دشمن براي قتل‏عام گلها آمده بود که مبارزه را به ساحل علقمه کشاند تا آبي بر لبان ياس‏ها نرسد و عطش از آنان تلفات بگيرد. ياسها زرد شده بودند! ساقي جامه‏اي بدست گرفت که مبادا زخم عطش بر گونه نسترنها بيفتد. غزالاني که آواره واحه‏ها و آهواني که دربدر بيابان‏ها شده بودند نظاره‏گر راه شدند تا جام پر از آب بدست ساقي برگردد. با وصف اينکه نيروهاي دشمن دايره‏وار او را ميان گرفته بودند، توجهي به کثرت اعدا نکرد. حيدروار، گله گله از روبهان را از دم تيغ مي‏گذراند. پرسشي ديگر در اينجا مطرح شده است و آن در مورد تعداد افرادي است که به دست ماه بني‏هاشم کشته شدند که يک نفر قادر است چند نفر را بکشد؟ اينکه نوشته‏اند عباس به تنهائي چند صد نفر را کشت تا چه حد اقناع کننده و عقل‏پذير است؟ در پاسخ بايد گفت: مطالعات ما نشان مي‏دهد که مجموعه عواملي چند موجب شدند که سپاه شام و کوفه قرباني زيادي بدهد و تلفات فراواني پذيرا و متحمل شود. تواتر شهامت و شجاعت آل علي خصوصا بني‏هاشم عموما و تجارب جنگهاي اسلام و کفر حقايقي را مي‏نماياند که پاسخي براي اين پرسش محسوب مي‏شوند. اينکه سه موضوع حتي قبل از اسلام در مورد بني‏هاشم متواتر لفظي و معنوي بوده و بداهت آنها نيازي به اقامه برهان ندارد و در ضمن قبل و بعد از اسلام چيزي از بداهتشان نکاسته است. 1- شجاعت آل هاشم و بخصوص عبدالمطلب و بعدها فرزندانش بخصوص علي )ع( زبانزد بوده است. مشرکان به شجاعت علي )ع( اقرار نمودند. بزرگ‏ترين قهرمانان عرب در مقابل عظمت اميرالمؤمنين دست و پاي خود گم کردند. اهل دقت براي تحقيق بيشتر به مجله صوت العداله الانسانيه جرجي زيدان و کتاب [ صفحه 107] فروغ ولايت نوشته استاد بزرگوارم آيةالله جعفر سبحاني بخصوص ص 142 - 49. 2- ديگري مسئله توحيد و پرده‏داري کعبه و سقايت الحاج بودن آنان. 3- شجاعت دودمان بني‏هاشم اما ما نحن فيه و موضوع شجاعت قمر بني‏هاشم، باب الحوائج زيباترين سردار: يکي از موارد انکارناپذير در شجاعت عباس، پيشينه حضور او در نبردهاي قبل از کربلا بود که به مواردي از خاطرات و اقوال اهل تاريخ اکتفا مي‏کنيم. 1. آب‏رساني در صفين پس از ورود سپاه هشتاد و پنج هزار نفري معاويه به صفين، براي نبرد با کوفه هم و غم وي به منظور شکست دادن اميرالمؤمنين )ع(، عده زيادي را مأمور نگهباني از آبراه فرات نموده و »ابوالاعور اسملي« را بدان گمارد. سپاهيان خسته و تشنه اميرالمؤمنين )ع( وقتي به صفين مي‏رسند، آب را به روي خود بسته مي‏بينند. تشنگي بيش از حد سپاه، اميرالمؤمنين )ع( را بر آن مي‏دارد تا عده‏اي را به فرماندهي »صعصعه بن صوحان« و »شبث بن ربعي« براي آوردن آب اعزام نمايد. آنان به همراه تعدادي از سپاهيان، به فرات حمله کرده و آب مي‏آورند. [1] که در اين يورش امام حسين )ع( و ابالفضل العباس )ع( نيز شرکت داشتند که مالک اشتر اين گروه را هدايت مي‏نمود. [2] به نوشته برخي تاريخ‏نويسان معاصر، هنگامي [ صفحه 108] که امام حسين )ع( در روز عاشورا از اجازه دادن به عباس )ع( براي نبرد امتناع مي‏ورزد، او براي اينکه موفق به اجازه شود به يادآوري کردن خاطرات مبادرت مي‏کند.

[1] تاريخ الطبري، ج 5، ص 412 / نفس المهموم، ص 214 / الکامل في التاريخ، ج 3، ص 283 / تذکره الخواص، ص 248 / اعيان الشيعه، ج 7، ص 43 / مقاتل الطالبيين، ص 78. [2] الارشاد، ج 2، ص 92 / مناقب آل ابي‏طالب، ج 4، ص 98 / بحارالأنوار، ج 44، ص 391 / تاريخ الطبري، ج 5، ص 416 / اعيان الشيعه، ج 7، ص 430 / تجارب الامم، ج 2، ص 68.