خواهران ابوالفضل )ع( 18 نفر بودند. 1- زينب کبري که همسر عبدالله بن جعفر پسرعموي خودش شد و دو پسرش در کربلا به شهادت رسيدند. 2- ام‏کلثوم که امام حسين )ع( او را به عقد پسرعمويش قاسم بن محمد بن جعفر طيار درآورد. پيشاهنگ شهيدان کربلا درآمد. 3- رقيه که به عقد مسلم بن عقيل درآمد. [ صفحه 45] 4- فاطمه که شويش ابوسعيد بن عقيل است و فرزندانش حميده و خديجه هستند. 5- ام‏هاني که عبدالله اکبر بن عقيل شوهر او بود. 6- ام‏حسن که به عقد ازدواج با جعد بن هيبره‏ي مخزومي درآمد. 7- امامه که با ازدواج با صلت بن عبدالله از نوادگان عبدالمطلب درآمد و فرزندي بنام نفيسه داشت. زينب کبري و ام‏کلثوم مشهورترين دختران علي )ع( و خواهران ابوالفضل )ع( مي‏باشند که تاريخ نويسان از شهامت و گذشت و کرامات آنان مات و مبهوت مانده‏اند و هر چند هم خواسته باشند خورشيد عصمتشان را به فراموشي در اذهان سوق دهند ناکام مانده‏اند. زينب گوهر بي‏مانندي است در صدف عالم هستي و کانون نجابت. زينب تکراري ديگر براي فاطمه و بقول شاعر: بجلال احمد في مهابه‏ي حيدر قد انجبت ام الائمه‏ي زينبا زهرا دختري به دنيا هديه کرد که شکوه محمد مصطفي و هيبت حيدر کرار علي مرتضاست. [1] . زينب همان کسي بود که در حضور پادشاهان عالم که يزيد بعد از قتل حسين )ع( جمع کرده بود تا به آنها بفهماند چقدر قدرت دارد! يک تنه برخاست و گفت: »لا ابالک يا يزيد: اي يزيد اي مردک بي‏پدر« [2] . و در مجلس ابن‏زياد در کوفه و در حالي که مجلس مالامال از شيطان صفتان و اشراف مذبذب و عهدشکن و پيرمردان خرفت و بي‏وفا بود و پسر زياد که در شيطنت سرآمد و شناخته شده بود باد به غبغب انداخت و گفت: زينب خدا چگونه با شما رفتار کرد: زينب] س [که تنها زني بي‏ياور بوده و سرپرستي يتيمان و پريشان‏دلان داغديده و آشفته خاطر را به عهده داشت و همه توقع سکوت و گفتن سخناني [ صفحه 46] تسليم طلبانه از وي داشتند از جاي برخاست و گفت: »هؤلا قوم کتب الله عليهم القتل و سيجمع الله بينک و بينهم فتحاج و تخاصم فانظر لمن الفتح ثکلتک امک يابن مرجانه: برادرم حسين و يارانش گروهي بودند که خداوند شهادت در راه خودش را براي آنان نوشته و مقدر کرده بود و بزودي در قيامت از تو دليل ددمنشي‏ها را خواهد خواست آنگاه نظر کن ببين که پيروزي از آن کيست اي زاده مرجانه؟ مادرت به عزايت بنشيند. [3] . اهل مطالعه تاريخ مي‏دانند که »يابن مرجانه« گفتن زينب از صد شمشير براي ابن‏زياد کشنده‏تر بود. زيرا مرجانه زني بود که حتي فرزندانش دوست نداشتند نام او را بشنوند و در مجالس و محافل به نام فرزند مرجانه صدايشان کنند. زينب با اين جمله ضربه‏اي هولناک بر روحيه ابن‏زياد وارد آورد و هويت مخدوش و ذهنيت مغشوش وي را بيشتر با چالش »آبروئي« مچاله کرد. قلب ابن‏زياد را نشانه گرفت به حدي که صورتش از خجالت سياه شد و فرمان قتل زينب را صادر کرد اما حضرت زينب )س( فرمود: »بخدا نمي‏تواني مرا بکشي و تو اهل اين کار نيستي پسر مرجانه« سپس عمرو بن حريث از حضار مجلس گفت: اي امير کسي زن را به گفتارش مؤاخذه نمي‏کند. ابن‏زياد گفت: خدا را شکر که مرا از طغيان حسين آسوده کرد. [4] .

[1] تذکره‏ي الخواص / سبط ابن‏جوزي. بنقل المقرم / 126. [2] تهذيب التهذيب. ج 9 ص 355 و تذکره‏ي الخواص سبط ابن‏جوزي. بنقل المقرم. ص 167. [3] طبري. ج 6 ص 89. [4] بلاغات النسا. ص 21 نقل مقرم 147.