در اين فراز داستاني زيبا و شگفت براي عاشقان مهدي )عج( بيان مي‏گردد. که چگونه يکي از نوادگان حضرت - شجاع بن شجاع - مثل جد اطهرش عباس )ع( [ صفحه 81] نگهبان ناموس آل الله و مادر امام زمان )ع(-، و ستون خيمه آل محمد )ص( و علي )ع( شد. قبل از بيان داستان، براي تقريب بيشتر، مقدمه‏اي مختصر تقديم مي‏گردد. در بخش پيشين گفتيم که جناب ابويعلي حمزه از نوادگان جليل‏القدر حضرت عباس بن علي )ع( از مشايخ روايت بود و علماي بسياري از وي کسب معارف کردند و او هم از بسياري سادات و دانشمندان بهره برد. کتب زيادي هم تأليف نمود و با شيخ محمد بن يعقوب کليني )صاحب اصول کافي( معاصر بود. مشايخ و اساتيد او در روايت، بنابر نقل نجاشي که المقرم از فهرست وي نقل کرده بشرح مي‏آيد: 1- سعد بن عبدالله اشعري 2- حسن بن ميثل 3- محمد بن سهل ذارويه قمي 4- جعفر بن مالک کوفي 5- علي بن جنيد رازي 6- از جمله مشايخ و اساتيد ايشان، ابوعبدالله )عبيدالله( محمد بن علي بن حمزه بن حسن بن عبيدالله بن ابي‏الفضل عباس بن علي عليه‏السلام، مي‏باشد. [1] . ابوعبدالله محمد بن علي که ابوعبيدالله هم گفته شده: علاوه بر اينکه استاد جناب ابويعلي حمزه مي‏باشد پسرعموي ايشان نيز هست. اين استاد خود از نواده‏هاي عباس بن علي )ع( مي‏باشد. از همه مهمتر در جلالت قدر و مقام، همين استاد بزرگش مي‏باشد که او هم از نوادگان عباس )ع( بوده و امانتدار ناموس امامت و امين بر وديعه پروردگار سبحان بوده است. از جنبه‏هاي عظمتش جرياني از اين قرار است: »که خليفه منحوس عباسي و اعوان و انصارش با توجه به اينکه شنيده بودند حضرت بقيه الله )عج( فرزند برومند امام عسگري )ع( عليه دولت‏هاي باطل قيام مي‏نمايد و آنها را سرنگون مي‏سازد، به هراس و وحشت افتاده، لذا دست بکار شده بودند تا ابتدا از زنده متولد شدن وي [ صفحه 82] جلوگيري کنند و يا در صورت تولد، ايشان را سر به نيست سازند. بخصوص بعد از شهادت امام حسن عسکري )ع( حکومت جور بشدت درصدد برآمد که حضرت بقيه الله عج را بيابد و يا مادربزرگوارش که حامل حضرتش باشد را بقتل رسانده يا محبوس و زنداني نمايند. در اين هنگامه مصيبت‏بار، ابوعبدالله محمد بن علي بن حمزه بن حسن بن عبيدالله بن ابوالفضل )ع( که از مشايخ و اساتيد جناب ابويعلي حمزه بود از نيات شوم آنان مطلع شده به بيت مکرم امام همام حسن العسکري )ع( رفته و مادر گرانقدر و باعظمت حضرت وليعصر، حضرت نرجس خاتون را به خانه خود برد تا از شر عناد و لجاجت معاندين و ستمگران تروريست، در امان بماند. مأموران حاکم بعد از مراجعه به منزل امام، متوجه مي‏شوند که حضرت نرجس ناپديد شده و از يافتن حضرتش مأيوس و عنايت حضرت حق و شجاعت نواده قمر بني‏هاشم موجب خنثي گشتن توطئه‏اي شوم ديگر شد. [2] ناگفته نماند که برخي در مورد اين موضوع اظهار بي‏اطلاعي يا عدم استناد کرده‏اند اما به هر طريق بيت اين نواده حضرت عباس )ع( در اين صورت محل رفت و آمد مولا حجة بن الحسن )عج( بوده که براي عيادت مادر تشريف فرما شده‏اند. پيام اين اقدام اين است که همانگونه که امام علي )ع( در 21 رمضان چهلم هجري دست حسين )ع( را در دستان ابوالفضل العباس )ع( قرار داد و فرمود: عباس! جان تو و جان حسين، و ابوالفضل )ع( را پشت و پناه حسين )ع( قرار داده و معرفي کرد: نسل و نواده عباس )ع( هم پناهگاه نرجس خاتون )س( گرديد و بي‏بي را از شر حکام جائر در امان نگاهداشت. يعني امامت عظمي هم در بقاء و تداوم بسان کربلا از رشادت نسل حضرت عباس بن علي )ع( مديون آن پناه عالميان است. »حضرت عباس )ع( در بسياري از امور اجتماعي مانند پدر، قد مردانگي برافراخت و ابراز فعاليت و شجاعت نمود. عباس، پشت و پناه حسين بود مانند پدرش علي )ع( که پشت و پناه حضرت رسول الله بود. عباس در جنگها همان [ صفحه 83] استقامت، پافشاري، شجاعت، قوت بازو، ايمان و اراده، پشت نکردن به دشمن، فريب نخوردن و بيم نداشتن از عظمت حريف و انبوهي دشمن را که پدرش در جنگهاي احد، بدر، خندق، خيبر و غيره نشان داد، در کربلا ابراز داشت. عباس، همانطور که علي )ع( هميان نان و خرما به دوش مي‏گرفت و براي ايتام و مساکين مي‏برد، او به اتفاق و امر برادر، بسياري از گرسنگان مکه و مدينه را به همين ترتيب اطعام مي‏نمود. عباس، مانند علي )ع( که باب حوائج دربار پيغمبر بود و هر کس روي به ساحت او مي‏کرد، اول علي را مي‏خواند، باب حوائج در آستان امام حسين بود و هر کس براي رفع به دربار حسين )ع( مي‏شتافت، عباس را مي‏خواند. عباس مانند پدر که در بستر پيغمبر خوابيد و فداکاري کرد در راه پيغمبر، در روز عاشورا براي اطفال و آب آوردن فداکاري کرد. عباس مانند پدر که در حضور پيغمبر شمشير مي‏زد، در حضور برادر شمشير زد تا از پاي درآمد. عباس، همان طور که پدرش به تنهايي به دعوت دشمن رفت، به تنهايي براي مهلت به طرف خيل دشمن حرکت فرمود و مهلت گرفت« [3] . در اين عرصه هم نواده‏اش و ابويعلي حمزه )ع( هم رسالت پشت و پناه بودن را براي ناموس دهر مهدي )عج( و مادر اطهرش بخوبي به انجام رساندند. ابويعلي و استادش هر دو نواده عباس )ع( بودند و پناهگاهي امن مهيا کردند که مادر امام زمان )عج( در آنجا به سر مي‏برد و لاجرم امام عصر )عج( براي عيادت و احوالپرسي و تفقد مادرشان به آنجا رفت و آمد داشتند و شرف آن خانه و اهلش را به ارمغان آورده‏اند. به هر حال مرقد مطهر سيد ابويعلي حمزه در جنوب حله از شهرهاي عراق، مابين دجله و فرات در قريه‏اي با نام حمزه و محل زيارت شيعيان مي‏باشد و کراماتي از آن حضرت و مرقدش سرزده که آرامش بخش شيعيان و بلکه مسلمين اهل سنت نيز مي‏باشد. [4] . [ صفحه 84]

[1] ترجمه العباس، سيد عباس المقرم. همان. / 247 - 8. [2] فهرست / نجاشي. ص 145. [3] حسيني علامه عبدالکريم قزويني 156 - 36. [4] العباس. سردار کربلا. ترجمه سيد عباس الموسوي المقرم. 151.