امام علي و حسن و حسين و جعفر صادق و امام مهدي زيارت ناحيه
عبادت و خداپرستي او آن چنان بود که به تعبير شيخ صدوق: نشان سجود در پيشاني و سيماي او ديده ميشد.
ايمان و بصيرت و وفاي عباس، آن چنان مشهور و زبانزد بود که امامان شيعه پيوسته از آن ياد ميکردند و او را به عنوان يک انسان والا و الگو ميستودند. امام سجاد )ع( روزي به چهرهي »عبيدالله« فرزند حضرت اباالفضل )ع( نگاه کرد و گريست. آنگاه با ياد کردي از صحنهي نبرد احد و صحنهي کربلا از عموي پيامبر )حمزهي سيدالشهدا( و عموي خودش )عباس بن علي( چنين ياد کرد:
»هيچ روزي براي پيامبر خدا سختتر از روز »احد« نگذشت. در آن روز، عمويش حضرت حمزه که شير دلاور خدا و رسول بود به شهادت رسيد. بر حسين بن علي )ع( هم روزي سختتر از عاشورا نگذشت که در محاصرهي سي هزار سپاه دشمن قرار گرفته بود و آنان ميپنداشتند که با کشتن فرزند رسول خدا به خداوند نزديک ميشوند و سرانجام، بيآن که به نصايح و خيرخواهيهاي سيدالشهدا گوش دهند، او را به شهادت رساندند.«
[ صفحه 96]
آنگاه در يادآوري فداکاري و عظمت روحي عباس )ع( فرمود:
»خداوند، عمويم عباس را رحمت کند که در راه برادرش ايثار و فداکاري کرد و از جان خود گذشت، چنان فداکاري کرد که دو دستش قلم شد. خداوند نيز به او همانند جعفر بن ابيطالب در مقابل آن دو دست قطع شده دو بال عطا کرد با آنها در بهشت با فرشتگان پرواز ميکند. عباس نزد خداوند، مقام و منزلتي دارد بس بزرگ، که همهي شهيدان در قيامت به مقام والاي او غبطه ميخورند و رشک ميبرند.«
آن ايثار و جانبازي عظيم اباالفضل، پيوسته الهامبخش فداکاريهاي بزرگ و راه عقيده و دين بوده است و جانبازان بسياري اگر دستي در راه دوست فدا کردهاند، خود را رهپوي آن الگوي فداکاري ميدانند و اسوهي ايثارشان جعفر طيار و عباس بن علي بوده است:
چون اقتدا به جعفر طيار کردهايم
پرواز ماست با پر جان در فضاي دوست
در پيروي ز خط علمدار کربلاست
دستي که دادهايم به راه رضاي دوست
بصيرت و شناخت عميق و پايبندي استوار به حق و ولايت و راه خدا از ويژگيهاي آن حضرت بود. در ستايشي که امام صادق )ع( از او کرده است بر اين اوصاف او انگشت نهاده و به عنوان ارزشهاي متبلور در وجود عباس، ياد کرده است:
»کان عمنا العباس نافذ البصيرهي صلب الايمان، جاهد مع ابيعبدالله )ع( و ابلي بلاءا حسنا و مضي شهيدا.
عموي ما عباس، داراي بصيرتي نافذ و ايماني استوار بود، همراه اباعبدالله جهاد کرد و آزمايش خوبي داد و به شهادت رسيد«.
[ صفحه 97]
و در يکي از زيارتنامههاي آن حضرت نيز بر اين »بصيرت« و اقتدا به شايستگان اشاره شده است »شهادت ميدهم که تو با بصيرت در کار و راه خويش رفتي و شهيد شدي و به صالحان اقتدا کردي«
بصيرت و بينش نافذ و قوي که امام در وصف او به کار برده است، سندي افتخارآفرين براي اوست. اين ويژگيهاي والاست که سيماي عباس بن علي را درخشان و جاودان ساخته است. وي تنها به عنوان يک قهرمان رشيد و علمدار شجاع مطرح نبود، فضايل علمي و تقوايي او و سطح رفيع دانش او که از خردسالي از سرچشمهي علوم الهي سيراب و اشباع شده بود، نيز درخور توجه است. تعبير »زق العلم زقا« که در برخي نقلها آمده است، اشاره به اين حقيقت دارد که تغذيه علمي او از همان کودکي بوده است.
مقام فقاهتي او بالا بود و نزد راويان، مورد وثوق به شمار ميرفت و داراي پارسايي فوقالعادهاي بود. تعبير برخي بزرگان دربارهي او چنين است:
»عباس از فقيهان و دينشناسان اولاد ائمه بود و عادل، ثقه، باتقوا و پاک بود.«
و به تعبير مرحوم قايني: »عباس از بزرگان و فاضلان فقهاي اهلبيت بود، بلکه او داناي استاد نديده بود.«
اين سردار رشيد و شهيد، علاوه بر آن که خود به لحاظ قرب و منزلتي که نزد پروردگار دارد در قيامت از مقام شفاعت برخوردار است، وسيلهي شفاعت حضرت زهرا نيز خواهد بود. در روايت است:
در روز رستاخيز، آنگاه که کار سخت و دشوار گردد، پيامبر خدا، حضرت علي را نزد فاطمه خواهد فرستاد تا در جايگاه شفاعت حاضر شود. اميرمؤمنان به فاطمه ميگويد: از اسباب شفاعت چه نزد خود داري و براي امروز که روز بيتابي و نيازمندي است چه ذخيره کردهاي؟ فاطمهي زهرا ميگويد: ياعلي، براي اين جايگاه، دستهاي بريدهي فرزندم عباس بس است.
[ صفحه 98]
افتخار بزرگ عباس بن علي اين بود که در همهي عمر، در خدمت امامت و ولايت و اهلبيت عصمت بود، بخصوص نسبت به اباعبدالله الحسين )ع( نقش حمايتي ويژهاي داشت و بازو و پشتوانه و تکيهگاه برادرش سيدالشهدا بود و نسبت به آن حضرت، همان جايگاه را داشت که حضرت امير نسبت به پيامبر خدا داشت. در اين زمينه به مقايسهي يکي از نويسندگان دربارهي اين پدر و پسر توجه کنيد:
|