پيشوايان و عرفاي ما فرموده‏اند کليد محبت ادب است. بخصوص ادب سرداران مي‏تواند اجتماع را عطرآگين سازد. جناب عباس )ع( همواره در معاشرتها مخاطبان را شرمنده الطاف و ادب خود مي‏ساخت. در بيت وحي هم آن جناب نسبت به فرزندان زهرا )س(، چنان متواضع بود که همواره در برابر حسنين و زينبين تواضع و فروتني فوق‏العاده داشت. او پيوسته برادرش حسين )ع( را با عنوان: »سيدي و مولاي«، خطاب مي‏نمود. حتي گفته شده که اباعبدالله از وي پرسيد: برادرم عباس! داغي بر دلم نهاده‏اي و آن اين است که هيچگاه مرا برادر نخوانده‏اي. چرا؟ ماه بني‏هاشم فرموده باشد: حسين جان! مادر تو فاطمه زهرا است. مادر من فاطمه ام‏البنين. مادر تو دخت پيامبر است. مادرم کنيز مادرت بود و خودم هم غلام تو هستم. من لياقت برادري تو را ندارم چه بهتر که قبول کني که همان غلام تو باشم کفايت مي‏کند: تو طبيب تن تب‏دار مني‏ سيد و سرور و سالار مني‏ تن من شعله‏ور از آتش عشق‏ تو شفاي تن بيمار مني‏ مادرم گفت که غلامت باشم‏ خادم درگه مامت باشم‏ گفت در بستر اندوه پدر که فدائي قيامت باشم‏ [ صفحه 61]