از جمله خونخواهان و ستمگراني که همراهي سپاه يزيد را تقبل نمودند و اين ننگ را بر دامن خود پذيرا گشتند چه بسيار بودند که از شرم خود و نشاني هويتي خويش را پنهان نمودند. از جمله افرادي از طايفه »بنيدارم« که نام خود مکتوم کردند. لذا از ابوالحسن مدايني و او از قاسم بن اصبغ بن نباته نقل کرد: مردي از بنيدارم را ديدم که رويش سياه شده بود در حاليکه قبلا اينگونه نبود. به او گفتم نزديک بود تو را نشناسم چرا چنين شدهاي؟
گفت: سبب اين سياهي آن است که من در قتل مرد جواني که در کربلا همراه حسين بود همراه شدم که اثر سجده بر پيشانيش بود )قمر بنيهاشم )ع(( از آن وقت تاکنون هيچ شبي نميخوابم جز آنکه ميآيد گريبانم را ميگيرد و مرا به جهنم مياندازد و تا صبح ضجه ميزنم. در برخي روايات در مورد اين قاتل که اسمش ذکر نشده حاکي است که وي صداي سگ داشت و پارس ميکرد! [1] .
|