بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا و نبينا محمد و علي اهل بيته و لعنته الله علي اعدائهم اجمعين من الان إلي قيام يوم الدين.
چند تا بحث شد چون بسوي حكومت اسلامي مي‌رويم گفتيم آياتي كه تناسب اين اوضاع است با هم گفتگو كنيم و با قرآن مانوس باشيم.
در اين جلسه يك خورده متوجه فرآورده‌هاي انقلاب بشويم چون خيلي مهم است گاهي بني اسرايئل فراموش مي‌كردند انقلاب موسي را و فرآورده‌هاي آنرا ولذا قرآن همه‌اش مكرر مي‌گويد «يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِي» البقرة/40‌اي بني اسرائيل كساني كه قبلاً برده بوديد و بعداً آزاد شديد ياد نعمت‌ها باشيد شما اسير بوديد آزادتان كردم.
توي خانه‌ها گاهي ميان پدر و اولاد اختلاف مي‌شود اولاد خيال مي‌كند كه پدر و مادر كوتاهي كرده‌اند گاهي ناراحتي مي‌كند بعضي پدرها كه خسته هستند دست مي‌زنند به داد و فرياد گاهي هم به شلاق و چوب و اين حرفها اما پدرهايي كه يك خورده حوصله دارند مي‌گويند آقازاده تو از من و مادرت ناراحت هستي؟ مگر نه اينكه ده روز پيش براي تو فلان پول را خرج كردم مگر نه اينست كه سه ماه قبل فلان پول را براي تو خرج كردم شروع مي‌كند الطافي را كه به بچه‌اش كرده است را بيان كردن وقتي بچه اينها را مي‌شنود فراموشي‌شان تبديل مي‌شود به توجه وقتي متوجه شد براي پدر و مادر ارزش قائل است ما گاهي وقتها كه نماز نمي‌خوانيم چون نعمت‌هاي خدا را يادمان مي‌رود.
«أَقِمْ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي» طه/14 ذكر خدا يعني اينكه يادتان باشد فراموش نكنيد كه خداوند چه الطافي به ما داده است. اگر شاه رفت اگر امام آمد اگر من چند آيه را براي شما مي‌نويسم اينها همه ثمره خون شهدا است حالا يك مقداري از ثمرات انقلاب را مي‌گوئيم.
1- آزادي، آزادي خواسته طبيعي است اگر شما يك گربه را توي قفس بگذاري روزي هم دو كيلو گوشت به او بدهي ناراحت است مي‌گويد مي‌خواهم بيايم بيرون ولو اينكه كاغذ بخورد مي‌خواهد آزاد بشود سر سفره مي‌خواهي به بچه غذا بدهي ناراحت مي‌شود مي‌گويد مي‌خواهم خودم بخورم با اينكه نمي‌تواند و غذا را مي‌ريزد آزادي خواسته طبيعي انسان است كه آن موقع سلب شد بعد از انقلاب صد كتابي كه چاپ آن جايز نبود بخاطر اينكه كتابها روشنگر بود چاپ شد، آزادي بيان، چه افرادي بودند كه نمي‌توانستند حرف بزنند چه بحث‌هايي كه نمي‌شد گفته بشود. حتي افرادي كه مي‌خواستند بروند مكه يك افرادي را مي‌گذاشتند براي ماموريت? حاجي حتي در كشور غريبه هم مي‌ترسيد.
قرآن مي‌فرمايد‌اي بني اسرائيل يادتان نرود كه شما زير شكنجه بوديد بچه هايتان را مي‌كشتند زن هايتان را اسير مي‌كردند اينها از ثمراتي است كه الان نيست. در زندانها اولياء خدا و مردان حق بودند اما الان اگر هم باشند مفسدين في الارض هستند. خانه‌هايي كه عشرتكده بود الان محل مستضعفين شده است.
2- داريم بسوي عدالت مي‌رويم، قرآن مي‌فرمايد فرق امت مرده و زنده اين است كه اگر در جامعه قاتل را گرفتند و اعدام كردند معلوم مي‌شود كه اين ملت زنده است اما اگر… ملت زنده بايد انتقام بكشد «وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ» البقرة/179 اگر شما قاتل را بكشيد معلوم مي‌شود كه زنده هستيد الان جامعه مرده جامعه زنده شده است.
3- از اسراف به صرفه جويي، ميلياردها صرف چه افراد و چه دستگاهايي مي‌شود چه خانه ايي كه الان مبدل شده است به كارهاي فرهنگي و اقشار محروم، «وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ» البقرة/188 الحمدلله دارد يكي يكي به اين آيات عمل مي‌شود به آيه قصاص عمل شد، اموال خودتان را به باطل نخوريد به ناحق پول ملت را صرف نكنيد و اين صرفه جويي‌هايي كه كم كم شده است و دارد مي‌شود. قرآن فراموش شده بود كتابي بود كه آيه الكرسي آنرا به شاخ گاو مي‌نوشتند كه شيرش زياد بشود »و إن يكاد« آنرا به بازوي بچه مي‌بستند كه عقرب او را نگزد يا »إن اكرمكم عندالله« آنرا براي تبليغات چاي و روغن استفاده مي‌كردند يا براي مرده مي‌خواندند يا براي عروس مي‌بردند يا براي خانه نو مي‌بردند استفاده‌هاي قرآن تمام استفاده‌هاي تشريفاتي بود اما الان دارد مكتب مي‌شود.
از شرك به توحيد رسيديم اما قدر خودمان را نمي‌دانيم، مگر شرك چيه؟ ما چند رقم شرك داريم يكي شرك طاعت است بله قربانگويي در مقابل دستور ضد خدا اين شرك است منتهي لازم نيست كه شرك همه‌اش شرك عبادت باشد هر كدام از ما بله قربان بگوئيم در مقابل دستور ضد خدا اين شرك است. «وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ» الأنعام/121 اگر شماها از اينها اطاعت كرديد شماها مشرك هستيد و چقدر ما بله قربان گو بوديم.
4- از مستكبر به سراغ مستضعف رفتيم، رابطه ما با مستكبران بود با آمريكايي‌ها بودند آنوقت براي ما چه مي‌كردند مي‌آمدند وجب به وجب زمين‌هاي ما را زير نظر داشتند هر نقطه‌اي كه براي كشت خوب بود يا خودشان يا به عوامل‌شان مي‌گفتند كه اينجا براي كشت خوب است و آنرا مي‌كاشتند و جلوي آنرا براي مردم مي‌گرفتند وجب به وجب آمدند منابع ما را ديدند و جلوي رشد را گرفتند حيوان ايراني دركوه ايراني حق خوردن گياه ايراني را نداشت جوان ايراني مي‌خواست از كوه بالا برود مي‌گفتند كه حق نداري چون شكارگاه سلطنتي است. توريست‌هايي مي‌آمدند براي دوشيدن ما? اما الان روابط با فلسطيني ها، فلسطيني‌هايي كه آمدند انواع كارهاي چريكي را ياد بچه‌هاي ما دادند و پاسدارهايي درست كردند كه اين پاسدارها سهم مهمي در به ثمر رسيدن انقلاب دارند.
افرداي كه الان مي‌گويند ما با رژيم قبل فرقي نكرده‌ايم يك عده نمي‌فهمند يك عده مگس سفت هستند ما چند رقم انسان داريم يك دسته انسانند يك دسته حالت آنها مگس است يعني اگر تمام بدن سالم باشد يك جاي آن زخم باشد مي‌آيد و روي زخم مي‌نشيند بعضي انسانها اينطوري هستند صد تا كمال مي‌بيند دو تا نقص همه‌اش نقص را بيان مي‌كند و اين درست نيست پيغمبر مي‌فرمايد انتقاد درست است(المومن مراة المومن) يعني همانطوي كه آينه عيب را مي‌گويد ما هم بايد عيب همديگر را بگوئيم.
آينه چه مي‌كند كه پيغمبر فرمود مومن آينه مومن است، آينه همينطور كه مي‌گويد اينجا سياه است جايي هم كه سياه نيست مي‌گويد اينجا سياه نيست هم خوبي را مي‌گويد و هم نقطه ضعف را تو هم اگر مومن هستي بايد هم خوبي را بگويي و هم بدي را افرداي كه فقط عيب‌ها را مي‌گويند اينها مومن واقعي نيستند آينه عيب را بزرگ نمي‌كند تو هم اگر يك نفر عيبي دارد آنرا زياد نكن آينه عيب را روبرو مي‌گويد اگر شما از فلاني عيبي سراغ داري به خودش بگو چرا مي‌آيي پشت سرش مي‌گويي؟
دوست دارم كه دوست عيب مرا همچون آينه پيش رو گويد
نه اينكه چو شانه با هزار زبان پشت سر رفته مو به مو گويد
شانه مي‌رود پشت سر و كارهايش مو به مو است آينه روبرو مي‌گويد تو هم روبرو بگو، آينه مراعات پست و مقام را نمي‌كند آيت الله هم باشد دكتر هم باشد مي‌گويد اينجا سياه است در هر مقام و پستي باشد مي‌گويد اينجا سياه است مومن طبق آيه قرآن حق انتقاد دارد ولو به شخصيت‌هاي بزرگ، آينه عيب من را مي‌گويد چون از بس كه صاف است از بس صاف است و نوراني عيب من پيداست شما هم كه عيب را مي‌گويي بايد از بس كه صاف و نوراني هستي بايد عيب را بگويي بعضي‌ها كه عيب كسي را مي‌گويند غرض دارند مي‌خواهند شخصيت طرف را خورد كنند آينه وقتي مي‌گويد اينجا سياه است نمي‌خواهد شخصيت تو را خراب كند از بس خودش نوارني است و روشن از روشني عيب من را مي‌گويد شما هم ريشه انتقادت روشني و صفا باشد عقده و كينه و انتقام نباشد، آينه اگر شكست خورده هايش را برداشتي باز مي‌گويد اينجايت سياه است اگر به مومن دو تا سيلي هم زدند بايد حرف خودش را بزند، آينه وقتي عيب را مي‌گويد كه خودش غبار آلود نباشد و شما وقتي حرفت اثر مي‌كند كه خودت عيب نداشته باشي. يك ظرافتهايي در اين حديث كوچولو است كه من يكوقت اينها را يادداشت كردم حدود بيست و شش تا لطيفه توي اين حديث است.
البته در اين انقلاب ممكن است كارهاي خلافي هم بشود افراد ناجوري خودشان را جا بزنند اما اينها يك چيزهايي است كه بعداً درست مي‌شود اگر در انقلاب عيبي به ذهنمان آمد بايد خوبي‌ها را هم متوجه بشويم مسئله ديگر اين است كه عده‌اي از افراد همين كه يك مسئله كوچكي پيش آمد اينها سر و صدا راه مي‌اندازند و زمان حضرت موسي(عليه السلام) هم اين سر و صدا را راه انداختند يك قصه بگويم حضرت موسي آمد مردم را از بردگي و ذلت نجات داد بعد افرادي كه تا ديروز اسير بودند و امروز راحت شدند آمدند راهپيمايي راه انداختند و جمعتي را در مقابل موسي راه اندختند و قطعنامه صادر كردند قطعنامه اسيران آزاد شده: «وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نَصْبِرَ عَلَى طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَقِثَّائِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا» البقرة/61‌اي موسي! ما يك نوع غذا برايمان كافي نيست تو اگر خواستي ما دنبال تو باشيم بايد از خدا بخواهي كه ما سير مي‌خواهيم كه كنار غذاهايمان باشد ما عدس مي‌خواهيم ما پياز مي‌خواهيم ما خيار مي‌خواهيم ما سبزي مي‌خواهيم… حالا هم بعد از انقلاب يك حوادثي شد چهار تا ترياكي ترياكش كم شد سيگار كم شد هاي! اين چه جمهوري اسلامي است؟ نه ترياك هست نه سيگار نه روغن نباتي است نه صابون اينها انقلابيون شكمو هستند بابا شما تا ديروز اسير بوديد حضرت موسي شماها را از اسارت نجات داد خونها ريخته شد تا شما آزاد شديد اما حالا… يك خورده غذا كم شد آقايان راهپيمايي و قطعنامه‌اي موسي ما با شما نيستيم.
اين مي‌خواهد بگويد مسلمانها شما مثل ياران موسي نباشيد والا نمي‌خواهد بگويد زمان موسي غذا كم بود خوب بود كه بود به من چه؟ مردم گفتند يا موسي يك رقم غذا كم است چند رقم مي‌خواهيم خوب بود كه بود اينكه مي‌گويد در زمان موسي اسيران آزاد شده به جاي تشكر در مقابل او قرار گرفتند عيناً در زمان ما هم ممكن است عده‌اي با اينكه در زمان خفقان بوده‌اند و آزاد شده‌اند خون شهيد داده‌ايم بيايند مسئله تايد و روغن نباتي را مطرح كنند اميدوارم كه به همه ما رشدي بدهد كه هميشه بزرگترها را فداي كوچكترها نكنيم قرآن در جواب اين راهپيمايي‌ها گفت «قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنَى» البقرة/61 آيا شما دستاوردهاي انقلاب را مي‌فروشيد به پياز و سير و اين حرفها؟ چرا اينقدر ابتدايي و پائين فكر مي‌كنيد؟ و اينهايي كه انتقاد مي‌كنند مگس صفت هستند و مومن بايد مرات مومن باشد اگر بدي را مي‌گويد خوبيها را هم بگويد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته