علت اينکه خانم فاطمه بني‏کلاب به ام‏البنين تغيير نام داده شد داستاني دارد بدين شرح: فاطمه ام‏البنين که شيرزن نجيب‏زاده و شجاع بودند از ادب و شرافت کم‏نظيري برخوردار بودند در بدو ورود به خانه علي ابتدا نزد فرزندان زهرا] س [ادب و نزاکت به خرج داده و فرمود: آقازاده‏ها و فرزندان زهرا؟ من نيامده‏ام که همسر علي] ع [و جانشين مادر شما باشم؟ بلکه من براي کنيزي شما آل محمد] ص [خود را آماده ساخته‏ام. حتي نوشته‏اند هنگام ورود فاطمه حسنين و زينبين بيمار بودند و او به عيادت و پرستاريشان پرداخت. مدتي از اين وصلت سپري گشت و فاطمه بني‏کلاب با سخنان دلنشين خود و ظاهر بي‏آلايشش از صفاي باطنش حکايت داشت، و از اين خدمتگزاري تقرب به خدا را مي‏جست. [1] . يکي از روزها که مولا وارد خانه شدند و او را با عنوان فاطمه صدا زدند فاطمه بني‏کلاب عرضه داشت: يا علي از اين به بعد مرا فاطمه صدا نزنيد؟ امير فرمود: آيا از اسم فاطمه نگرانيد؟ فرمود: نه از افتخاراتم اين است که همنام دختر رسول خدايم. فرمود پس چرا ترا فاطمه نخوانم؟ عرض کرد در اين مدت که به خانه شما پاي گذاشته‏ام ملاحظه کرده‏ام که هر وقت شما مرا با اين اسم مبارک صدا مي‏زنيد فرزندان زهرا ناراحت مي‏شوند و به ياد مادر مي‏افتند و خاطرات مادر در ذهن آنها زنده مي‏شود لذا تقاضا دارم با اسم ديگري مرا صدا بزنيد. علي [ صفحه 17] ] ع [فرمود: چشم از اين به بعد شما را به ام‏البنين صدا مي‏زنم.] ام‏البنين يعني مادر پسران [؟] او به خودش اجازه نمي‏داد که خود را به جاي دختر پيامبر] ص [و مادر فرزندان زهرا )س(، فرض کند لذا عرض کرد آقا من که پسري ندارم. مولا فرمود: »ام‏البنين؟ خدا به تو پسراني خواهد داد که در عالم بي‏نظير باشند.« بدين ترتيب فاطمه بني‏کلاب که از آن تاريخ ام‏البنين خوانده شد روز بروز بيشتر ادب و مکارم اخلاقي خود را بروز مي‏داد و عشق خود را به فرزندان زهرا] س [به اثبات مي‏رسانيد. اين عرض ادب و ابراز اخلاص به محضر مقدس حسنين و زينبين موجب شد که فرزندان ام‏البنين هم نسبت به مقام والاي فرزندان زهرا پي برده و همواره در مقابل آنان تواضع و خشوع داشته و حرمتشان را پاس بدارند و همچنين در برابر زينب و ام‏کلثوم و حسن و حسين از جاي بپاخيزند و اوامر آنان را که از کوثر توحيد سيراب بودند به جان بخرند.

[1] ماه بي غروب / عباسعلي محمودي / ص 31.