شد شما هم بايد موانع سر راهت را برداري اگر انسانها انسان نشوند طبيعت هم هر چه دگرگون بشود ارزشي ندارد.
چه جوري تبليغ مي‌كردند كه فكر ما را پائين بياورند و سفره هفت سين بچينيم مي‌گفتند اگر خواستي سال به تو خوش بگذرد بايد هفت تا سين داشته باشي بعد هم مي‌گفتند كلام الله مجيد، قرآن ما در اعياد طاغوتي ميان سركه بود و سبزي، وقتي اينقدر به قرآن ما توهين شد مسلمان آن هم من مي‌شوم و تو، خانه‌هاي طاغوتي را كه رفتند گرفتند توي همــة خانه‌ها قرآن‌هاي بزرگ بوده وجود قرآن سر سفره هفت سين دليل بر. . .
همه عروسها را كه مي‌برند يك قرآن در جهازيه‌شان هست خانه‌هاي نو را كه مي‌خرند اول قرآن مي‌برند خيلي از كشاورزها متاسفانه دو شاخ گاوشان آيــة قرآن مي‌نويسند كه شير آن زياد بشود، بودن قرآن شده استفاده تشريفاتي شدن.
سفره هفت سين كنار آن قرآن يك كار تجملاتي است و سزاوار اسلام نيست، ما عيد نوروز را مي‌پذيريم چون طبيعت اين عيد را پذيرفته اما عيدهاي مهم ما عيدهايي است كه مثل 22 بهمن عيد غدير عيد ما است. ماشين هر چه خوب باشد تا راننده خوبي پشت فرمان نباشد ارزشي ندارد، اسلام ماشيني بود و عيد غدير به دست پيغمبر امام تعيين شد و به فرمان خدا راننده لايقي پشت اين فرمان نشست، نصب رهبر عيد است عيد قربان و عيد فطر هم عيد است.
به دست آوردن كمال، روزي كه انسان مدركش را مي‌گيرد عيد است اما بعضي جوانها مي‌گويند ارديبهشت مردم اُردي جهنم ما، ايام عيد را تلخ مي‌داند براي اينكه درسش يك خورده سنگين است اما هر روزي كه مي‌خورد خوش است مي‌گويد جايت خالي بود چه غذايي خورديم خوب با اين نوع تفكر ما نمي‌توانيم انقلابي باشيم اگر هم انقلابي شعاري هستيم انقلابي شعوري نيستيم.
والسلام عليكم و رحمه الله و برکاته